نیکی کریمی تا امروز نزدیک به ٦٠ فیلم در سینمای ایران بازی کرده و در مقام کارگردان هم چهار فیلم بلند سینمایی و دو فیلم مستند ساخته است. مستند «داشتن و نداشتن» را ١٣٨٠ و نخستین فیلم بلند داستانی خود، «یک شب» را در سال ١٣٨٣ کارگردانی کرد. فیلم به دلیل ممیزی، به مدت ١٠ سال اجازه اکران پیدا نکرد. ولی همان زمان در جشنواره‌های معتبر خارجی از جمله «جشنواره فیلم کن» موردتوجه قرار گرفت. تا اینکه سال گذشته طلسم فیلم شکست و بالاخره در گروه «هنر و تجربه» به‌طور محدود اکران شد. کریمی فیلم بعدی خود «چند روز بعد» را در سال ۱۳۸۵ کارگردانی کرد که این فیلم هم به بن‌بست ممیزی برخورد و تا امروز رنگ پرده سینما را به خود ندیده. این بازیگر - کارگردان سینما، سومین فیلم خود را با عنوان «سوت پایان» در سال ۱۳۸۹ کارگردانی کرد. فیلم به زندگی زن و شوهری مستندساز می‌پردازد. سامان (شهاب حسینی) و سحر (نیکی کریمی) زندگی آرامی را در شهر تهران می‌گذرانند. اما در فیلمی که سامان برای تلویزیون ساخته، صحنه‌ای خراب می‌شود و سامان به علت گرفتاری، تکرار صحنه فیلم‌برداری را به همسرش سحر می‌سپارد. این فیلم در بیست‌ونهمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و همین‌طور در جشنواره فیلم سینمایی «وزول» فرانسه، جایزه اصلی هیأت داوران جوان جشنواره را دریافت کرد. خوشبختانه «سوت پایان» توانست در ایران به نمایش عمومی درآید. همچنین کریمی به دلیل علاقه‌اش به ورزش فوتبال، مستند «روزی روزگاری فوتبال» را در سال ١٣٩١ برای شبکه خانگی کارگردانی کرد. «شیفت شب» جدیدترین فیلم کریمی است که با موضوع تحریم‌های اقتصادی این روزها در سینماهای کشور اکران شده است. با وجود تأثیرات سوء‌ تحریم‌های اقتصادی بر زندگی مردم، تاکنون کمتر فیلمی به این موضوع پرداخته. به بهانه نمایش گسترده فیلم «شیفت شب» با نیکی کریمی به گفت‌وگو نشستیم.

 با حضور در اکران‌های مردمی فیلم «شیفت شب»، حتما واکنش مردم را بدون واسطه دیدید و آنها نظرات خود را بیان کردند. در مجموع تحلیلتان چیست؟

همیشه از اینکه فیلم را با مردم ببینم، استقبال می‌کنم. به‌ویژه برای «شیفت شب»، دوست داشتم واکنش مردم کشورم را بدون واسطه و از نزدیک ببینم؛ چون حتما می‌دانید که فیلم‌های قبلی‌ام همیشه در اکران با مشکل مواجه می‌شدند. «شیفت شب» نخستین فیلم من است که اکران عمومی خوبی دارد. خوشبختانه واکنش‌ها و نظرات مردم نشانگر این بود که با فیلم ارتباط برقرار کردند و می‌توانم بگویم که درصد بالایی از مردم حس مثبتی به آن داشته‌اند.

 فکر کنم از معدود فیلم‌هایی است که مستقیم به مسئله تحریم‌های اقتصادی و تأثیر آن بر زندگی مردم می‌پردازد. طبعا مشکلات اقتصادی، موضوعی است که در این سال‌ها مردم از نزدیک آن را لمس کرده‌اند.

بله، همین‌طور است. هر چند که ما داریم قصه‌ای تعریف می‌کنیم، ولی موضوع آن کاملا واقعی است. به‌همین‌دلیل، به‌نظرم مردم، قصه فیلم را باور کردند. طبیعتا باورپذیر بودن داستان فیلم، تأثیرات مثبت خود را روی مخاطب می‌گذارد. من هم مثل هر فیلم‌سازی، نگاه مخاطب برایم مهم است و از این نظر خوشحالم.

 ضمن اینکه روزبه‌روز فروش فیلم بالاتر می‌رود.

وقتی عده‌ای فیلم را می‌بینند، اگر از آن خوششان بیاید، هرکسی به شکل فردی مُبلغ فیلم می‌شود و به دوستان و اطرافیانش دیدن فیلم را توصیه می‌کند درواقع استقبال هر مخاطب، در جذب مخاطب بعدی تأثیر می‌گذارد.

قصه فیلم، خانواده‌ای را به تصویر می‌کشد که مشکلات اقتصادی برای‌شان به سایه سنگینی تبدیل و هویت خانواده به درد تزلزل گرفتار می‌شود؛ یعنی مرد فیلم، فرهاد، (محمدرضا فروتن) در یک کفه و زن و دخترش در کفه دیگر قرار می‌گیرد. جالب است که عامدانه فرزند خانواده، دختر انتخاب شده که تأثیر احساسی فیلم را بیشتر می‌کند. با وجود فشارها و حتی بی‌عدالتی که متوجه زن می‌شود، او سعی می‌کند با چنگ و دندان زندگی‌اش را حفظ کند. درکل می‌توان گفت پازلی از خانواده و سینمای سالم و آرمانی را به‌تصویر کشیدید که منطبق بر فرهنگ ایرانی است؛ یعنی با وجود چالش‌هایی که این سال‌ها گریبان‌گیر خانواده‌ها در دنیای واقعی شده، زوج‌ها در ذهنشان حسرت چنین خانواده‌ای را می‌کشند که با وجود همه مشکلات، زن که محور خانواده است، تاب بیاورد... .

ممنون از شما که به ترکیب سینمای سالم اشاره کردید، چون این چیزی است که به آن اعتقاد دارم. معتقدم در ادبیات، نقاشی و سایر هنرها، هنرمند وظیفه دارد از انسانیت و راه درست بگوید؛ مثلا در فیلم قبلی‌ام «سوت پایان»، ما زن و شوهری می‌بینیم که مستندسازند. یکی اعتقاد به «هنر برای هنر» دارد و دیگری به تأثیر اجتماعی هنرش نظر می‌کند، چون هرکدام دنبال شعارهایی هستند که همه انسان‌ها در جست‌وجوی آن‌اند؛ ولی در فیلم «شیفت شب»، آن چیزی که به تصویر کشیده شده، واقعیات جامعه ماست و با وجود واقعیات تلخ، به‌نظرم نباید انسانیت هم نادیده گرفته شود. درواقع تاب‌آوردن زن و کنده‌نشدن او از زندگی، همان انسانیتی است که باید در زندگی‌ها باشد و نمی‌توان به‌راحتی از کنار آن گذشت.

 برای رسیدن به این واقعیت، آیا تحقیقات میدانی هم انجام دادید؟

به‌نظرم، تحقیقات میدانی به آن معنی که شما دنبالش هستید، لازم نبود چون این نکته از شناخت می‌آید. من با همین مردم زندگی می‌کنم. به‌طورکلی، نگاه هنرمند، از جامعه و مردم تأثیر می‌گیرد. این موضوع، چیزی نبود که یک شبه به آن برسم، بلکه در گذر زمان چنین نگاهی شکل می‌گیرد. ضمن اینکه کتاب می‌خوانم. فیلم می‌بینم. مسائل روز جامعه را دنبال می‌کنم. گزارش و اخبار رسانه‌ها را پیگیری می‌کنم. درعین‌حال، سعی می‌کنم در مواجهه با وقایع، بدون قضاوت، نظاره‌گر باشم. بیش از اینکه به حکم قطعی برسم، سعی می‌کنم آدم‌ها را در موقعیت‌های مختلف درک کنم. درهرصورت بی‌تفاوت نیستم.

 اما درنهایت، در فیلم می‌بینم که در جاهایی، در حق زن ظلم می‌شود؛ بااین‌حال، همچنان تمکین می‌کند. چرا؟

معتقدم همان‌قدر که زن داستان فیلمم محق است، مرد هم حق دارد، چون آن مرد هم در همین جامعه زندگی می‌کند و درنهایت می‌خواهد خانواده‌اش را حمایت کند. اگر بی‌عدالتی در جامعه وجود دارد، متوجه هر دو است و طبعا روی زندگی هر دو تأثیر گذاشته، منتها واکنش‌های هریک فرق می‌کند. به‌همین‌دلیل پرهیز داشتم که جانب‌دارانه نگاه کنم.

 البته در نخستین فیلم مستندتان، «داشتن و نداشتن»، مستقیم به مسئله زنان نازا در جامعه پرداختید و کلا نگاه جانب‌دارانه نسبت به موضوعات زنانه داشتید؛ حتی در «یک شب» هم همین‌طور، اما رفته‌رفته نگاهتان دچار چرخش شد. چگونه این تغییر به‌وجود آمد؟

اصولا هر داستانی که انتخاب می‌کنم، مختصات خاص خودش را دارد. نگاه برخی از افراد در جامعه -اگر بخواهم منصفانه و متعادل نگاه کنم- به مسئله نازایی زنان نادرست بود. من هم سعی کردم آنها را انعکاس بدهم؛ اما در برخی از موضوعات نظیر مسائل حقوقی زنان، می‌توان با صراحت بیشتری آنها را به تصویر کشید. اما مشکلات اقتصادی که گریبان‌گیر جامعه شده است، دیگر زن و مرد نمی‌شناسد. هر دو درگیر آن شدند و نمی‌توان یکی را مقصر و دیگری را مظلوم جلوه داد.

 از روز نخست هم که شروع به نوشتن فیلم‌نامه کردید، پایه داستان بر همین موضوع استوار بود یا کم‌کم به این رسیدید که توازنی میان شخصیت‌ها ایجاد کنید؟ مثلا اگر ناهید اهل گذشت است، اما خواهر (سحر قریشی) به دنبال حقش است یا اگر همسر (محمدرضا فروتن)‌گیروگرفت و خطاهایی دارد، درعوض برادرشوهر (امیرحسین آرمان) همراه و همدلانه دنبال کار ناهید است؟

نوشتن فیلم‌نامه فیلم، حدود یک سال طول کشید. من و آقای اصغری درباره نکات مختلف و ظرایف داستان با هم تبادل‌نظر کردیم. دقیقا شخصیت‌ها عامدانه و براساس حفظ همان توازن و تعادلی که به آن اشاره کردید، چیده و نوشته شد، البته آقای عیاری هم مشاوره دادند.

 انتقادی که به فیلم شما می‌شود، این است که امروزه به دلیل مشکلات، کمتر زن و مردی، دیگر توان و تحمل ادامه زندگی مشترک دارند، چون آوار مشکلات دیگر مجالی برای گذشت‌کردن نمی‌گذارد. درحالی‌که فیلم شما زن و شوهر‌های نظیر دهه شصت را نشان می‌دهد که به‌اصطلاح بساز هستند. درحالی‌که آمار و ارقام طلاق و جدایی‌ها در جامعه امروزی، متأسفانه پیام فیلم شما را تأیید نمی‌کند. تحلیلتان از این موضوع چیست؟

به نظرم، تازه این انتقادی که مطرح کردید خوب است! چون من شنیدم می‌گویند اصلا چرا این زن گذشت می‌کند؟! چرا زندگی را رها نمی‌کند؟ بهتر است دست دخترش را بگیرد و زندگی دیگری برای خودش بسازد! چرا پایداری می‌کند و سعی و کوشش او بر این است که مشکل را حل کند؟! دیگر دوره این فداکاری‌ها گذشته! اما من همیشه به چیزی که اعتقاد دارم، عمل می‌کنم. اعتقاد دارم در هر حالت، آدم باید کار درست را انجام دهد. قصه فیلم من هم عجیب‌وغریب نبود. زن و شوهری دچار مشکل اقتصادی می‌شوند و هرکدام بنابر ذهنیات و امکاناتشان، می‌خواهند مشکل را حل کنند. زن، مشکلات شوهرش را می‌داند و سعی می‌کند پنهانی به مرد کمک کند. مرد هم نمی‌خواهد مسائل کاری‌اش را وارد زندگی خانوادگی‌اش کند. خودش به‌تنهایی سختی‌ها را می‌کشد. هیچ‌کدام هم مقصر نیستند، چون مشکلات از بیرون بر سر آنها ریخته شده است، اما واکنش‌های هریک متفاوت است. به همین سادگی! خیلی موافق نیستم که موضوع پیچیده است. درست است که هر زندگی، پیچیدگی‌های خاص خود را دارد، ولی برای هر بحرانی، راه برون‌رفتی هم وجود دارد؛ بنابراین خیلی با این تحلیل‌ها که زن جدا شود و... موافق نیستم.

 در «شیفت شب» همچون «سوت پایان»، تکنیک دوربین روی دست را به کار بردید. هرچند در این فیلم، نماهایی این‌چنینی نسبت به فیلم قبلی کمتر وجود دارد. چرا؟

در این فیلم، در صحنه‌های داخلی خانه بیشتر استفاده کردم تا اضطراب و نگرانی ناهید (لیلا زارع) را نشان دهم.

اما در دعوای میان مرد رباخوار (امیر آقایی) و ناهید در خیابان هم، از همین تکنیک استفاده کردید؟

این نکته نتیجه همفکری من و فیلم‌بردارم، آقای برازنده، بود؛ یعنی بعد از بحث و بررسی‌ها، به این رسیدیم که آن نما‌ها به شکل دوربین روی دست فیلم‌برداری شود.

 به‌نظرم، بازی لیلا زارع و امیرحسین آرمان و کلا بازی‌های فیلم، حتی سحر قریشی که چندان بازیگر خوبی نیست یا شاید هم تابه‌حال درست هدایت نشده، قابل قبول بود. شیوه هدایت بازیگران از سوی شما چگونه بود؟

من به دلیل بازیگر بودنم، کلا با مسائل و زیروبم بازی سر صحنه آشنا هستم. در «شیفت شب» تمام توانم را روی این مسئله گذاشتم و حواسم به بازی‌ها بود. (می‌خندد) به‌طوری‌که آرزو می‌کردم هنگام بازی‌کردن خودم هم، کارگردان شش‌دانگ حواسش به بازی من باشد!

 شغلی که همسر ناهید در انتهای فیلم انتخاب کرده -کشتن موش‌های خیابان ولیعصر- آیا واقعی است؛ یعنی شهرداری چنین افرادی را استخدام کرده؟

بله، یادم می‌آید یک روز، علی اصغری روزنامه همشهری را با خود آورد و در آن گزارش تصویری را به من نشان داد که کارمندان شهرداری به همین شکل، موش‌های خیابان را می‌کشند. به‌نظرم ایده خوبی بود که در فیلم می‌توانست راه‌گشا باشد. ضمن اینکه غافلگیر‌کننده هم بود، چون به دلیل ناشناخته‌بودن این شغل، تماشاگر نمی‌توانست حدس بزند. درواقع، مرد در پایان داستان به این شغل پناه می‌آورد.

 خانم کریمی! همیشه این سؤال برایم مطرح است که شما چگونه به تنهایی، کار فیلم‌سازی را پیش می‌برید؟

(می‌خندد) چطور؟

 بیشتر فیلم‌سازان زن در ایران در روند کارنامه هنری‌شان، شوهران هم‌رشته دارند که به‌نوعی در فرایند تولید و تهیه‌کنندگی در کنارشان هستند، درحالی‌که شما توأمان و به‌تنهایی و بدون روابط خانوادگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی می‌کنید. این مسئله چگونه اتفاق می‌افتد؟

برای این کار، برنامه‌ریزی می‌کنم. البته ترجیح می‌دهم با وجود سختی تهیه‌کنندگی، خودم هم تهیه‌کننده باشم. چون هم استقلال خودم را حفظ می‌کنم و هم از دردسرها و مشکلات تهیه‌کننده رها می‌شوم.

 فیلم شما، در جشنواره‌های خارجی هم حضور پیدا کرد. واکنش مخاطبان آنجا چگونه بود؟

در آن‌جا هم از «شیفت شب» استقبال خوبی شد. جالب است که تماشاگران زن و مرد، انگار با مشکلات زوج فیلم بیگانه نبودند.

 ظاهرا بعد از «سوت پایان»، فضای آن فیلم را رها نکردید؟

چطور؟

 شنیدم اول بهمن قرار است برای زندانیانی که مشکل مالی مشابه شخصیت اصلی«شیفت شب» دارند، مراسم گلریزان برگزار کنید. هرچند که گرفتاری زندانی فیلم «سوت پایان» قتل بود؟

همان‌طورکه گفتم همیشه به چیزی که اعتقاد دارم، عمل می‌کنم.