«عقیق» کپی ناموفق از «شب دهم»

«عقیق» سریال مناسبتی است که از یک شنبه هفته پیش، روی آنتن شبکه 3 رفته است. این سریال جدیدترین ساخته مشترک بهرنگ توفیقی و سعید نعمت ا... است که پیشتر در «پشت بام تهران» و «زیر پای مادر» نیز همکاری داشته اند.

با این حال به نظر می رسد «عقیق» با وجود قوت ساخت، شباهت هایی به «شب دهم» حسن فتحی دارد؛ تشابهات فرمی و ساختاری که در قسمت هایی که تاکنون پخش شده، زیاد به چشم آمده اند. «شب دهم» نزدیک به دو دهه قبل، به عنوان سریالی محرمی، به خوبی در نظر تماشاگر نشست و در زمره ماندگارترین مجموعه های مناسبتی تاریخ تلویزیون جای گرفت. آیا بهرنگ توفیقی و سعید نعمت ا... برای جذب مخاطب، از فرمول «شب دهم» استفاده کرده اند؟

 

تکرار کم توفیق

روایت

کاروانسرای وقفی عزاداری محرم با نام «عقیق»، محور شکل گیری تحولات و فراز و فرود نقش آفرینان این درام تاریخی است که در قهرمان قصه، «احد شیرو» فروشنده مواد مخدر برای تسویه حسابی قدم در راه تهران می گذارد و در گیرودار مواجهه با «جواد سرپرست»، گنده لات محل و پیشنهاد برادرخواندگی اش، با «حسام رخام» و خواهرش روبه رو می شود. زنده شدن یک ماجرای کهنه عاشقانه میان احد و مرجان، ناخواسته به روایت عقیق و عاشورا پیوند می خورد.

در این مجموعه، روایت دراماتیک لاتی قداره بند با دختری از سطوح بالاتر اجتماعی با مخالفت برادر دختر به عنوان تنها سرپرستش روبه رو شده است و پس از سال ها احد شیرو به بهانه مواجهه با عشقی ناکام به اقامه مراسم عزای ماه محرم «حسام رخام» و چالش با قدرت حاکم بر منطقه یعنی «جواد سرپرست» کشیده می شود و این سیر داستانی به احیای معنوی او می انجامد. مختصاتی که تماماً دورنمایی از سریال «شب دهم» به دست می دهد نه ایده ای تازه.

«شب دهم» روایتگر جوان شرور و علافی به نام «حیدر خوش مرام» (حسین یاری) است که عاشق یک دختر از سطح متفاوت اجتماعی از شاهزاده های قجری به نام «فخرالزمان» (کتایون ریاحی) می شود و خواهان ازدواج با اوست اما با مخالفت دختر و عمه اش به عنوان تنها قیّم او مواجه می شود.

با اصرار حیدر، شرط می کنند تا به سنت قدیمی خانوادگی شان، مراسم تعزیه ماه محرم را در دوران منع برپایی آن در حکومت رضاخانی برگزار کند که داستان به انقلاب درونی حیدر ختم می شود. برگ برنده «شب دهم» به کارگیری همزمان چند ژانر در دل یکدیگر است به نحوی که به هیچ کدام صدمه ای وارد نمی شود. مفاهیم مذهبی در بستری تاریخی با داستانی رمانتیک طرح می شود که معمایی جنایی را در بطن خود تا پایان حمل می کند که هر بُعد آن، کشش خاص خود را برای پیگیری هر شبه توسط بیننده دارد.

حتی این دو مجموعه، از منظر تعریف دوباره عشقی شکست خورده و خاک گرفته نیز به همدیگر شباهت دارند. چرا که اساس عاشقانه شب دهم هم بر شکست عشقی میان «تاج الملوک» (رویا تیموریان) و عشق قدیمی اش بنا شده بود.

دیالوگ ها

«خمیازه شب کلاه رو نشنفتی؟»، «لیلی برادرت، بچه داره توی شکمش ری می کنه، حنات رنگی داره، حنّاق من کجا گلوشو بگیره»، «مویزی یا انگور که حرمت نگه نمی داری؟»... بخشی از دیالوگ های سخت و ثقیل عقیق است. سعید نعمت ا... در قامت نویسنده «عقیق» باز هم به سبک دیالوگ نویسی خودش وفادار مانده و به تناسب بافت تاریخی قصه، سعی کرده  است تا ادبی، مسجع و آهنگین بنویسد. این روش نگارش سابق بر این، در رزومه تلویزیونی نویسنده، نمونه های مشابهی چون «مادرانه»، «پشت بام تهران» و این اواخر «زیر پای مادر» را هم داشت اما این نخستین بار است که نعمت ا...، نوشتن داستانی تاریخی برای محرم در رسانه ملی را تجربه می کند. به هر حال، این سخت فهمی، وقت مخاطب را برای درک درست عبارات می گیرد و تا به خود بیاید و یک جمله را هضم کند، بقیه جملات را که به صورتی پینگ پنگی میان نقش آفرینان ردوبدل می شود، از دست می دهد و در پی این مداقّه در صورت سریال، خط داستانی را گم می کند.

«شب دهم» حسن فتحی، همانند دیگر آثار تلویزیونی او با دیالوگ های خاص و ضرباهنگ مناسب و استفاده به جا از آن ها در بستر فیلم نامه ای یکدست همراه است. «شب دهم» با زبانی هم عصر مخاطبش حرف می زند و با بیانی سلیس و روان، قصه ای جذاب و پرکشش را روایت می کند. همین طور با استفاده از عبارات و مثل های ادبی و فاخر، احساس تماشاگرانش را به خوبی با خود هماهنگ و همراه می سازد.

قهـرمان

علیرضا آرا در لباس «اَحد شیرو»، لات یه لاقبا، دلداده و البته باغیرت سریال «عقیق» ظاهر شده که دو نوچه دارد و مادری مرحوم معروف به «ننه اِنجی» که بیوه ای زحمتکش بوده و پسرش را دست تنها بزرگ کرده است. با وجود فقدانش، در پیشبرد قصه اَحد، نقشی مستتر دارد ولی دو نوچه با کمترین تاثیر در روند سریال حضور دارند. «اسماعیل» و خواهرش «مروه» هم دوست خانوادگی و از خرده داستان های فرعی اما موثر جهان داستانی «شیرو» هستند.

کارگردان، ریسک انتخاب یک چهره ناشناس را به عنوان جوان اول سریالش به جان می خرد اما به دلایلی چون بازی خشک و تئاتری و با اَخم وتَخم به همراه سروصورتی پریشان و ظاهری ژولیده، صدای بم با لهجه‎ای غلیظ و نامفهوم، ادای سریع دیالوگ ها بدون رعایت وقفه های لازم برای درک درست مفاهیم، بازی علیرضا آرا، مخاطب را جذب نمی کند. تمام تلاش ها به ثمر نشسته و «احد شیرو»، گنده لاتی واقعی از آب درآمده اما قهرمانی بدون جذابیت و محبوبیت. زیرا جاذبه های عالم تصویر در این واقع نمایی گم شده است.

 
 تکرار کم توفیق

حسین یاری در جلد حیدر خوش مرام «شب دهم»، از اشرار و لات های تهران قدیم است با دو نوچه و مادری بیوه و تنها که پسرش حاصل تمام عمر اوست. همچنین «یاور» با بازی خوب پرویز فلاحی پور دوست و هم پای حیدر است و تا پایان، نقشی کلیدی در پیشبرد موقعیت ها ایفا می کند. حیدر خوش مرام، همان طور که از نامش برمی آید، یک لوطی بامرام، خوش خلق و متبسم است و به موجب آشنایی چهره حسین یاری به دل مخاطبان می نشیند. حیدر با گریمی مناسب روی سروصورتش، هجای روان دیالوگ ها و بازی گیرای حسین یاری، به شخصیتی دوست داشتنی تبدیل شده است.

ضـدقهرمان

«جواد سرپرست» نماینده قدرت حاکم و صاحب زر و زور در تهران «عقیق» است اما جذابیت شخصیت او به این علت است که از همان ابتدا در قامت یک ضدقهرمان تمام عیار نمود نمی یابد بلکه از زبان «احد شیرو» برای نوچه هایش، یک مرد واقعی تعریف می شود که چشمش را بر سر پایبندی به قولی می گذارد. حتی با وجود داشتن قدرت در زمان رویارویی با شیرو در تهران، به سوی او دست دوستی و برادری دراز می کند. تنها با پیشرفت سیر داستانی، گوشی دست شیرو و مخاطبان می آید و به مرور به پلیدی اعمال سرپرست پی می برد. در واقع، نادر فلاح در نقش نیروی مخالف جریان حسینی می ایستد. نظمیه «عقیق» سیستمی فاسد و رشوه گیر معرفی می شود که دست در دست سرپرست، به پیشبرد اهدافش کمک می کنند.

تمام این المان هایی که در بالا گفته شد، در ضدقهرمان و نیروهای مخالف سریال «شب دهم» به روشنی وجود داشتند. محمود پاک نیت، نماینده حکومت و یک نیروی فاسد نظمیه، ابتدا در لباس ناجی تصویر شد ولی به تدریج نقش و تاثیر منفی او علیه قهرمانان مرد و زن داستان، جلوی چشم مخاطب به نمایش درآمد. آژان ها هم به قول خودشان «شیتیل بگیر» و منحرف نمایش داده شدند.

نقـش اول زن

شبنم مقدمی در نقش «مرجان رخّام» به زبان خود سریال، «لیلیِ زمانه دور و درازی اَحد» است که به پشتوانه تجربیات متعدد بازیگری از جمله همکاری با مجموعه تاریخی «جلال الدین» قاب تصویر را می شناسد و بازی قابل قبولی را در نقش یک بانوی مقتدر و مستقل به نمایش می گذارد که تحت قیمومیت و اراده خان داداش خود زندگی می کند.

مرجان «عقیق» از این نظر به کتایون ریاحیِ «شب دهم»، در نقش شازده خانمی قجری دارای شخصیتی بانفوذ و گیرا اما تحت لوای عمه خانمش شباهت دارد. او نیز به موجب کارهای گوناگون تاریخی نظیر «یوسف پیامبر»، «روشن تر از خاموشی» و «پهلوانان نمی میرند» همواره به خوبی از پسِ چنین نقش هایی برآمده است.

فضاسـازی

سریال عقیق در بازه تاریخی دهه 30 تهران قدیم روی می دهد بنابراین همه عوامل باید با این موقعیت هم صدا می شدند. از این جهت، کارگردان به خوبی توانسته است فضای آن دوران را بازسازی کند و با طراحی مناسب صحنه و لباس، جریان کار و زندگی مردم کوچه و بازار و البته قهرمانان را به تصویر نزدیک سازد. به جز گریم علیرضا آرا، چهره پردازی روی دیگر هنرمندان به خوبی مبین دوره تاریخی آن هاست.

 
 تکرار کم توفیق

در «شب دهم» هم شاهد همین نقاط اشتراک و شباهت در فضاسازی یک برهه تاریخی از کشورمان هستیم. کارگردان تلاش کرده است تا تغییر و تحولات سیاسی و تاریخی دوره رضاخانی را برای بینندگانش زنده کند؛ دوره ای که با قانون منع حجاب زنان، گذاشتن کلاه شاپو برای مردان و شعار آغاز عصر تجدد همراه بوده است. با این حال، چهره پردازی زنان و مردان سریال «شب دهم»، پرکارتر و از خلاقیت بیشتری نسبت به «عقیق» برخوردار بود و با تغییرات زیادی در ظاهر بازیگران شناخته شده ای مانند کتایون ریاحی، حسین یاری و ثریا قاسمی به بافت متفاوت در عین حال یکدستی دست یافته بود. این دو سریال از نظر فضای موسیقایی نیز با هم اشتراک دارند. ملودی متن سریال ها، یادآور نوا و سرنای مراسم قدیمی تعزیه و خواننده تیتراژ پایانی هر دو مجموعه هم علیرضا قربانی است.