گفت و گویی خواندنی با بازیگر خوش صدای ایرانی

جمال اجلالی از بازیگران با سابقه تئاتر، سینما و تلویزیون است که می‌گویند استعداد بازیگری او را حمید سمندریان کشف کرد و از بازیگران مورد علاقه وی هم بود. او که در تنها فیلم سینمایی این کارگردان نامدار تئاتر «تمام وسوسه‌های زمین» بازی کرده، در فیلم‌ها، تئاتر‌ها و سریال‌های متعددی حضور داشته و با صدای خاص‌اش و با ایفای نقش‌های متعدد در ذهن مخاطبان زیادی باقی مانده است.

او حدود دو سال قبل دچار سکته مغزی شد و همین سبب کسالت جسمی و شاید روحی‌اش شد و خبر‌های چندان خوشایندی از احوالش به گوش نمی‌رسید.

حتی تار‌های صوتی‌اش با آسیب روبرو شد و امکان فعالیتش را کمتر کرد. در این راستا چند تن از اعضای شورای مرکزی انجمن بازیگران سینمای ایران عصر روز دوشنبه، دوم مهرماه به منزل این هنرمند رفتند و دیداری با او تازه کردند؛ دیداری که گویا قرار بوده خیلی زودتر از این‌ها انجام شود، اما شرایط لازم مهیا نشده بود و شنیده می‌شود اگر به لحاظ مالی حمایت بیشتری از انجمن صورت گیرد این دیدار‌ها خیلی بیشتر و با فاصله زمانی کمتری از هم انجام خواهد شد.

افسانه چهره‌آزاد عضو شورای مرکزی انجمن، علی دهکردی رییس انجمن بازیگران، فرشید زارعی فرد بازرس انجمن و فرامرز روشنایی مسئول اطلاع رسانی این شورا، چهار نفری بودند که در ادامه برنامه‌های دیدار با بازیگران قدیمی سینما به منزل جمال اجلالی رفتند و سرحال بودن او در همان بدو ورود مایه خوشحالی شد که نشان از بهبود اوضاع جسمانی این هنرمند داشت.

اجلالی که به همراه همسر و مادر همسرش میزبان همکاران و دوستان خود شده بود، با گذشت زمان و حرف زدن از کار‌های مشترک و هنرمندان قدیمی نه تنها خاطرات بیشتری را تعریف می‌کرد بلکه جملات و اظهارنظر‌هایی را میگفت که سطح بالای دانش او و حافظه فوق‌العاده‌اش را با بیش از ۷۰ سال سن نشان می‌داد.

البته در دقایق اولیه، اجلالی خیلی تمایلی به صحبت و بویژه بیان حرفی که بخواهد انتشار پیدا کند نداشت، اما خاطره گویی همکارانش او را چنان به وجد آورد که حتی از جا بلند شد و صحنه‌ای از آنچه تعریف می‌شد را بازی کرد.

آنطور که فرشید زارعی فرد می‌گفت، جمال اجلالی وقتی دانشجوی مهمان دانشکده هنر‌های زیبا می‌شود، آنقدر خوش مشرب بوده که سریع جای خود را بین بقیه باز می‌کند طوری که در هر برنامه‌ای همه دوست داشتند او حضور داشته باشد و آخر هم از همان دانشکده و در رشته تئاتر فارغ التحصیل می‌شود.

وقتی صحبت از تئاتر می‌شود، اجلالی با لحنی خاص میگوید: «دوست داشتم جوری بود که هر روز به تئاتر می‌رفتم.» او از بازی‌های قدیمی‌اش یاد می‌کند، ولی بیشتر از آنکه از خودش بگوید از دیگران یاد می‌کند؛ از سمندریان، از فنی زاده، از خسرو شکیبایی، تانیا جوهری و ...

وقتی می‌گویند، «شما فقط یک گریم کم دارید تا باز هم روی صحنه روید» با تواضع جواب می‌دهد، «من تا مکبث خیلی فاصله دارم.»

علی دهکردی در پاسخ به تواضع اجلالی از سفر پیتر بروک به ایران یاد می‌کند که پس از آشنایی با کار ِنسلی از بازیگران آن زمان، از دیدن آن نسل بازیگری در ایران غافلگیر شد.

دهکردی تاکید می‌کند اجلالی همانند آن نسل است و جزو بازیگرانی است که در کار خود کارشناس هستند.

با این حال اجلالی باز هم با یادآوری برپایی بزرگداشتی برای هرولد پینتر تاکید دارد، «ما نباید مدام از خودمان بگوییم و تعریف کنیم.»

او سپس به بازیگر فیلم فرانکنشتاین اشاره می‌کند که با وجود ایرادات ظاهری خدای کمدی است، پس از چند ثانیه که اسم بازیگر را به یاد می‌آورد، مارتی فلدمن، می‌گوید: وقتی مثل «فلدمن» بازیگر باشی و مثل او بازی کنی زیبا و باشکوه می‌شوی، ولی ما خیلی چنین بازیگر‌هایی نداریم، شاید فقط یکی دو نفر بودند مثل مهدی فتحی و فنی زاده.»

نام فنی زاده که می‌آید انگار اجلالی به دنیای دیگری می‌رود و با شور و حالی متفاوت می‌گوید: «من این سعادت را داشتم که فنی زاده یک‌شب سر یک اجرای نمایشم اولین نفری بود که آمد پشت صحنه و بعد از کلی حرف یا بهتر بگویم فحش، گفت: من از فردا دیگر بازی نمیکنم.» (در تمجید بازی اجلالی).

پس از ساعتی گپ و گفت، خاطره گویی‌ها از تئاتر و یادآوری نام کسانی که چند سالی است درگذشته‌اند یا خبری از آن‌ها نیست، افسانه چهره آزاد را هم به بازگو کردن خاطره‌ای از هفت سالگی خود واداشت؛ خاطره‌ای که به همراه مادربزرگش رقیه چهره آزاد به دیدن تئاتری با نام «روسری قرمز» می‌رفته که کارگردانش هادی اسلامی بوده و خسرو شکیبایی ۲۰ ساله و آزیتا لاچینی هم در آن بازی می‌کردند.

نقل این خاطرات اگرچه شور و حال تازه‌ای به جمال اجلالی می‌داد، اما یاد بعضی دوستان قدیمی که دیگر نیستند یا اوضاع خوبی ندارند، افسوس و ناراحتی را به چهره‌اش می‌آورد و آهی بلند که هر از چندی صدایش به گوش می‌رسید.

با این حال همسر جمال اجلالی که در طول این مدت مراقبت زیادی از این بازیگر قدیمی داشته و توانسته شرایط او را بهبود بخشد، می‌گوید «شاید رفت و آمد بیرونی برای آقای اجلالی محدود باشد، اما از دیدن دوستان قدیمی‌اش خیلی خوشحال می‌شود. چون همین‌ها کمک می‌کند هم حال خوبی داشته باشد و هم شرایط بهتری برای کار، مثل چندی قبل که در فیلم «دم سرخ ها» که اخیرا اکران شد، بازی کرد.»

این بازیگر که حضورش در فیلم‌هایی مثل «آرایش غلیظ» حمید نعمت الله با تحسین روبرو بود و از فیلم‌ها و بازی‌هایش مثل «مدرسه پیرمردها» و «باد در علفزار می‌پیچد» و نیز سریال «در قلب من» یاد شد، پس از یکی دو ساعت گپ دوستانه مهمانان خود را با رویی خوش بدرقه کرد به این امید که در آینده‌ای نزدیک باز هم آن‌ها و دیگر همکارانش را ببیند.

اما حرف آخر اجلالی نزدیک در خروج، پس از یک عذرخواهی آرام از مادر همسرش بابت اینکه که شاید سر و صدا و پذیرایی باعث اذیت او شده باشد، نشان می‌داد اوقات خوشی را با همکارانش سپری کرده، که فقط گفت: «مادر همه روز‌های دانشجویی به یادم آمد».