«عصرجدید»جذاب‌تر از فوتبال/ ماجرای شرکت‌کننده‌هایی که بی‌خداحافظی می‌روند

 اسم بهرام عظیمی که می‌آید خیلی‌ها هنوز خاطرات سیاساکتی برایشان زنده می‌شود، خیلی‌ها «تهران ۱۵۰۰» یادشان می‌آید که در زمان خود از انیمیشن‌های پرفروش سینما شد. خیلی‌ها که حرفه‌ای‌تر او را می‌شناسند می‌دانند کاریکاتوریست است و البته این سال‌ها بیشتر مشغول سینما بوده است و برگزاری کارگاه‌های آموزشی ایرانی و خارجی با محور انیمیشن.

اخبار چهره ها - بهرام عظیمی  جزو اتاق فکر بسیاری از برنامه‌های تلویزیونی هم بوده و با برنامه‌های پربیننده‌ای همکاری داشته است از تاکشوی سرگرم‌کننده و مفرحی چون « خندوانه » گرفته تا حضور در تیم برنامه جدی سینمایی «هفت» تا برنامه‌های شبانه‌ای چون «دو قدم مانده به صبح» و «رادیو هفت» که هرکدامشان به نوعی در خاطرات ماندگار شدند.

با این حال حضور او در «عصر جدید» حتی برای طرفدارانش هم سوال است؛ آنها که او را می‌شناسند متعجب‌اند که با این رزومه و مشغله در کارگردانی و تدریس در حوزه‌های مختلف چرا به این برنامه دلبسته است و آن‌ها که کمتر آشنایی دارند دوست دارند بدانند او دقیقاً در پشت صحنه این برنامه استعدادیابی چه می‌کند.

برای او «عصر جدید» و شرکت کننده‌هایش اما آنقدر مهم است که در صفحه یادداشت گوشی موبایلش نام همه شرکت‌کننده‌هایش را دارد و برایشان برنامه‌ریزی می‌کند. هیچ تفکیکی هم نمی‌کند که فقط آن‌ها را در لوکیشن برنامه ببیند یا ساعت خاصی برای ارتباط با آنها قائل شود. شرکت کننده‌های بسیاری در بیرون هم با او در ارتباط بوده‌اند و به گفته خودش شب و نیمه شب برایش پیام می‌فرستاده‌اند مشاوره می‌گرفته‌اند، تشکر می‌کرده‌اند، استاداستاد کرده‌اند و شاید برای همین‌هاست که وقتی برخی شان با حذف از «عصر جدید» یک باره همه ارتباطشان را با او قطع کرده و حتی خداحافظی هم نکرده‌اند آن را به عنوان یکی از گلایه‌هایش مطرح می‌کند!

فاطمه عبادی در فصل اول نفر اول « عصر جدید » شد و معمولاً در پشت صحنه «عصر جدید» بهرام عظیمی را یکی از مربیان جدی و دغدغه مند در حوزه کاری‌اش می‌دانند.

گفتگوی ما با وی را در آستانه پخش آخرین قسمت از مرحله دوم «عصر جدید» می‌خوانید:

* آقای عظیمی امشب مرحله دوم از برنامه هم به پایان می‌رسد و بخشی از شرکت‌کننده‌ها در همین مرحله حذف می‌شوند. کمی درباره فرایند کاری که مربیان «عصر جدید» در پشت‌صحنه درگیرش می‌شوند توضیح دهید.

الان برنامه‌ای به اسم «هشتگ عصر جدید» پخش می‌شود که مردم بهتر می‌توانند در جریان پشت صحنه عصر جدید قرار بگیرند. بسیاری از این بچه‌ها بیرون هم با ما در ارتباط هستند یعنی اینگونه نیست که بگوییم ساعت ۱۰ صبح مثلاً به لوکیشن برنامه بیاییم با بچه‌ها صحبت کنیم و شب هم برگردیم و تمام. تمام شرکت‌کننده‌ها با مربیان خود در یک ارتباط دائمی قرار می‌گیرند که حداقل آن تلفنی است. مثلاً برای خود من دائم تصاویری که می‌کشند یا رویدادهای تجسمی که قرار است رقم بزنند را ارسال می‌کنند.

فقط می‌دانند انیمیشن کار کرده‌ام و مثلاً سیا ساکتی یا بابابرقی ساخته‌ام و یا سال‌هاست در برنامه‌های مختلف مثل «خندوانه» یا «هفت» و یا «رادیو هفت» حضور داشته‌ام، با این حال هنوز نمی‌دانند تخصص من چیست

* این ارتباط دائمی شما را خسته نمی‌کند چون فکر می‌کنم تعداد افراد هم زیاد باشند؟

من در این فصل از ابتدا با ۲۸ نفر در ارتباط بودم که برخی نقاش یا حتی باستانی کار بودند. گاهی از من می‌پرسند چه کمکی به بچه‌ها می‌کنم چون کار من در مقایسه با استاد ترکاشوند که در حوزه خوانندگی است و یا مربیان دیگر که در حوزه بازیگری یا رشته مشخصی فعالیت دارند گستره بیشتری را در بر می‌گیرد و تفاوت دارد.

خیلی‌ها درباره حوزه کاری من اطلاعی ندارند. فقط می‌دانند انیمیشن کار کرده‌ام و مثلاً سیا ساکتی یا بابابرقی ساخته‌ام و یا سالهاست در برنامه‌های مختلف مثل «خندوانه» یا «هفت» و یا «رادیو هفت» حضور داشته‌ام، با این حال هنوز نمی‌دانند تخصص من چیست.

رشته کارشناسی من صنایع دستی بوده است که یعنی معرق، فرش، خاتم، سفالگری و… و پایان نامه کار من درباره شیشه بوده است پس می‌توان گفت هر آنچه را که به صنایع دستی مربوط می‌شود را کار کرده‌ام و البته هنرهایی مثل گرافیک، نقاشی، تصویرسازی و کاریکاتور را صد در صدر حرفه‌ای انجام داده‌ام. من کارگردان انیمیشن هستم، فیلمنامه‌های بسیار زیادی نوشته‌ام و بازیگری هم کرده‌ام و خیلی جالب است در مربی‌گری «عصر جدید» خیلی از کارهایی که در زندگی خود تجربه کردید فایده دارد. حتی غیر از اجرای بچه‌ها، نحوه صحبت کردن و پرزنت کردن اجرا و مهارتشان و در هر کاری که روی صحنه دارند نیاز به نوعی کارگردانی و هدایتگری دارد. در رشته کاری صنایع دستی که من به بچه‌ها کمک می‌کنم اگر بخشی از اجرایشان به بازیگری مربوط شود من در همان بخش سراغ مربیان و متخصصان حوزه بازی می‌روم و حتی برای دو دقیقه بازیگری از آن‌ها کمک می‌گیرم.

* تا چه حد ایده می‌دهید و یا در نگارش یک سناریو و ایده کمک می‌کنید؟

کسی که ایده دارد آن را پخته‌تر می‌کنیم و کسی که ایده نداشته باشد ما در ارائه ایده به او کمک می‌کنیم. مثلاً برای خانم بهاره سرگلزایی دوبلوری که با آقای احسان علیخانی و عصر جدید شوخی کرد من و خانم سرگلزایی و برادرم (که هیچ ارتباطی هم کارش با «عصر جدید» ندارد) چندین روز کار کردیم و انیمیشن‌ها را بررسی کردیم، داستان نوشتم و سناریویی دادیم تا برنامه دوم را اجرا کرد.

* این همه تلاشی که برای این استعدادها می‌شود چه لذتی دارد وقتی به اسم آنها تمام شود؟

مردم روی استیج را می‌بینند که یک خواننده اجرا می‌کند و پشت صحنه هم یک مربی که دارد او را تشویق می‌کند یا حرص می‌خورد. بارها شده است فشار ما بالا رفته است یا قندمان پایین افتاده است. شرکت کننده داشته‌ایم که از ۱۲ ظهر تا ۴ صبح فقط با او تمرین کرده‌ایم تا ایرادات رفع شود. به غیر از مربی، افراد بسیار زیادی برای شرکت‌کننده‌ها زحمت می‌کشند مثل آقای نجفی یا آقای اختری، آقای تهرانی، آقای زحمتکش، آقای یزدانپرست، آقای بزرگ زادگان و ده‌ها نفر دیگر، حتی خود آقای علیخانی در اکثر تمرین‌ها حضور می‌یابد تا در جریان اجراها باشد.

به هر حال ما مثل مربی فوتبال هستیم مگر می‌شود مربی فوتبال بدش بیاید که تیمش ببرد. هر اجرای زیبایی که روی صحنه عصر جدید دیده شود افتخاری است برای همه عوامل برنامه. ما در اجراها سعی می‌کنیم همه چیز را پیش‌بینی کنیم حتی ایرادات را و اگر فردی به مشکلی خورد به او بگوییم چطور رفتار کند. ما دربست در اختیار شرکت‌کننده‌ها هستیم. اما ممکن است فردی یا گروهی چهار ضربدر سفید هم بگیرد اما در مراحل بعدی حذف شود و متاسفانه پیش می‌آید که حتی از ما خداحافظی هم نمی‌کند اما قبل از آن قربان صدقه مربیان و عوامل برنامه می‌رود، به ماها استاد استاد می‌گوید و وقتی حذف می‌شود همه این‌ها را فراموش می‌کند و حتی خداحافظی هم نمی‌کند. هر چند که از همان چند بار حضورش در برنامه هم استفاده می‌کند و معروف و مطرح می‌شود!

می‌پرسند چرا اینجا مربی‌گری می‌کنی در حالی که کارگردان انیمیشن هستی… تدریس می‌کنی… ورکشاپ‌های خارجی برگزار کرده‌ای… چرا با این رزومه اینجا می‌آیی آیا پول کلانی می‌دهند! اما مسئله این‌ها نیستخواهش می‌کنم این را بنویسید که تمام تلاش و تفکر ما، مربیان و عوامل عصر جدید این است که یک اجرای جذاب و حرفه‌ای روی آنتن برود. مثلاً تیم نمایش تلفیقی «مجاز» با اینکه در حوزه کاری من نیست اما خیلی دوستشان دارم و حتی چندی پیش در شب اجرایشان به تیمشان گفتم اگر همان شب اول نشوند سر و کارشان با من است! و حسابی قاطی می‌کنم! چون تیم خوبی دارند و شما لذت می‌برید این تلاش‌ها را می‌بینید. هیجان‌انگیز است وقتی فرد یا گروهی از یک روستا یا منطقه‌ای که حتی اسم آن را هم نشنیده‌اید به اینجا می‌آید و دیده می‌شود همه ما به خودمان افتخار می‌کنیم.

* سهم شما در این موفقیت به اندازه کافی دیده می‌شود؟

موفقیت‌ها بیشتر بخاطر توانایی و استعداد خود بچه‌ها بوده است و ما هم کمک می‌کنیم و هم لذت می‌بریم. خیلی‌ها از من می‌پرسند چرا اینجا مربی‌گری می‌کنی درحالیکه کارگردان انیمیشن هستی… تدریس می‌کنی… ورکشاپ‌های خارجی برگزار کرده‌ای… چرا با این رزومه اینجا می‌آیی آیا پول کلانی می‌دهند؟ اما مساله این نیست اینها درک نمی‌کنند که وقتی یک نفر موفق می‌شود و شما در کنار او بوده‌اید و در موفقیت او سهمی داشته‌ای خیلی لذت‌بخش است.

* فرق افرادی که در اینجا دیده می‌شوند تا کسانی که به صورت آکادمیک در ورکشاپ ها و کارگاه‌ها پرورش پیدا می‌کنند چیست؟

ما بازیگر فیلم و سریال داشته‌ایم که یک شبه مطرح یا مشهور می‌شود؛ کسی که شناخته شده نبوده است اما یک سریال بازی کرد و چون چهره داشت یا نقش او جذاب بوده است یک باره گل کرده است با این حال چند نفر از همین بازیگران نابود شده‌اند و دیگر در فیلم و سریالی بازی نکرده‌اند. برخی هم در میان همین بازیگران بوده‌اند که یک شبه دیده شده‌اند اما از این فرصت استفاده کرده و قدرش را دانسته‌اند.

در «عصر جدید» هم همینطور است. مثلاً ما شعبده بازی داشتیم که ۴۰ سال سابقه کار داشته است و در هر اجرا بارها تحسین شده است و حتی در خارج از کشور برایش کف زده‌اند. منتها مسابقات استعدادیابی فضای عجیبی دارد و یک باره یک دختر ۶ ساله کنار همین شعبده باز ۶۰ ساله قرار می‌گیرد و مخاطب بین این دو دست به انتخاب کودک ۶ ساله می‌زند. به نظرم این فضای رقابت از فوتبال هم جذاب‌تر است چون واقعاً هیچ چیز قابل پیش بینی نیست.

* ممکن است تبعیضی برای شرکت کنندگان قایل شوید؟

ما یک دوره چند ماهه با بچه‌ها هستیم و با روحیاتشان آشنا می‌شویم ممکن است من بعضی را خیلی دوست داشته باشم و برخی را هم اصلاً دوست نداشته باشم ولی با خودم می‌گویم حسم را کنار بگذارم. به من چه ارتباطی دارد که بخواهم تبعیض قائل شوم به من گفته‌اند که به همه کمک کنم پس من کارم را انجام می‌دهم. بارها شده اینجا وقتی شرکت کننده‌ای رای نیاورده است من داغون شده‌ام. کاریکاتوریست بسیار بسیار درجه یکی اینجا حضور پیدا کرده بود که بسیار در کارش حرفه‌ای است اما چهار رای قرمز گرفت. به هر حال یکی از تخصص‌های من کاریکاتور است و زمانی رکوددار جایزه بین‌المللی در این زمینه بودم و از این حیث توانایی‌ها را می‌شناسم و سعی کردم خیلی به او کمک کنم ولی این کاریکاتوریست در شرایط «عصر جدید» کار نکرده بود و متاسفانه اینجا نتوانست هنرش را نشان دهد و به همین دلایل است که اینجا فضای عجیبی دارد و این یعنی جذابیت یک برنامه.

* چقدر تلویزیون نقش داشته در توجه مردم به هنرهای تجسمی؟

برای رشته هنرهای تجسمی اتفاقات باحالی رخ داد. مثلاً فاطمه عبادی که سال گذشته با شن کار کرد مورد اقبال قرار گرفت و الان در خیلی از مراکز هنری «نقاشی با شن» به عنوان تکنیک آموزش داده می‌شود درحالیکه اطمینان دارم قبل از «عصر جدید» هیچ جا چنین کاری نمی‌کردند و ذوق خود آدم‌ها بود یا زمانیکه گروهی از باستانی کاران اینجا آمدند و نمایش خیره کننده‌ای داشتند، این ورزش یک بار دیگر محبوب شد و البته محبوبیتی برای همه مردم و در هر سنی.

احسان علیخانی با ساخت این برنامه روی دیگری از خودش را نشان داد من باورم نمی‌شد او اینقدر طناز باشد و آنقدر بداهه تیکه‌های خاص بیندازد!

* تلویزیون باعث شد این هنرها و ورزش‌ها دیده شود یا «عصر جدید» به عنوان یک برنامه پربیننده بانی و باعثش بود؟

تلویزیون وظیفه دارد برنامه خوب بسازد درحالیکه به نظرم ۸۰ درصد برنامه‌های تلویزیون نمره قبولی نمی‌گیرند و ۲۰ درصد برنامه‌هایش قابل دیدن است. «عصر جدید» این میان بسیار دیدنی است و به مخاطب شدید احترام می‌گذارد و دنبال اتفاقات جدید است. به خدا وقتی یک اجرای جذاب و دیدنی روی صحنه عصر جدید می‌رود همه ما دست‌اندرکاران این برنامه مثل بچه‌ها ذوق می‌کنیم، فرقی برایمان نمی‌کند که آن فرد خواننده است یا شعبده باز یا پارکورکار یا هر فرد دیگری.

احسان علیخانی با ساخت این برنامه روی دیگری از خودش را نشان داد من باورم نمی‌شد او اینقدر طناز باشد و آنقدر بداهه تیکه‌های خاص بیندازد! به نظرم برای خود او اتفاق دیگری رخ داد. حتی دفاع او از شرکت‌کننده‌ها جذاب است، اوایل خیلی‌ها می‌گفتند در تلنت های خارجی فقط داوران هستند اما همین که او خود را هم جای داور می‌گذارد و هم جای بیننده معمولی بسیار اتفاق خوبی بود. این میان تلویزیون هم وظیفه دارد برای چنین برنامه‌هایی هزینه کند. من در «خندوانه» و «دو قدم مانده به صبح»، «هفت» یا برنامه‌های پرطرفدار دیگری هم بوده‌ام و میدانم که در پشت صحنه تمام این برنامه‌هایی که تاثیرگذار و موفق هستند یک تفکر اصلی و خلاقانه است که توانسته جریان ساز باشد.

* ما اکنون فقط دو یا سه برنامه داریم که پربیننده بوده‌اند یا حتی بازپخش «خندوانه» توانسته جزو پربیننده‌ها باشد تا یک برنامه تولیدی جدید. چرا خلق برنامه‌های جدید اینقدر سخت است؟ ایده‌پردازی کم داریم؟

غیر از اینکه باید ایده جذابی داشته باشید باید بتوانید آن را خوب هم اجرا کنید. من برای برخی از برنامه‌های تلویزیونی ایده داده‌ام و حتی برای یکی از برنامه‌ها اخیراً ایده‌ای دادم که خیلی به نظرم باحال بود اما خودم نمی‌توانم کاری بکنم و مشغله دارم اما اینکه چه کسانی آن ایده را اجرا کنند و چگونه به خروجی برسد خیلی مهم است مثلاً افرادی مثل احسان علیخانی، رامبد جوان، مهران مدیری یا… پای خود را در مسیری که اشتباه باشد نمی‌گذارند. اعتبارشان را برای درآمد بیشتر هزینه نمی‌کنند.

آن‌ها می‌دانند که هیچ لذتی بالاتر از شاد کردن و سرگرم کردن مردم نیست. از تجربه کاری پیشین خود استفاده می‌کند، آدم‌هایی که برای تیم خود می‌گذارند درست انتخاب می‌شوند. اما مثلاً برنامه‌ای داریم که دکور زیبایی دارد و هزینه صرف کرده است اما داورانی را انتخاب کرده است که احتمالاً تهیه کننده بعداً به روابط کاری و منفعت‌های خود فکر کرده است و برای همین برنامه‌اش جذاب و پربیننده نیست.