راه حلی برای عبور از پل صراط/عملی که صورت را نورانی می‌کند

از خیلی‌ها می‌پرسند: در دنیا دنبال چه چیزی هستید؟ تردید و تحیّر دارد و نمی‌داند یا جواب روشنی ندارد. یا جواب روشن دارد،

امام صادق (علیه السلام) تجربه زندگی خودشان را در حدیثی برای ما تعریف کرده است؛ من در زندگی دنبال این چند چیز بودم و راه‌های رسیدنش را پیدا کردم.

بهشت می‌خواهی؟

۱- «طَلَبْتُ‌ الْجَنَّةَ فَوَجَدْتُهَا فِی السَّخَاءِ» من در زندگی دنبال بهشت بودم، راهش را در سخاوت پیدا کردم. بخشندگی از صفات خداست. به هر اندازه در ما باشد، شبیه خدا می‌شویم. در قرآن هم کسانی مورد توجه خدا قرار گرفتند که چیزی را بخشیدند. مالشان، جانشان، فرزندشان.

راهی برای رسیدن به آسایش

طَلَبْتُ الْعَافِیَةَ فَوَجَدْتُهَا فِی الْعُزْلَة» دنبال آسایش بودم، دیدم راهش در خلوت گزینی است. دین اسلام یک دین اجتماعی است. نماز جماعت، نماز جمعه، حج، عبادت سالانه، مشورت، ولی در عین حال یک عبادت دیگری هم به نام اعتکاف داریم که یک نوع خلوت گزینی هست. گوشه نشینی به معنای اینکه از فعالیت‌های اجتماعی جدا شویم، نه. یک نوع خلوتی باید برای خودمان داشته باشیم شبیه همین اعتکاف، رهبانیت نه! پیغمبر فرمود: رهبانیت من جهاد است.

عملی که ترازوی اعمال نیک را سنگین می‌کند

«طَلَبْتُ ثِقْلَ الْمِیزَانِ فَوَجَدْتُهُ فِی شَهَادَةِ أَنْ لا إِلَهَ إِلا للَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه‌»» در چند جای قرآن می‌خوانیم که روز قیامت ترازویی خواهد بود و عملکرد ما وزن می‌شود. روز قیامت دنبال این بودم که ترازوی من سنگین باشد. دیدم ذکر صلوات با لا اله الا الله در کفه ترازوی اعمال در قیامت برابری می‌کند. توجه به یکتایی خدا و توجه به فرستاده خداست، این‌ها مهمترین چیز‌هایی هستند که اگر ما توجه کنیم، ترازوی اعمال ما را سنگین می‌کند. شبیه همین حدیث برای ذکر «لا اله الا الله» است.

دلیل معطلی ما در قیامت

«طَلَبْتُ السُّرْعَةَ فِی الدُّخُولِ إِلَی الْجَنَّةِ فَوَجَدْتُهَا فِی الْعَمَلِ لِلَّهِ تَعَالَی‌»» روز قیامت یک روزی طولانی است. روزی است که خدا می‌خواهد عملکرد ما را ریز به ریز مورد محاسبه قرار بدهد. امام دنبال این است که سریع به بهشت برود غیر از اصل بهشت، «طَلَبْتُ السُّرْعَةَ فِی الدُّخُولِ إِلَی الْجَنَّةِ» راهش چیست؟ اخلاص است.

معطلی‌ها برای این است که این کار‌هایی که کردی چه انگیزه‌ای داشتی؟ اخلاص، یعنی کار خوبی که انجام می‌دهیم تمرین کنیم «فقط خدا». برای خوشایند دیگران، از ترس این و آن نباشد. چیزی قاطی نکنیم. ناخالصی نداشته باشد. خدا همان خالص و ناب را می‌پسندد.

چگونه عاشق مرگ باشم

«طَلَبْتُ حُبَّ الْمَوْتِ» در زندگی دنبال این بود که عاشق مرگ باشم. شخصی از پیغمبر پرسید: چرا از مرگ می‌ترسم؟ فرمود: «أ لک مالٌ» دلبسته پولی هستی؟ راه اینکه مرگ را دوست بداری این است: «فِی تَقْدِیمِ الْمَالِ وَجْهِ اللَّه‌» پولهایت را در راه خدا بدهی، ترس تو از مرگ می‌ریزد.

مزد کنار گذاشتن گناه

«طَلَبْتُ حَلاوَةَ الْعِبَادَةِ فَوَجَدْتُهَا فِی تَرْکِ الْمَعْصِیَة»» در زندگی دنبال شیرینی عبادت بودم. ما خیلی عبادت می‌کنیم، گاهی می‌گوید: کیف نکردم. به دلم ننشست. اگر کسی می‌خواهد شیرینی عبادت را بچشد باید گناه را کنار بگذارد. مزدش این است که خدا آن شیرینی را به کام او می‌چشاند.

راه دل نازک شدن چیست؟

«طَلَبْتُ رِقَّةَ الْقَلْبِ» بعضی از دل‌ها سنگ است، بعضی دل‌ها نازک است. امام می‌فرماید: در زندگی دنبال این بودم که دلم نازک باشد، تا زندگی بیچاره‌ای را شنیدم، اشکم جاری شود و دلم بشکند. سنگدل نباشم. راهش چیست؟ «فَوَجَدْتُهَا فِی الْجُوعِ وَ الْعَطَش‌» گرسنگی را تجربه کنیم. تشنگی را تجربه کنیم. این راهی است که امام معصوم به ما یاد می‌دهد. آن‌هایی که سلامت هستند حداقل ماهی سه روز، اول و وسط و آخر ماه را روزه بگیرند. یا بعضی موفق می‌شوند دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها روزه می‌گیرند.

جواز عبور از صراط

«طَلَبْتُ الْجَوَازَ عَلَی الصِّرَاطِ» روی جهنم یک پلی هست که همه باید از این پل گذر کنند. هرکس توانست گذر کند آن طرف جهنم بهشت است. امام می‌فرماید: دنبال این بودم از آن پل عبور کنم. راهش را پیدا کردم. «فَوَجَدْتُهُ فِی الصَّدَقَة» راهش صدقه دادن است. صدقه یعنی کمکی که صادقانه انجام بدهیم.

عاملی که صورت را نورانی می‌کند

«طَلَبْتُ نُورَ الْوَجْهِ» دنبال این بودم که صورتم نورانی باشد. نورانیتی است که گاهی ما هم نمی‌توانیم توصیف کنیم، ولی این حقیقت وجود دارد. امام فرمود: راهش را در نماز شب خواندن یافتم. «فَوَجَدْتُهُ‌ فِی صَلاةِ اللَّیْل‌» اگر کسی هم نمی‌تواند هفته‌ای یکبار، ماهی یکبار بخواند.

کسب فضیلت جهاد و پاداش جهاد در زندگی

«طَلَبْتُ‌ فَضْلَ‌ الْجِهَادِ» جنگ همیشه نیست و گاهی پیش می‌آید. ولی فضیلت جهاد خیلی زیاد است. در زندگی دنبال این بودم این فضیلت جهاد و پاداش جهاد در زندگی من بیاید. راهش را پیدا کردم. «فَوَجَدْتُهُ فِی الْکَسْبِ لِلْعِیَال‌» دیدم «الْکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ‌» (کافی، ج. ۵، ص. ۸۸) کارگری که کارخانه می‌رود، کارمندی که اداره می‌رود، کاسبی که بازار می‌رود. دانشجویی که درس می‌خواند، استادی که درس می‌دهد، اینطور نگاه کند که کار من برای اداره خانواده جهاد است. کسانی که زحمت می‌کشند درآمدی کسب کنند و این خانواده در راحتی به سر ببرند. این ثواب جهاد دارد.

ریاستی که هرگز محو نمی‌شود

«طَلَبْتُ الرِّئَاسَةَ» امام می‌فرماید: در زندگی به دنبال ریاست بودم. به ریاست به عنوان هدف نگاه می‌کردم که رئیس باشم. دیدم راهش در خیرخواهی برای مردم است. ریاست واقعی این است که خیرخواه مردم باشیم، برای مردم بسوزیم. این ریاست است که هرگز محو نمی‌شود.

کلید موفقیت در کار‌های بزرگ

«طَلَبْتُ عَزَائِمَ الامُورِ» دنبال این بودم به دست من یک کار مهمی صورت بگیرد. «فَوَجَدْتُهَا فِی الصَّبْرِ» راهش را در صبر یافتم. هیچ کار بزرگی در تاریخ رخ نداده مگر در سایه استقامت. کارآفرینان با مبلغ کم، در جای کوچک، با امکانات کم هستند، ولی استقامت دارند. صبر و استقامت کلید موفقیت در کار‌های بزرگ است.

راحتی در سادگی است

«طَلَبْتُ الرَّاحَةَ» دنبال آسایش و راحتی بودم، دیدم در سادگی است. راحتی در سادگی است. ازدواج ساده، پذیرایی ساده، لباس ساده، خانه ساده، بیشتر افراد متأسفانه به سمت تجملات می‌روند. چشم و هم چشمی.

اگر می‌خواهی بالا بروی

«طَلَبْتُ الرِّفْعَةَ» دنبال این بودم که بالا باشم، مقام من بالا باشد. جایگاه و موقعیت من بالا باشد. راهش را پیدا کردم. «فَوَجَدْتُهَا فِی التَّوَاضُع‌» دیدم اگر خاکی باشی بالا می‌روی و همه دوستت دارند. «مَنْ‌ تَوَاضَعَ‌ لِلَّهِ‌ رَفَعَهُ اللَّهُ» هرکس بخاطر خدا تواضع کند، خدا او را بالا می‌برد.

عزت در صداقت است

«طَلَبْتُ‌ الْعِزَّ» دنبال عزت بودم، «فَوَجَدْتُهُ فِی الصِّدْق‌» در راستی و راستگویی یافتم. متأسفانه ما در جامعه‌مان مشکل داریم. در بازار و اداره و خانه مشکل داریم. زیر بار این صدق نمی‌رویم. برای ما سخت است.

دنبال بی‌نیازی هستی؟

«طَلَبْتُ الْغِنَی فَوَجَدْتُهُ فِی الْقَنَاعَةِ» دنبال بی‌نیازی بودم، آن را در قناعت یافتم. قرض می‌کند تلویزیونش را عوض کند. چه لزومی دارد؟ صبر کن هروقت پولدار شدی. در عوض آبروی خودمان، عزت و بی نیازی خودمان را بالا ببریم. سعی کنید زندگی‌تان را طوری مدیریت کنید قرض نگیرید. تا جایی که می‌توانیم قرض نکنیم.

تا می‌توانی با قرآن مأنوس باش

«طَلَبْتُ الانْسَ» در زندگی دنبال این بودم یک کسی باشد با آن مأنوس شوم، پیدا کردم. «فَوَجَدْتُهُ فِی قِرَاءَةِ الْقُرْآن‌» قرآن عجب رفیقی است. امیرالمؤمنین می‌فرماید: کسی با قرآن ننشست مگر اینکه یک چیزی به او اضافه شد و یک چیزی از او کم شد. «زِیَادَةٍ فِی‌ هُدًى‌ أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى‌» (نهج‌البلاغه/ص ۲۵۲) آنچه اضافه شد هدایت و راهنمایی، آنچه کم شد کوری و نا دیدنی.

اگر می‌خواهی دوستان زیادی داشته باشی

«طَلَبْتُ صُحْبَةَ النَّاسِ» در زندگی دنبال این بودم با مردم بجوشم. «فَوَجَدْتُهَا فِی‌ حُسْنِ الْخُلُقِ‌» خوش اخلاقی، خوش اخلاق‌ها دوست زیاد دارند.

رضایت خدا در نیکی به پدر و مادر است

دنبال رضایت خدا بودند. «طَلَبْتُ رِضَی اللَّهِ فَوَجَدْتُهُ فِی بِرِّ الْوَالِدَیْنِ‌» (مستدرک‌الوسائل، ج. ۱۲، ص. ۱۷۳) جلب رضایت خدا در نیکی کردن به پدر و مادر است.