ماجرای عجیب ملائکه و تربت امام حسین (ع)

یکی از فضیلت‌های زندگی انسان‌ها زیارت کربلا است که در اینجا فضیلت زمین و خاک کربلا را با هم مرور می‌کنیم.

در این که زمین کربلا و خاک کربلا بهترین زمین و خاک است شکی در این نیست و به همین جهت روایات فراوانی هست که برتری و فضیلت زمین کربلا را ثابت می کند بر بقیه زمین ها. حتی فضیلت خاک و زمین کربلا بر زمین کعبه ، عن ابی عبداللّه علیه السلام : قال ان ارض الکعبه قالت من مثلی و قد بنی بیت اللّه علی ظهری یا تینی الناس من کل فج عمیق و جعلت حرم اللّه و امنه فاوحی اللّه الیها ان کفی و قری ما فضل ما فضلت به فیما اعطیت ارض کربلا الا بمنزلة الابره غرست فی البحر فحملت من ماء البحر و لولا تربة کربلا ما فضلتک و لولا من تضمنه ارض کربلا ما خلقتک و لا خلقت البیت الشی ء به افتخرت فقری و استقری و کونی ذنبا متواضعاذلیلامهینا غیر مستنکف و لامستکبر لارض کربلا و الا سخت بک و هویت بک فی نار جهنَّم. (21)

از امام صادق علیه السلام است که فرمودند زمین کعبه به خود افتخار کرد و گفت کیست مانند من در حالی که خداوند خانه خویش را بر روی من بنا نموده و مردم از راه های دور به جانب من می آیند و من حرم خدا و محل امن او شده ام پس خداوند به او وحی نمود که ساکت باش سوگند به عزّت و جلالم که فضیلت تو در مقایسه با آنچه به زمین کربلا عطا نموده ام نیست مگر به مقدار رطوبتی که یک سوزن به هنگام فرو رفتن در دریا به خود می گیرد و اگر خاک کربلا نبود تو را فضیلت نمی دادم و اگر نبود آن کسی که سرزمین کربلا او را در بر گرفته تو را نمی آفریدم پس آرام، خاموش، متواضع و خاشع باش هرگز به زمین کربلا فخرفروشی مکن و گرنه تو را در زمین فرو می برم و در آتش جهنّم سرنگونت می نمایم.

1- عن ابی جعفر علیه السلام قال: خلق اللّه تبارک و تعالی ارض کربلا قبل ان یخلق الکعبه باربعة و عشرین الف عام و قدسها و بارک علیها . (22)

امام باقر علیه السلام فرمودند خداوند متعال بیست و چهار هزار سال قبل از خلقت کعبه زمین کربلا را آفرید و آن را مقدّس و مبارک قرار داد.

2- عن ابی عبداللّه علیه السلام قال: خرج امیرالمؤمنین علیه السلام یسیر با الناس حتی اذا کان من کربلا علی میسره میل او میلین فتقدم بین ایدیهم حتی اذا صار بمصارع الشهداء قال قبض فیها مائتا نبی و مائتا وصی و مائتا سبط شهداء باتباعهم فطاف بها علی بغلته خارجا رجلیه من الرکاب و انشا یقول مناخ رکاب و مصارع شهداء لایسبقهم من کان قبلهم و لا یلحقهم من اتی بعدهم . (23)

امام صادق علیه السلام فرمودند حضرت علی علیه السلام با عده ای از شهر بیرون رفتند مقداری به کربلا مانده آن حضرت از رفقای خود پیشی گرفت و خود را به محل قتل شهداء رساند سپس فرمودند دویست پیامبر و دویست وصی پیامبر و دویست سبط در اینجا دفن هستند و اینجا شهید شده اند پس در حالی که سوار بر مرکب بودند طواف می کردند و این شعر را زمزمه می کردند.

مناخ رکاب و مصارع شهداء لایسبقهم من کان قبلهم و لا یلحقهم من اتی بعدهم

محل پیاده شدن سواران و بر زمین افتادن شهیدانی است که از گذشتگان کسی از آنها جلو نیفتاد از آیندگان هم کسی به مقام آنها نخواهد رسید.

3- قال الصادق علیه السلام : زوروا کربلا و لاتقطعوا فان خیر اولاد الانبیاء ضمنته، الا و ان الملائکه زارت کربلا الف عام من قبل ان یسکنه جدّی الحسین علیه السلام و ما من لیلة تمضی الاّ و جبرئیل و میکائیل یزورانه، فاجتهد یا یحیی ان لاتفقد من ذلک المواطن . (24)

امام صادق می فرمایند زیارت کنید کربلا را و آن را ترک نکنید همانا زمین کربلا بهترین اولاد انبیاء را در بر دارد. آگاه باشید که ملائکه هزار سال قبل از اینکه جدّم حسین علیه السلام در آنجا دفن شود کربلا را زیارت کردند. هیچ شبی نمی گذرد مگر اینکه جبرائیل و مکائیل آن را زیارت می کنند پس بکوش ای یحیی که جایت در آنجا خالی نماند.

4- عن عبداللّه بن سنان عن ابی عبداللّه علیه السلام : قال: قبر الحسین بن علی علیه السلام عشرون ذراعا فی عشرین ذراعا مکسّرا، روضة من ریاض الجنّة و منه معراج الملائکة الی السماء و لیس من مَلَک مقرّب و لانبّی مرسل الاّ و هو یسئل اللّه ان یزُوره ففوج یهبط و فوج یصعَدُ . (25)

حضرت صادق علیه السلام فرمودند قبر جدم حسین بن علی علیه السلام 20 زراع در 20 زراع از چهار طرف است، باغی از باغ های بهشت و محل صعود ملائکه به آسمان است و هیچ ملک مقربی و نبی مرسلی نیست مگر آنکه از خداوند می خواهد تا آن حضرت را زیارت کند پس گروهی از آنها برای زیارت پائین می آیند و گروهی بالا می روند.

5- عن مجاهد عن ابن عباس قال کنت مع امیرالمؤمنین علیه السلام فی خرجته الی صفین فلما نزل بنینوی و هو بشط الفرات قال بأعلی صوته یا ابن عباس اتعرف هذا الموضع قلت له ما اعرفه یا امیرالمؤمنین فقال علیه السلام لو عرفته کمعرفتی لم تکن تجوزه حتی تبکی کبکائی قال فبکی طویلا حتی اخضلت لحیته و سالت الدموع علی صدره و بکینا معا و هو یقول أوه أوه مالی و لآل ابی سفیان.

مرحوم شیخ صدوق به سند معتبر از ابن عباس روایت کرده است که گفت در جنگ صفین در خدمت علی علیه السلام بودم چون به کربلا رسیدیم حضرت فرمودند ابن عباس این زمین را می شناسی گفتم نه امیرالمؤمنین فرمودند اگر این موضع را می شناختی از آن گذر نمی کردی تا همانند من گریه کنی آن بزرگوار خیلی گریه کرد تا اینکه محاسن مبارکشان تر شد و اشک بر سینه جاری شد حضرت فرمودند آه آه مرا با آل ابی سفیان چکار؟

سپس آب طلب کردند و وضو گرفتند چند رکعت نماز خواندند و بعد از نماز گریستند.

6- عن هرثمة بن سلیم قال: غزونا مع علی علیه السلام صفین فلما نزل بکربلاء صلی بنا فلما سلم رفع الیه من تربتها فشمها ثم قال: و اهالک یا تربة لیحشرن معک قوم یدخلون الجنّة بغیر حساب . (26)

هرثمة بن سلیم می گوید در جنگ صفین با امیرالمؤمنین علی علیه السلام بودیم وقتی به کربلا رسیدیم نماز خواندیم با حضرت بعد از نماز مقداری از خاک کربلا را حضرت برداشتند بوئیدند سپس خطاب به خاک فرمودند. ای تربت با تو قومی محشور می شوند که داخل بهشت می شوند بدون حساب.

7- عن مخرمة بن ربعی قال: قال ابو عبداللّه صلی الله علیه و آله «شاطی ء الوادی الایمن» الذی ذکره اللّه تعالی فی القرآن هو الفرات «و البقعة المبارکة» هی کربلا . (27)

کربلا بقعه مبارکی است که در قرآن یاد شده است چنانکه در حدیث امام صادق علیه السلام می فرمایند (در تفسیرآیه 30 سوره قصص).

منظور از «شاطی ء الواد الایمن» در قرآن فرات است و منظور از «البقعة المبارکة» همان کربلا می باشد.

انبیاء و زیارت زمین کربلا

انبیاء سلف هم به برکت اینکه زمین کربلا مدفن حضرت أبی عبداللّه می شود. آنجا را زیارت کردند و به جهت موافقت امام حسین علیه السلام آنجا خون از بدنشان جاری شده است. و مأمور بودند که در این زمینه گریه کنند و گریه هم کردند که روایات فراوان است در این زمینه.

1- وروی مرسلا ان آدم لما هبط الی الأرض لم یرحوا فصار یطوف الأرض فی طلبها فمرّ بکربلا فاغتم و ضاق صدره من غیر سبب، و عثر فی الموضع الذی قتل فیه الحسین علیه السلام حتی سال الدم من رجله، فرفع رأسه الی السماء و قال: الهی هل حدث منّی ذنب آخر فعاقبتنی به؟ فانی طفت جمیع الارض و ما أصابنی سوء مثل ما اصابنی فی هذه الارض. فأوحی اللّه الیه یا آدم ما حدث منک ذنب، ولکن یقتل فی هذه الارض ولدک الحسین علیه السلام ظلما فسال دمک موافقة لدمه. فقال آدم: یا رب ایکون الحسین علیه السلام نبیا قال: لا. ولکنه سبط النبی محمد صلی الله علیه و آله فقال: و من القاتل له؟ قال: قاتله یزید لعین اهل السماوات و الأرض .(28)

آدم وقتی آمد از زمین کربلا عبور کند تا رسید به زمین کربلا غمگین شد وقتی به محل شهادت امام حسین علیه السلام رسید پایش لغزید و بر زمین افتاد و خون از پایش جاری شد سر به آسمان بلند کرد و عرض کرد خدایا آیا گناهی از من سر زده وحی آمد که فرزندت حسین در این مکان به شهادت می رسد و خون تو به جهت موافقت با خون حسین علیه السلام است. آدم گفت آیا حسین نبی است خطاب آمد نه او سبط محمد صلی الله علیه و آله است آدم گفت قاتل حسین کیست وحی آمد که یزید ملعون اهل آسمان و زمین.

2- و روی ان نوحا لما رکب فی السفینة طافت به جمیع الدنیا فلما مرت بکربلا أخذته الأرض، و خاف نوح الغرق فد عاربه و قال: إلهی طفت جمیع الدنیا و ما أصابنی فزع مثل ما أصابنی فی هذه الأرض فنزل جبرئیل و قال: یا نوح فی هذا الموضع یقتل الحسین سبط محمد خاتم الانبیاء. و ابن خاتم الأوصیاء قال: من القاتل له یا جبرئیل؟ قال: قاتله لعین اهل سبع سماوات و سبع أرضین. فلعنه نوح أربع مرات فسارت السفینة حتی بلغت الجودی و استقرت علیه .(29)

حضرت نوح وقتی با کشتی سفر می کرد به زمین کربلا که رسید دریا طوفان شد و نوح ترسید از غرق شدن علت را از خدا پرسید جبرئیل نازل شد و فرمود در این محل حسین علیه السلام فرزندزاده محمد صلی الله علیه و آله خاتم الانبیاء کشته می شود. بعد نوح سؤال کرد از قاتل حسین علیه السلام جبرئیل فرمود قاتل او لعین هفت زمین و هفت آسمان است. نوح 4 مرتبه لعنت فرستاد تا اینکه کشتی آرام گرفت.

3- وروی ان ابراهیم علیه السلام مرّ فی ارض کربلا و هو راکی فرسا فعثرت به و سقط ابراهیم و شَجَّ رأسه دمه، فاخذ فی الاستغفار و قال: الهی ای شیء حدث منی؟ فنزل الیه جبرئیل و قال: یا ابراهیم ما حدث منک ذنب ولکن هنا یقتل سبط خاتم الأنبیاء و ابن خاتم الأوصیاء. فسالَ دمک موافقة لدمه .(30)

چون حضرت ابراهیم از کربلا عبور کرد پای اسبش لغزید و افتاد روی زمین سرش شکست و خون جاری شد عرض کرد خدایا چه گناهی از من سر زد که اینگونه مبتلا شدم جبرئیل نازل شد و فرمود در این زمین زاده رسول خدا خاتم انبیاء کشته می شود و خون تو به جهت موافقت آن عزیز است.

4- وروی ان اسماعیل کانت أغنامه ترعی بشط الفرات، فأخبره الداعی أنها لاتشرب الماء من هذه المشرعة منذ کذا یوما فسأل ربه عن سبب ذلک فنزل جبرئیل و قال: یا اسماعیل سل غنمک فانها تجیبک عن سبب ذلک فقال لها: لم لا تشربین من هذا الماء؟ فقالت بلسان فصیح قد بلغنا ان ولدک الحسین علیه السلام سبط محمد صلی الله علیه و آله یقتل هنا عطشانا فنحن لانشرب من هذه المشرعة حزنا علیه .(31)

وقتی که اسماعیل گوسفندان خود را به کنار فرات برده بود چوپان به او گفت که چند روز است گوسفندان آب نمی آشامند اسماعیل سبب و علت را از خدا پرسید جبرئیل نازل شد و گفت ای اسماعیل از گوسفندان خودت سؤال کن گوسفندان به زبان فصیح گفتند که فرزند پیامبر خاتم و سبط محمد صلی الله علیه و آله کشته می شود اینجا عطشان و تشنه و ما به خاطر حزن و همدردی با حسین علیه السلام آب نمی خوریم.

5- وروی ان موسی کان ذات یوم سائرا و معه یوشع بن نون، فلما جاء الی أرض کربلا نخرق نعله، و انقطع شراکه ودخل الخسک فی رجلیه و سال دمه فقال: الهی أی شی ء حدث منی؟ فأوحی الیه أن هنا یقتل الحسین علیه السلام و هنا یسفک دمه، فسالَ دمک موافقة لدمه .(32)

روزی موسی با یوشع بن نون سیر می کردند وقتی به زمین کربلا رسید کفش آن جناب پاره و بند آن باز شد و خار به پای موسی خورد و خون جاری گشت علت را پرسید وحی آمد که در این موضع حسین علیه السلام کشته می شود و خون تو به جهت موافقت خون حسین علیه السلام جاری گشت.

6- وروی ان سلیمان کان یجلس علی بساطه و یسیر فی الهواء، فَمرّ ذات یوم و هو سائر فی أرض کربلا فأدارت الریح بساطه ثلاثه دورات حتی خاف السقوط فسکنت الریح و نزل البساط فی أرض کربلا. فقال سلیمان للریح: لم سکنتی؟ فقالت: ان هنا یقتل الحسین علیه السلام فقال و من یکون الحسین علیه السلام فقالت: هو سبط محمد المختار ...(33)

حضرت سلیمان بر فرش سوار بود و در هوا سیر می کرد روزی هنگامی که در حرکت بود به زمین کربلا رسید باد بساط او را سه دفعه دور داد. به طوری که سلیمان ترسید سقوط کند باد آرام شد و فرش در زمین کربلا فرود آمد از باد علت را سؤال کرد باد گفت در این محل حسین علیه السلام کشته می شود. پرسید حسین علیه السلام کیست باد گفت سبط پیامبر مختار محمد صلی الله علیه و آله است.

7- وروی ان عیسی کان سائحا فی البواری و معه الحوارین فمروا بکربلا فرأوا أسدا کاسرا قد أخذ الطریق فتقدم عیسی الی الأسد. فقال له: لم جلست فی هذا الطریق؟ وقال: لاتدعنا نمر فیه؟ فقال الأسد بلسان فصیح: انی لم أدع لکم الطریق حتی تلعنوا یزید قاتل الحسین علیه السلام فقال عیسی علیه السلام و من یکون الحسین؟ قال: هو سبط محمدالنبی صلی الله علیه و آله الأمّی و ابن علی الولی .(34)

روایت شده که حضرت عیسی با حواریون در بیابان در حال رفتن بودند که به زمین کربلا رسیدند و دیدند که شیری خشمگین و ناراحت راه را گرفته پس حضرت عیسی جلو رفتند و گفتند چرا در این راه نشسته ای و نمی گذاری که ما عبور کنیم پس شیر با زبان فصیح گفت: من راه را برای شما باز نمی کنم تا اینکه قاتل امام حسین علیه السلام را که یزید است لعن کنید پس عیسی علیه السلام گفت که حسین کیست.

شیر گفت او فرزند حضرت محمد صلی الله علیه و آله که پیغمبر امی (درس نخوانده) می باشد و پسر علی علیه السلام که ولی رسول خدا است می باشد.

ملائکه و تربت امام حسین علیه السلام

در نزد ملائکه مقرب خداوند تربت حضرت سیدالشهداء علیه السلام از جایگاه و منزلت بالائی برخوردار است و آنان هم احترام خاصی برای تربت آن حضرت قائل هستند کما اینکه در احادیث متعددی به این مسئله اشاره شده است.

عن ابی عبداللّه علیه السلام قال ان الحور العین اذا بصرن بواحدمن الاملاک یهبط الی الارض الأمر ما یستهدین منه السبح و التربة من طین قبر الحسین علیه السلام .(35)

امام صادق علیه السلام می فرمایند هر گاه ملائکه به زمین نازل می شوند حورالعین از آنها خواهش می کنند تا تسبیح و تربت قبر حسین علیه السلام را برای آنان هدیه ببرند.

تربت امام حسین علیه السلام دوای هر درد و امان از هر خوف

در احادیث متعددی بر این نکته تأکید شده است و بزرگان دین هم بسیار سفارش کرده اند که برای دوای دردهایتان از تربت امام حسین علیه السلام کمک بگیرید و در طول تاریخ بودند افرادی که به محضر ائمه معصومین صلوات الله می رسیدند و دردی لاعلاج داشتند امام معصوم علیه السلام مقداری از تربت حضرت علیه السلام به مریض می دادند و مریض شفاء می گرفت و دردش تسکین می یافت و سفارش می کردند که تربت امام حسین علیه السلام شفای هر دردی است.

1- عن جابربن یزید الجعفی قال سمعت ابا جعفر محمدبن علی علیه السلام یقول: طین قبر الحسین علیه السلام شفاء من کل داء و أمان من کل خوف و هولمن أخذله .(54)

از امام باقر علیه السلام روایت شده که می فرمودند: خاک قبر امام حسین علیه السلام شفاء از هر دردی است و امان از هر خوف و ترسی است البته برای کسی که با این نیت و عقیده آن را بگیرد.

2- شکا رجل الی ابی عبداللّه علیه السلام البرص فأمر علیه السلام ان یأخذ طین قبر الحسین علیه السلام بماء السماء ففعل ذلک فبرء .(55)

مردی به امام صادق علیه السلام از مرض برص (پیسی) شکایت کرد. حضرت امر کردند که از خاک قبر امام حسین با آب باران مقداری گل درست کند پس اینکار را انجام داد و استفاده کرد و خوب شد.

3- عن احمدبن ابی عبداللّه البرقی عن ابیه باسناده عن بعض اصحابنا قال دفعت الی امرأة غزلاً و قالت لی ادفعه بمکة لیخاط به کسوة الکعبه فکرهت ان ادفع الی الحجبه و انا اعرفهم فلما صرت الی المدینة دخلت علی ابی جعفر علیه السلام فقلت جعلت فداک ان امرأة اعطتنی غزلا و امرتنی ان ادفعه بمکه لیخاط به کسوة الکعبه فکرهت ان ادفعه الی الحجبه فقال اشتر به عسلاً و زعفرانا و خذ طین قبر ابی عبدالله علیه السلام و اعجنه بماء السماء و اجعل فیه شیئا من العسل و الزعفران و فرقه علی الشیعه لیداو و ابه مرضاهم .(56)

راوی می گوید زنی پارچه دوخته شده ای را به من داد و گفت که آن را به مکه ببر تا اینکه پرده کعبه با آن دوخته شود راوی می گوید کراهت داشتم که آن را به مأموران کعبه بدهم چون می شناختم آنها را، وقتی که به مدینه آمدم به امام باقر علیه السلام عرض کردم فدایتان شوم زنی پارچه ای به من داد که به کعبه ببرم اما کراهت داشتم که آن را به مأموران آنجا بدهم حضرت فرمودند: با آن پارچه مقداری عسل و زعفران بخرد و خاک قبر امام حسین علیه السلام و آن را با آب باران مخلوط کند و سپس مقداری عسل و زعفران به آن اضافه کند و بین شیعیان تقسیم کند تا مرض های خودشان را با آن مداوا کنند.

توصیه به گذاشتن تربت در کفن میت

یکی از سنت هایی که ائمه معصومین هم به آن سفارش کرده اند همراه بودن تربت حضرت سیدالشهداء است با میت و در بعضی از روایات توصیه شده است که در وقت غسل دادن میت تربت را با آب کافور مخلوط کنند ومیت را با آن غسل بدهند همچنین وقتی میت را کفن می کنید مقداری از تربت را روی سینه او و یا به پیشانی او مالیده و در کفن او همراه میت دفن کنید. که این کار امان است برای میت در داخل قبر و در فردای قیامت.

و یجعل معه شی ء من تربة الحسین علیه السلام فقد روی (69)

در روایتی دیگر دارد:

و یجعل معه فی اکفانه شی ء من طین القبر و تربة الحسین بن علی علیه السلام.

و در فقه شیعه هم سفارش شده است که مستحب است کمی از تربت حضرت سیدالشهداء میان دو چشم میت ریخته شود که این کار امان است برای میت در قبر.

کمااینکه در روایات است که روش ائمه علیهم السلام هم همین بود من جمله در احوالات بی بی شطیطه که زن مؤمنه ای بود و در نیشابور زندگی می کرد ، اموالی را از مردم در داخل کیسه ای جمع کردند به محضر امام فرستادند که دارد حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام فقط اموالی که از بی بی شطیطه بود را قبول کردند به خاطر پاکی مال و طهارت در مال او بعد امام به آن فرستاده اموال فرمودند که بی بی شطیطه چند روز دیگر بیشتر زنده نیست ، وقتی آن زن مؤمنه از دنیا رفت ، در روایت است که فتزاحمت الشیعة علی الصلاة علیها مردم تزاحم کردند در نمازگذاردن بر بدن پاک او ، جمع شده بودند برای نماز خواندن ، فرأیت اباالحسن علیه السلام علی نجیب فنزل ، دیدند امام موسی بن جعفر که سوار بر مرکبی بودند آمدند و بر بدن او نماز خواندند. این پاکی و طهارت او را می رساند که امام علیه السلام بیایند و بر بدن او نماز بخوانند وقتی او را کفن کردند و در داخل قبر به دستور امام گذاشتند.

و طرح فی قبرها من تراب قبر ابی عبدالله.

مقداری از خاک قبر حضرت امام حسین علیه السلام راداخل قبر او و یا روی کفن او گذاشتند یا پاشیدند. (70)

توقیع امام زمان علیه السلام

مرحوم آیت الله شهید دستغیب نقل می کند: در توقیع مبارک حضرت مهدی علیه السلام نیز اذن داده شده است که یکی از شیعیان در زمان غیبت صغری می نویسد آیا جایز است ما تربت حضرت سیدالشهداء را با میت در قبر بگذاریم یا با تربت روی کفن بنویسیم. حضرت در پاسخ فرمودند هر دو جایز است و کار پسندیده ای است.

(یوضع فی القبر مع المیت و یخلط بحنوطه انشاءالله) (71)

البته باید رعایت احترام تربت بشود که مهر یا تربت مقابل یا زیر صورت میت باشد بلکه به برکت خاک قبر حسین علیه السلام قبر میت محل امن باشد ، از هر بلا و آفت و عذابی در امان گردد و اگر در خود خاک کربلا دفن شود چه بهتر.

تربت امام حسین علیه السلام موجب برکت

یکی از آداب که توصیه فراوان شده است به آن ، همراه داشتن تربت حضرت سیدالشهداء است چه در سفر و چه در غیر سفر و در خانه و مال و غیره.

که در روایت هم تصریح به این شده است که موجب حفظ از خطر و موجب برکت است. «قرار دهید خاک قبر امام حسین علیه السلام را در میان اموالتان که این موجب برکت است و به مالتان برکت می دهد». (72)

مرحوم حاج شیخ عبدالحسین امینی علیه السلام صاحب کتاب ارزشمند الغدیر ضمن توصیه هایی درباره تربت حضرت سیدالشهداء علیه السلام می فرمایند خوب است انسان تربت را در پارچه ای قرار دهد و در خانه به عنوان یادبود از ریحانه رسول خدا صلی الله علیه و آله نگهداری کند. (73)

در مسافرت هم توصیه شده است که تربت را همراه داشته باشید که این انسان را حفظ می کند از خطرات، عن الکاظم علیه السلام انه قال: انا ضامن لمن یخرج یرید سفرا معتما تحت حنکه ان لایصیبه السرق و لاالغرق و لااحرق و تأخذ معک شیئا من تربة الحسین علیه السلام.

امام موسی بن جعفر علیه السلام می فرمایندمن ضمانت می کنم برای کسی که به مسافرت می رود که اصابت نکند به او نه دزدی و نه اینکه غرق شود و نه این که مالش آتش بگیرد در صورتی که همراهش مقداری تربت امام حسین علیه السلام داشته باشد.

امام می فرمایند من این را ضمانت می کنم.

فضیلت افطار با تربت امام حسین علیه السلام

در باب افطار کردن روزه سفارش شده در روایات که با خرما و یا نمک و غیره باشد. ولی مهمتر و بالاتر از این ها که خیلی تأکید شده است افطار کردن به وسیله تربت حضرت سیدالشهداء است.

قال علی بن محمد النوفلی لابی الحسن علیه السلام (حضرت امام هادی علیه السلام ) انی أفطرت یوم الفطر علی طین القبر و تمر. فقال له: جمعت بین البرکة و السنة (74)

علی بن محمد نوفلی می گوید به امام هادی علیه السلام گفتم من با تربت امام حسین و خرما افطار می کنم امام علیه السلام فرمودند: جمع می کنی بین برکت و سنت که تربت امام حسین برکت است و خرما سنت است که به واسطه آن افطار می کنند.

وروی عن العالم: افضل ما یفطر علیه طین قبر الحسین علیه السلام .(75)

برترین چیزی که افطار می شود به واسطه آن تربت قبر امام حسین علیه السلام است.

 


منابع:

(20) - بحارالانوار، ج 45، ص 89.

(21) - کامل الزیارات ص 267، ج 33 ؛ بحارالانوار: 101 ص 106 ؛ وسائل الشیعه 14ص 514.

(22) - تهذیب الاحکام: 6ص 72 ؛ کامل الزیارات: 268 ح 4 ؛ وسائل 14 ص 516 ؛ بحار: 101ص 107.

(23) - کامل الزیارات: 270 ح 12 ؛ بحارالانوار: 101 ص 116 ح 42 ؛ وسائل الشیعه: 14ص 516 ، ج 6.

(24) - کامل الزیارات: 269 ؛ بحارالانوار: 101ص 109 16 ؛ مستدرک الوسائل: 10 ، ص 262.

(25) - کامل الزیارات: 112، ح 3 ؛ مستدرک الوسائل: 10 ، ص 320 ؛ بحارالانوار: 101 ، ص 106، ح 1.

(26) - بحارالانوار، 29، ص 419.

(27) - المزار: 1 ، ص 27 ؛ تهذیب: 6 ، ص 38 24 ؛ کامل الزیارات: 48.

(28) - بحارالانوار: ج 44، ص 242- العوالم، الامام الحسین، ص 101، ح 1.

(29) - بحارالانوار: 40 ، ص 243 38 ؛ العوالم ، الامام الحسین علیه السلام : 120 ، ص 3.

(30) - بحارالانوار: 40 ، ص 243 39 ؛ العوام: الامام الحسین علیه السلام : 102 ، ص 3.

(31) - بحارالانوار: 40 ، ص243 40 ؛ العوالم: الامام الحسین علیه السلام : 102 ، ص 4.

(32) - بحارالانوار: 40 ، ص 244 41 ؛ العوالم: الامام الحسین علیه السلام : 103 ، ص 5.

(33) - بحارالانوار: 40 ، ص 244 42 ؛ العوالم: الامام الحسین علیه السلام : 103 ، ص 6.

(34) - بحارالانوار: 44 ، ص 244 ، ص 43 ؛ العوالم: الامام الحسین علیه السلام : 103 ، ص 7.

(35) - مکارم الاخلاق: ص 281 ؛ بحارالأنوار: 101، ص 134 ؛ وسائل الشیعه: 40 ، ص 1033 ؛ جواهر الکلام: 10 ، ص 405.

(36) - المزار: 1 ، ص 133 ؛ وسائل الشیعه: 4 ، ص 1033 ؛ مستدرک الوسائل: 4 ، ص 13 ؛ بحارالانوار: 85 ، ص 333 ؛ مکارم الاخلاق: ص 326.

(37) - دارالسلام عراقی: ص 518.

(38) - تاریخ دمشق: 14 ، ص 244.

(39) - تاریخ دمشق: 14 ، ص 244 ؛ سیر الأعلام: 3 ، ص 317.

(40) - گناهان کبیره: ج 2 ، ص 390.

(41) - امالی طوسی 320.

(42) - مفاتیح الجنان: باب آداب تربت امام حسین علیه السلام ، ص 475.

(43) - مجلسی : تاریخ چهارده معصوم ص: 528 نقلاً از امالی شیخ طوسی ص 310.

(44) - تهذیب الاحکام: ج 6 ، ص 74 ؛ وسائل الشیعة: 10 ، ص 414 ؛ المزار: ص 146.

(45) - الوسیلة: ص 363.

(46) - النهایة: ص 590.

(47) - السرائر: ج 3، ص 124.

(48) - کشف الرموز: ج 2، ص 370.

(49) - ذکری، ص 161، لمعه: ص 219.

(50) - حدائق الناظرة: ج 10، ص 275.

(51) - مستند الشیعة: ج 2، 416.

(52) - جواهر الکلام: ج 36، ص 358.

(53) - جامع المدارک: ج 5، ص 167.

(54) - کافی: ج 6، ص 378- تهذیب الاحکام: ج 9، ص 89، وسائل الشیعه، ج 10، ص 411 المزار: ص 149.

(55) - مکارم الاخلاق: ص 384 - بحارالانوار: ج 95، ص 80، ح 5.

(56) - کافی: ج 4، ص 243- وسائل الشیعة. ج 17، ص 75- بحارالانوار: ج 99، ص 68، علل الشرایع: ج 2، ص 410.

(57) - مکارم الاخلاق: ص 166 - وسائل الشیعة: ج 16، ص 397، بحارالانوار: ج 101، ص 132.

(58) - کامل الزیارات: ص 465، ح 8، مصباح المتهجد: ص 732.

(59) - مکارم الاخلاق: ص 167.

(60) - تهذیب الاحکام: ج 6، ص 74- بحارالانوار: ج 101، ص 118، ح 2، بشارة المصطفی: ص 214.

(61) - کامل الزیارات: ص 278- بحارالانوار: ج 101، ص 124، ح 23.

(62) - گناهان کبیرة: ج 2، ص 565، نقلا عن کامل الزیارات: ص 276 اختصاص مفید: ص 52.

(63) - جامع الاحادیث الشیعه: ج 12، ص 533.

(64) - فوائد الرضویه: ص 695.

(65) - کرامات الاولیاء، ص 128.

(66) - تهذیب الاحکام: ج 6، ص 74.

(67) - فضائل و معجزات: ج 3 ، ص 70.

(68) - منتهی المطلب: 1 ، ص 461 ؛ وسائل الشیعه: 2 ، ص 742 ؛ بحارالانوار: 82 ، ص 45.

(69) - مستدرک الوسائل: 2، ص 216.

(70) - مدینة المعاجز: ج 6، ص 420، مستدرک الوسائل: ج 2، ص 216. الامام علی: ص 461.

(71) - تهذیب الاحکام: 6 ، ص 76 ؛ بحارالانوار: 53 ، ص 165.

(72) - کامل الزیارات: 278.

(73) - راه و روش ما راه و روش پیامبر: ص 226.

(74) - من لایحضر الفقیه: 2 ، ص 174 ؛ تحت القول ، ص 448 ؛ منتهی المطلب: 2 ، ص 628 ؛ بحارالانوار: 71 ، ص 342.

(75) - فقه الرضا علیه السلام : 210 ؛ مستدرک الوسائل: 6 ، ص 130 ؛ بحارالانوار 91، ص 133 ، ح 33.

(76) - کامل الزیارات: 286 ؛ وسائل: 16، ص 397، ح 5 ؛ بحارالانوار: 101 ، ص 130 ، ح 49.