آقــای مظلومی! از این ترس بترس

به گزارش افکارخبر، تعطیلی‌ برای تعطیلی را با کدام هدف، تبدیل به هدفی برای حرکت رو به جلو - اما در اصل برای حرکت قهقرایی - کرده‌ایم؟ دیروز تیم ملی را در کانون تدابیر تعطیل‌محور قرار دادیم، امروز بهانه - و به راستی که فقط بهانه - یک تیم دوست‌داشتنی دیگر و یک خواسته قشنگ و لازم، باز هم دیگر مطرح است!

تیم المپیک و بازی‌های انتخابی المپیک ریو، به اندازه کافی جذابیت دارد که به هر درست و به هر غلطی تن دهیم! و ما یعنی مرکزیت برنامه‌ریز و تصمیم‌گیری فوتبال ما، راه آسان و راه کمتر پیچیده را انتخاب می‌کنیم! مثل همیشه، مثل همواره! برای هموار کردن راه، باید راه‌های اصلی‌تر و مستقیم‌تر را ناهموار کرد! برای راه‌‌اندازی یک پروسه توفیق‌آمیز، برای پیروزی در میدانی که از مدعیان درجه اول و تراز نخست آنیم، باید از بیراهه‌های چندی عبور کرد و در صدر همه باید تن داد به تعطیلی! راه‌حلی که عملکرد لیگ را نقد می‌کند و به باد انتقاد می‌گیرد و مدعی می‌شود:

...از این نمد کلاهی ساخته نمی‌شود! از این آتش - که سرد است و یخ بسته است - آبی گرم نمی‌شود! پس کاری باید کرد اما تعطیلی کار نیست که عین ناکار شدن است؛ عین ناکارآمدی است؛ اعلان ورشکستگی ساز و کار آموزش و آماده‌سازی بهترین‌های فوتبال ایران است! کاری که باید کرد، تعطیلی سیستم آموزشی و تمرین و اعتلای عملکرد یادگیرانه و آموزاندن است. از تعطیلی اخیر، چه فایده‌ای خواهیم برد؟ جز پرسپولیس که حفظ روند پیشرفت‌ساز خود را دنبال می‌کند در بقیه تیم‌ها چه تحرکی دیده می‌شود! از فرصت 16 روزه‌ای که تیم امید پدید ‌آورده، چگونه و در کدام راستا بهره‌مند خواهیم شد؟ به تکرار مکرر در مکرر «ذات نایافته از هستی‌بخش» دوباره و ده باره مشغول خواهیم شد یا چه؟ آیا تدبیر دیگری از آستین بریده و کوتاه ما خارج می‌شود؟ و آیا غیر از پرسپولیس و ذوب‌آهن و - و کمی هم گسترش فولاد - تیم دیگری را سراغ داریم که قدر خودش را بداند و عرضه ارائه یک نمایش خوب و مقبول را داشته باشد؟

به عنوان مثال از یک واقعیت حرف بزنیم! از استقلال که پیشتاز است و صدرنشین است و تا اینجای کار حداقل سه تن از مردان ثابت و اصلی خود را وارد «بوته فراموشان» کرده است؛ 1- آرش برهانی 2- میلاد فخرالدینی3- امین حاج‌محمدی! مردانی که در حال ذوب شدن در همان چرخه آموزش و راهکارهای وارونه تعلیم و تعلمند!

استقلال از فضای تعطیلات - که ناخواستگی‌اش اظهر من الشمس است - چه سودی می‌برد؟ آیا می‌خواهد منتفع شود! استقلال که در سه بازی از سه بازی درجه اول آخرش «برد» را با تساوی عوض کرده و در این رهگذر مغلوب احتیاط، محافظه‌کاری و ترس بی‌دلیل خود شده است برای غلبه بر این بیم که دارد تا امروز چه‌کار کرده و از فردا چه خواهد کرد؟ آیا این موارد هم برآمده از تعطیلی است؟ استقلال در بازنگری بازی‌های مهم خود - مقابل پرسپولیس و سایپا در لیگ روبه‌روی نفت تهران در جام حذفی - چه کرد و به کدام نتایج راهگشا رسید؟ آیا پیروزی برابر پرسپولیس را به دست خود از دست نداد؟ به لطف تعویض‌های از سر ترس! استقلال این اتفاق را دو بار دیگر هم به ضرر خود رقم زد! برابر سایپا که گل تساوی را در دقایق آخر و با دفاع بدوی خورد تا دو امتیاز حساس را به باد داده باشد! و نیز در پیکار با نفت که هر سه تعویضش، دشمن شاد کن و نتیجه‌‌سوز بود! مسابقه‌ای که استقلال بود و «رحمتی» بود و دیگر هیچ! مواردی که مربوط به تعطیلی نبود و نیست! مظلومی برابر سایپا با استقلال شبیه «استدلال خلف» به زیان تیم خود، عناصر خسته‌تر را در میدان حفظ کرد و بازیکنان کمتر خسته را از زمین خارج کرد و روی نیمکت نشاند! انگار او می‌خواست حق را به جانب «اصحاب تعطیلی» بدهد! او با حرف‌هایش هم «سرود یاد مستان» می‌داد؛ آنجا که مردانش را خودسر، حرف گوش نکن و تاکتیک‌ناپذیرانی که کار خود را می‌کنند، معرفی کرد! مظلومی ترس خود را نادیده می‌گیرد و از این ترس نمی‌ترسد یا ترسی که ناشی از تعطیلی نیست!