به گزارش افکارخبر، سکوهای خالی از تماشاگر نه برای استادیوم یادگار امام (ره) زیبنده بود و نه برای امیر قلعه‌نویی و نه برای استقلال. تصورات قبل از بازی با وجود سرمای وحشتناک تبریز هرگز این نبود که برای نبرد تراکتور و استقلال کمتر از هفت هزار هوادار تراکتوری به سکو‌ها برسند. به ویژه آنکه مرتبه قبل که این سرمربی به تبریز رفت در همان فرودگاه استقبال ده هزار نفری را به خود می‌دید.

این اتفاق اما در دو سال آخری که امیر قلعه نویی سرمربی استقلال بود هم گاهی رخ می‌داد. گاهی تعداد هواداران تیم امیر قلعه نویی به هزار نفر هم نمی رسید، هرچند بخشی از آن را هم باید به کمبود تماشاگر به طور کلی در لیگ ربط داد.

 

هرچه هست اما اتفاق خوبی نیست، این اتفاق برای همه فوتبال ایران بد است و البته برای امیر قلعه نویی که در تهران با استقلال، در اصفهان با سپاهان و در تبریز با تراکتور مقام و جام آورده از همه بدتر است.

امیر قلعه‌نویی در میان همه پرسش‌های فنی و انتقاداتی که از رسانه‌ها دارد باید بپرسد و سوال کند که چرا تماشاگر تبریز و تهران برای او هلهله نمی‌کشد و با سر دویدن به سمت ورزشگاه را آغاز نمی‌کند؟

ورود امیر قلعه‌نویی به تبریز با شوک همراه بود، برخی هواداران با نوشته‌هایی در دست مخالف حضور امیر قلعه‌نویی بودند، شاید نوشته‌های پرینت شده و یک شکل در نگاه اول همه آن مقاومت‌ها را تصنعی و غیر خودجوش نشان داد اما دیدار با استقلال در اولین بازی تراکتور و سکوهای خالی و از آن بدتر شعار اولیویرا و یا حیا کن رها کن های همان سه و چهار هزار نفر هم شوک دیگری بود.

امیر قلعه‌نویی باید به این مهم فکر کند. چرا امیر پاشای تبریز که تراکتور را به مقام دوم لیگ رساند بعد از جدایی و پس از آنکه کاری نباید در تبریز داشت، آن همه با مشکل مواجه شد که حالا چنین استقبالی ببیند؟

شاید احتیاط بیش از اندازه در چینش مهاجمان در فوتبال، شاید بی‌توجهی به رسانه‌هایی که افکار عمومی را می‌سازند، شاید استفاده از ادبیاتی که مورد پسند فوتبالی‌ها نیست، شاید گذشت نکردن از مسائل قابل گذشت و درگیری‌هایی مثل همان مواردی که با جعفری مدیر سابق تراکتور سازی پیدا کرد و شاید عدم کنترل رفتار برخی نزدیکانش  عامل این اتفاقات باشند اما هر چه هست باید توسط خود امیر قلعه‌نویی این موارد آنالیز شوند.

بی‌توجهی به این موارد امروز سکو‌ها را به استقبال امیر قلعه‌نویی نمی‌برد و فوتبال بدون طرفداران که باشد، با هر نتیجه‌ای که رقم می خورد شکست است به ویژه برای کسی مثل امیر قلعه‌نویی که روزگاری یکصد هزار نفر برای بازیهای تیمش به ورزشگاه می‌آمدند و از فوتبال هجومی او لذت می‌بردند.

در واقع امیر قلعه نویی یک جور سقوط و هبوط را تجربه کرده که آنالیز آن برای وی از مربیگری و نان شب هم واجب تر است.