جباری: هنوز به خداحافظی فکر نکرده ام
مجتبی جباری در روزهایی که از فوتبال دور است بیکار نیست. او که در این مدت به اندازه کافی درباره استقلال و شرایط اداره این مجموعه حرف زد به موقع به کمیته تعیین وضعیت هم رفت و قرار است امروز نیز این کمیته، تکلیفش را با استقلال روشن کند.

البته او در همین فاصله زمانی سفیر پیشگیری از سرطان هم شد و اتحادیه بازیکنان را نیز راه‌اندازی کرد تا ثابت کند روزهای زندگی‌‌اش را بیهوده پشت‌سر نمی‌گذارد. جباری در روز کتابگردی هم به نشر چشمه رفت و در اکران خصوصی فیلم انزوا نیز حضور یافت تا کنار مردم باشد. او که از محله‌های جنوب شهر تهران به سطح اول فوتبال ایران رسیده به تازگی در اقدامی پسندیده به کانون اصلاح و تربیت رفته و در پشت صحنه گروه تئاتر این کانون با بچه‌هایی که در آن مرکز حضور دارند ساعاتی را سپری کرد تا تجربیاتی تازه به دست‌آورده و درصدد بربیاید برای کمک به این نوجوانان بزهکار پیشقدم شود. او دیروز در گفت‌وگو با خبرورزشی به تجربه یک‌روزه‌‌اش در جمع این نوجوانان پرداخت.

*به کانون اصلاح و تربیت رفته بودی؟

بله! خیلی دوست داشتم به آنجا بروم و با بچه‌هایی که خواسته و ناخواسته راهی این مکان شده‌اند حرف بزنم. می‌خواستم فضای زندگی‌شان را ببینم. جوانان و نوجوانان زیر 18 سالی که هر یک به دلیل ارتکاب به جرائم مختلف محکوم به زندگی در آن کانون هستند.

* چه نوع جرائمی؟

 انواع و اقسام جرایم را شنیدم. حتی مشارکت در قتل(!) که البته باور کردنی نبود.

* دلیل این رفتارهای‌شان را هم عنوان می‌کردند؟

 همگی به دلیل زندگی در محیط‌های ناسالم، شرایط بد اقتصادی خانواده‌ها و یا فضای نامناسب آموزشی در اطراف محل سکونت‌شان بود.

* بین آنها فوتبالی هم بود؟

یکی از آنها مرا دید و گفت برای اینکه از خانه‌شان تا کمپ حجازی بیاید و تمرین استقلال را ببیند پول قرض می‌کرده و بعد که دیگر نتوانسته پول قرض کند قید تماشای تمرین استقلال را زده است. از دورترین مناطق جنوبی تهران به کمپ می‌آمدند! افسوس می‌خوردم چنین نوجوانانی داریم با دنیایی از استعداد که اگر وضعیت اقتصادی مناسبی داشتند الان در جایی دیگر از این شهر (تهران) مشغول تحصیل یا ورزش بودند ولی... 

*...از تجربیات شخصی‌ات حرفی با آنها نزدی؟

 اتفاقاً به آنها گفتم من هم در محله خاصی زندگی نمی‌کردم و از جنوب شهر به فوتبال رسیدم اما چون باشگاه راه‌آهن نزدیک خانه‌مان بود جذب آنجا شدم وگرنه مشخص نیست الان من هم چه سرنوشت دیگری داشتم. همان‌طور که از دوستان و بچه‌محل‌های قدیمی‌ام خیلی‌ها مسیر خوبی در زندگی‌شان ایجاد نشد.

* پیشنهادی برای عشق فوتبالی‌های محلات اینچنینی نداری؟

 این به ساختار بد فوتبال ما برمی‌گردد. متأسفانه ما توقع داریم اگر وارد فوتبال می‌شویم حتماً به سطح اولش برسیم وگرنه بهترین استعدادها محو می‌شوند. این به دلیل نداشتن لیگ‌های یک، دو، سه و چهار است. چه اشکالی دارد بازیکن با هر سطحی در لیگی که به فوتبالش می‌خورد بازی و برای خود و خانواده‌‌اش درآمدزایی کند. در آن صورت به همه این فرصت می‌رسد تا ورزش کنند. نوعی اشتغالزایی هم هست. می‌دانید هر تیم چند نفر را مشغول خود می‌کند اما کمبودهای زیادی در ایران داریم که این مسائل را منجر می‌شود یکی از آنها کمبود زمین است.

* تئاتری که در کانون اصلاح و تربیت بازی می‌کنند را هم دیدی؟

 نه! فقط پشت صحنه و در حین تمرین به جمع‌شان رفتم و خیلی مهربانانه پذیرای من شدند. اتفاقاً باید از آن دسته از دوستانی که این بچه‌ها را به این فضا (تئاتر) برده‌اند هم تشکر کرد. کاملاً مشخص بود روحیات‌شان تا چه حد تغییر کرده است. یک فیلم مستند هم قرار است از فضای داخلی و زندگی این نوجوانان تهیه شود.

* می‌توان تئاترشان را دید؟

در حال رایزنی هستند تا تئاتر‌شان را در جشنواره فجر امسال نمایش دهند. باید موافقت‌های لازم به دست‌شان برسد.

* خودشان را گریم کرده بودند یا...؟

 نه! چون نمی‌خواستند صورت‌های‌شان دیده شود و می‌دانستند من به آنجا می‌روم صورت‌شان را پنهان کرده بودند... واقعاً روز تلخی برایم بود که آن همه غم و درد می‌دیدم. می‌خواهم از دوستان فوتبالی و غیرفوتبالی‌ام و ستاره‌هایی که مردم آنها را بیشتر می‌شناسند بخواهم تا لااقل برای نجات آن دسته از آنهایی که به دلیل مبالغ کم مالی در کانون هستند کاری کنند تا آنها بتوانند به جامعه برگردند و در محیط‌های خوب مشغول کار و زندگی شوند.

* چه شد که با آنها فوتبال بازی کردی؟

 وقتی از مجموعه‌ای که داشتند بازدید می‌کردیم به سالن فوتبال رسیدیم و پیشنهاد بازی دادند و دو تیم شدیم و یک‌دست بازی کردیم. البته خودشان از قبل برای این موضوع برنامه‌ریزی کرده بودند. من هم با شوق و ذوق کامل بازی کردم. فکر می‌کنم جالب‌ترین اوقات بازدیدم از کانون همان لحظاتی بود که با بچه‌ها فوتبال بازی می‌کردیم. متوجه شدم که آنها تا چه اندازه به شادی نیاز دارند.

* تلخ‌ترین چیزی که توجه تو را جلب کرد چه بود؟

اینکه تعدادی از آنها می‌گفتند دل‌شان نمی‌خواهد به محیط خانواده‌شان برگردند و فضای کانون را بهتر از محیط بیرون برای خودشان می‌دانستند! واقعاً تأسف‌آور بود... 

* امکانات کانون کافی بود؟

خیلی بهتر از چیزی بود که در ذهن داشتم. سالن بدنسازی، فوتبال، سالن سرپوشیده و زمین بازی روباز و کلی امکانات دیگر که البته باید گفت متأسفانه مربوط به زمان‌های دور بودند و در این سال‌ها اقدامات خاصی برای فضای زندگی این بچه‌ها در کانون صورت نگرفته است. باید برای ایجاد انگیزه برای زندگی کردن به داد این بچه‌ها برسیم. هر یک از آنها سرشار از استعدادهای فراوانی هستند که باید به درستی هدایتشان کرد.

* امروز به کمیته تعیین وضعیت می‌روی؟

حتماً می‌روم تا تکلیفم با باشگاه استقلال روشن شود. مدتی است منتظر این روز بوده‌ام.

* با روشن شدن شرایطت اگر در استقلال بمانی این فصل خداحافظی می‌کنی یا همچنان ادامه می‌دهی؟

هنوز به این موضوع فکر نکرده‌ام. همه چیز به آینده بستگی دارد.

* شفر هم از تو حمایت کرد؟

بله شنیدم.