ملی‌پوش سابق تکواندو: پناهنده نشدم، رئیس‌جمهور بلغارستان اقامتم را داد

فرزاد ذوالقدری، از اینجا که ناامید شد، به اروپا کوچ کرد. تکواندوکار ملی‌پوش رفت تا آرزوهایش را در بلغارستان جست‌وجو کند. او با اینکه در لیگ، بهترین مبارزه‌هایش را به نمایش می‌گذاشت، اما هنوز زیر سایه پدرش بود، از طرف دیگر وقتی زحمات ۳۰ ساله پدرش دیگر به چشم نیامد، او مطمئن شد رفتن بهتر از ماندن است. او حالا با تیم ملی بلغارستان برای انتخابی المپیک آماده می‌شود.

حدود ۹ ماه است که عضو تیم ملی بلغارستان شدی، اما کرونا فرصت خودنمایی با تیم ملی این کشور را به تو نداد، وضعیت تمرینی تیم ملی تکواندو بلغارستان در این شرایط چطور است؟
از روز اول که کرونا دنیا را درگیر کرد، ما هم تقریباً سه ماه قرنطینه بودیم، در آن مدت تنهایی در خانه تمرین می‌کردیم. خوشبختانه بلغارستان یکی از کشور‌هایی بود که شیوع کرونا را کنترل کرد، بعد ما یک اردوی تمرینی در وارنا داشتیم و یک اردو هم در صوفیه. با تعطیلی مسابقات هنوز فرصت مدال را نداشته‌ام، اما از لحاظ فنی آماده‌ام.

ظاهراً همه مسابقات تکواندو تا پایان ۲۰۲۰ تعطیل شده و با این شرایط فعلاً باید فقط تمرین کنی.
بله، تا پایان سال ۲۰۲۰ مسابقه نداریم. من شب و روز تمرین می‌کنم و هدفم سهمیه المپیک است. البته هنوز تاریخ برگزاری مسابقات انتخابی المپیک مشخص نشده و معلوم نیست کجا و چه زمانی برگزار شود، اما تمرینات تیم ملی تکواندو بلغارستان ادامه دارد.

با این حساب مردم کشور بلغارستان به زندگی عادی برگشته‌اند؟
بله همه‌چیز در این کشور عادی است و زندگی مثل همیشه در جریان است. تیم‌های ورزشی همه پرقدرت تمرین می‌کنند و ما هم تمرین می‌کنیم. همه تلاش من در قدم اول این است که انتخابی المپیک سهمیه وزن منهای ۸۰ کیلوگرم را برای بلغارستان بگیرم. بعد هم هدفم تصاحب خوشرنگ‌ترین مدال المپیک است.

چرا برای ایران دنبال سهمیه المپیک نبودی؟
شرایط برایم مهیا نبود. من ۲۸ ساله هستم و خیلی فرصت برای موفقیت دارم. دوری از کشور و خانواده خیلی سخت است، اما آمدم بلغارستان تا شانس حضور در المپیک را امتحان کنم. صبح و شب تمرین می‌کنم تا به هدفم برسم. اینجا شرایط متفاوت است، فدراسیون بلغارستان به لحاظ روحیه حمایتم می‌کند، من ۹ ماه است که به بلغارستان آمده‌ام و به خاطر شیوع کرونا هیچ مسابقه‌ای نداده‌ام و مدالی نگرفته‌ام، اما حمایت فدراسیون تکواندو بلغارستان را دارم و این انگیزه‌ام را بیشتر می‌کند.

چرا تصمیم گرفتی مهاجرت کنی؟
من تا سال ۲۰۱۶ عضو تیم ملی بودم، سال ۲۰۱۲ قهرمانی آسیا یک آسیب‌دیدگی جدی داشتم و آن اتفاق به من ضربه زد، اما دوباره تلاش کردم و در جام جهانی مکزیک مدال نقره تیمی را گرفتیم. متأسفانه سال ۲۰۱۶ اتفاقی افتاد و همان‌جا تصمیم به مهاجرت گرفتم. دیگر دوست ندارم درباره آن مسائل صحبت کنم، اما شرایط برای ماندنم در تیم ملی فراهم نبود. یکسری افراد بودند که نمی‌خواستند من در تیم ملی بمانم. من سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ در لیگ برتر تکواندو بازی کردم و از ۲۰ مسابقه، تنها ۲ باخت داشتم، شرایط آمادگی‌ام به حدی خوب بود که می‌توانستم در تیم ملی هم باشم، اما بعضی‌ها نخواستند پسر ذوالقدر در تیم ملی باشد. هرکاری می‌کردم می‌گفتند پسر ذوالقدر است.

چون پسر حسن ذوالقدری بودی دوست نداشتند در تیم ملی باشی؟
پدرم ۳۰ سال برای تکواندوی ایران زحمت کشید و حالا سه سال است خانه‌نشین شده. آقایان یک‌بار هم تماس نگرفتند تا حالش را بپرسند! وقتی این رفتار‌ها را با پدرم دیدم متوجه شدم که در آینده با من هم چنین رفتار‌هایی می‌شود. کسی به پدرم با این همه افتخار‌آفرینی احترام نگذاشت. خیلی‌ها آرزو دارند افتخارات پدرم را در مربیگری بگیرند. وقتی وارد فدراسیون تکواندو می‌شوی، حتی یک عکس از حسن ذوالقدری نیست، همه عکس‌های او را جمع کرده‌اند. نمی‌دانم چرا فراموش کرده‌اند که ذوالقدر ۶ دوره المپیک کنار تیم ملی تکواندو بوده است. او ۳۰ سال به تکواندو خدمت کرد و ۱۲ سال روی صندلی کوچ نشست و جزو ۱۰ مربی برتر دنیاست. وقتی این چیز‌ها را دیدم پیش خودم گفتم وای به حال من. آمدم بلغارستان شرایطم را گفتم، بعد از حضور در مسابقات انتخابی اعتماد فدراسیون تکواندو آنجا را جلب کردم و رئیس‌جمهور بلغارستان تابعیتم را داد. این موضوع برای من خیلی خوشحال‌کننده است. حالا هم با همسرم در این کشور زند‌گی می‌کنم.

درباره بازگشت هادی ساعی به تیم ملی با مسئولیت جدید چه نظری داری؟
خوشحالم که هادی ساعی به تیم ملی تکواندو برگشته، او به تیم ملی دوباره اعتبار داد. یکی از دلایل نتیجه گرفتن تیم ملی همیشه شخصیت تیم است، هادی ساعی آمد و به تیم ملی شخصیت داد. ساعی برند تکواندو ایران و دنیاست، چنین افرادی باید کنار تیم ملی باشند نه افراد گمنام. ما ۱۴ نفر در تکواندوی ایران داریم که قهرمان دنیا شده‌اند، چند نفر از آن‌ها کنار تیم ملی هستند و از تجربیات آن‌ها استفاده می‌شود؟

منظورت از افراد گمنام چه کسانی هستند؟
هرکس باید سرجای خودش باشد، یکسری‌ها کنار تیم ملی هستند، شخصیت آن‌ها را باید در مسابقات بین‌المللی ببینید، من با آن‌ها بار‌ها سفر رفته‌ام و دیده‌ام، همه می‌دانند چه کسانی را می‌گویم. سؤال من این است، این سال‌ها چند تیم خارجی برای تمرین به کشور ما آمده؟ اما قبلاً چه تیم‌هایی به ایران می‌آمدند؟ تفاوت دورانی که پدرم در تکواندو بود را با حالا که نیست مقایسه کنید! فرانسوی‌ها، آلمانی‌ها و... التماس می‌کردند برای تمرین مشترک به ایران بیایند و حتی حاضر بودند پول‌های خوبی هم بدهند، اما حالا چطور؟

درست است که حسن ذوالقدری چند پیشنهاد خوب خارجی دارد؟
بله، پدرم همین حالا چند پیشنهاد خوب خارجی برای سرمربیگری دارد، اما قبول نمی‌کند. پدرم مدعی است دوست ندارد تجربیاتش را به خارجی‌ها بدهد تا آن‌ها در مسابقات، ملی‌پوشان ایران را شکست دهند، حتی با مهاجرت من هم مخالف بود، اما من تصمیمم را گرفته بودم.

حرفی مانده؟
من برای رسیدن به هدفم ۱۵ ماه در آکادمی ملی المپیک تنها تمرین کردم، خیلی از مربیان وقتی با من روبه‌رو می‌شدند، پوزخند می‌زدند که برای چه تمرین می‌کنی؟ اما من ایمان داشتم که برای موفقیت باید شانسم را امتحان کنم. حالا نتیجه ۱۵ ماه تمرین تنهایی را می‌خواهم برداشت کنم، می‌خواهم به همان‌هایی که پوزخند می‌زدند ثابت کنم هدفم را درست انتخاب کرده بودم. از هادی ساعی تشکر می‌کنم که وقتی دید تمرین می‌کنم به من پیشنهاد داد در تیم فرمانیه بازی کنم، اما من همان روز موضوع مهاجرتم را به او گفتم و چند ساعت بعد به بلغارستان آمدم، ساعی برای من مثل یک برادر بزرگتر قابل احترام است.