کامبیز دیرباز هم به جمع «آقازاده»ها پیوست

از «تب سرد» تا «نابرده رنج» و «در چشم باد» تا «میکائیل»، «پشت بام تهران» و «زیر پای مادر» همگی سریال‌هایی بودند که ایفاگر نقش اصلی آنها الان بعد از سالها بازیگری وارد عرصه اجرا شده است.

اخبار چهره ها - درست است که امروزه اغلب بازیگران و خواننده‌ها از کار حرفه‌ای خود دست کشیدند و به سمت اجرا یا کارهای اینچنینی رفتند اما این دلیل محکمی برای حضور بازیگران در عرصه دیگری نیست. کامبیز دیرباز که در این سالها یکی از بازیگران پرکار در تلویزیون به شمار می‌رود، به تازگی اجرای برنامه «دست فرمون» به تهیه کنندگی محمود محمودی را به عهده دارد. برنامه‌ای که علاوه بر وجه سرگرمی، به فرهنگ‌سازی در آموزش و قوانین رانندگی نیز می‌پردازد. با دیرباز که این روزها علاوه بر اجرای «دست فرمون»، مشغول بازی در اولین سریال خود در شبکه نمایش خانگی به نام « آقازاده » است، گفت‌وگو کردیم. 

 **آقای دیرباز از بازیگری تا اجرا چه مسیری را طی کردید؟

-  در مورد مسیر من در بازیگری هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است و من همچنان بازیگر هستم. در تمام دنیا به همین شکل است و اغلب بازیگرهایشان در کنار بازیگری، اجرا هم می کنند اما نمی دانم چرا در ایران اگر یک بازیگر بخواهد به ژانرهایی مثل اجرا نزدیک شود همه چیز برای مخاطب ما عجیب و غریب می شود چراکه مرسوم است بازیگر، تا آخر عمرش فقط بازی کند. سالها پیش نقش اصلی سریال میکائیل را که پلیس هم بود بازی کردم. حالا سوالی دارم و آن هم اینکه اگر نقش یک پلیس مثل میکائیل را بازی کنم و اتفاقا هر شب در هفته نیز از تلویزیون پخش شود، آیا شما باز هم می پرسید که چرا نقش پلیس بازی کردید؟ برای روشن تر شدن موضوع بهتر است فرض کنید سریالی به نام دست فرمون در حال پخش است و من به جای پلیس، نقش مجری را ایفا می‌کنم. آیا این اشکالی دارد؟ من در این مسابقه در حقیقت دارم نقش یک مجری را بازی می‌کنم.

** اتفاقا جنس بازی و اجرای شما در این مسابقه کاملا منطبق روی شخصیت و نوع کلام شما است.

-شما می‌توانید من را به چالش بکشانید که بگویید داری بد اجرا یا بازی می‌کنی و یا اینکه چرا با وجود عدم توانایی در اجرا به این حیطه ورود پیدا کردی اما اینکه من استاندارهایی را رعایت کردم و دارم انجام می‌دهم جزو ویژگی‌های من است نه جزو ضعف من. مثال دیگری می‌زنم درست نیست از فردی که پیانو می‌زند ایراد بگیریم که چرا ساز دیگری را غیر پیانو می‌نوازی؟ چراکه حتما مهارتش را داشته است و جزو ویژگی‌های ذاتی‌اش بوده است در کنار اینکه ساز تخصصی‌اش پیانو است. اگر من اجرای بدی در این مسابقه دارم صحبت شما درباره اینکه چرا از بازی به سمت اجرا آمدید درست است در غیر اینصورت باید بگویم از توانمندی یک بازیگر است که بتواند اجرا بکند.

**یکی از دلیل‌های انتخاب شما به عنوان مجری یک برنامه‌ای که منحصرا درباره ماشین و رانندگی است به علاقه شخصی خودتان به این حوزه برمی‌گردد و اگر هر بازیگر و یا مجری دیگری به جای شما در این مسابقه در قالب مجری قرار می‌گرفت به اندازه شما نمی‌توانست با چنین فضایی کنار بیاید.

-دقیقا درست می‌فرمایید اما در این سالها که به طور متمرکز بازی می کردم پیشنهادهای فراوانی در حوزه اجرا داشتم که هیچ‌کدامشان برایم جذابیت آنچنانی نداشت که بخواهد به سمت اجرا ترغیبم کند، اما پیشنهاد اجرای دست فرمون قطعا یکی از پیشنهادهایی بود که به دلیل علاقه شخصی خودم به موتور و ماشین که بیس اصلی این برنامه است، دوست داشتم قبولش کنم. شاید این را بدانید که ۲۵ سال است که موتور سوار و ماشین سوارم.

** نوع اجرایی که شما برای این برنامه انتخاب کردید با سبک و ساختار این برنامه همخوانی دارد.

- روز اولی که خدمت آقای احسانی رفتم گفتم که من اجرا بلد نیستم. البته نه که بلد نباشم منظورم این است که برای مثال اگر به من بگویند نقش احسان علیخانی را بازی کن، در ابتدا اجراهای او را می‌بینم و بعد از آن کپی برداری می‌کنم و سعی می‌کنم دقیقا شبیه به علیخانی اجرا کنم. اما این به درد نمی‌خورد چراکه می توانستند خود آقای علیخانی را برای این کار بیاورند. من در این برنامه میزبان هستم نه مجری. در یک جاهایی بیشتر از بچه‌ها هیجان دارم و منتظرم تا به پیست بروند اما اگر یک روز برنامه‌ دیگری پیشنهاد شود  که در حوزه موتور و ماشین نباشد شاید به چشم دیگری به آن نگاه کنم. در سینما امیر جدیدی در فیلم عرق سرد نقش مجری را بازی کرد و کسی هم به او نگفت چرا نقش مجری را بازی کردی؟ خودم احساس نمی کنم که اجرایم مخاطب را آزار دهد.

** «دست فرمون» تا هر زمانی که ادامه داشته باشد شما هم همراه برنامه خواهید بود؟

- اگر خدا بخواهد و تماشاچی من را بپذیرد، علاوه بر دست فرمون ، در سینما و تلویزیون هم می‌مانم. اگر مخاطب من را دوست داشته باشد من هم کار می‌کنم و معتقدم اگر تماشاچی بازیگر را نخواهد، بازیگر دیگر از میدان به در می‌رود.

** این برنامه از نظر فرهنگسازی چه هدفی دارد؟ چراکه برای من نوعی یا شرکت کننده های برنامه تصنعی است.چراکه این افراد با دیدن مجری و دوربین و ... ممکن است استرس داشته باشند و در نتیجه بیشتر برای مخاطب در خانه هیجان داشته باشد.

- ما هر شب ۴ شرکت کننده داریم اما این همه تشکیلات راه نمی‌اندازیم برای این تعداد محدود، بلکه هدف اصلی بیننده های ما هستند و آن ۴ نفر در هر قسمت می‌شوند همکار ما و به ما کمک می‌کنند تا این فرهنگ سازی انجام شود. ما باید بازخوردها را از مردم ببینیم نه از آن ۴ نفر.

** در حال حاضر فضایی ایجاد شده که بتوانید از مخاطبین برنامه بازخورد بگیرید؟

- الان خیلی زود است چونکه  فقط ۱۲ برنامه پخش شده داریم و درست نیست اگر بخواهیم از الان به فکر تاثیرگذاری این برنامه روی مردم باشیم و توقع داشته باشیم یک برنامه بخواهد جریان سازی در فرهنگ رانندگی مردم ایجاد کند. واقعا هم اینطور نیست که یک برنامه بتواند جریان سازی رانندگی مردم یک کشور را تغییر دهد. تنها کاری که از دستمان برمی‌آید این است که از طریق دعوت و حضور مهمان های چهره  بتوانیم حرف‌هایی از زبان آنها برای طرفداران شان بزنیم و اگر تعدادی از اینها به حرف ما گوش دهند ما برنده هستیم و به نظرم نباید اینطور برداشت کنیم که اگر این برنامه نحوه رانندگی مردم را تغییر داده پس بُرده است. دست فرمون در اصل نوعی سرگرمی برای مخاطبان است که در کنارش از این فرصت استفاده می‌کنیم تا حرف‌هایی درباره فرهنگ سازی رانندگی هم بزنیم.

**  زمانیکه در «میکائیل» بازی می‌کردید موضوع موتور سواری‌تان پررنگ شده بود و اینطور که پیداست موتور را بیشتر از ماشین دوست دارید.

- بله، اما از زمانی که دختردار شدم، در موتور سواری خیلی به قوانین پایبندتر شدم و بدون کلاه ایمنی روی موتور نمی‌نشینم. اما در جاهایی که مجبور باشم مثل سرمای هوا با ماشین تردد می‌کنم.

** موتور را به خاطر هیجان بالایی که دارد بیشتر دوست دارید؟

- بله، موتور وسیله راحت‌تر و کم جا تری است و هیجان بیشتری هم به نسبت ماشین دارد و وقتی سوار موتور می‌شوم فقط خودم هستم و خودم. از مزایای موتور این است که به نسبت ماشین باید شش دانگ‌تر رانندگی کنید. اگر قرار است با ماشین چهار دنگ حواست را بگذاری با موتور باید کل حواست به رانندگی باشد و در این سالها امکان ندارد وقتی با موتور از خانه خارج می‌شوم نگویم خدایا به امید تو، اما وقتی سوار ماشین می‌شوم شاید این جمله را فراموش کنم و این هم به خاطر تفاوت امنیتی است که این دو وسیله نقلیه با هم دارند.

** اما موتور ۲۵۰ و ۱۰۰۰ که در فیلم سینمایی «اخراجی‌ها ۱» داشتید موتوری بود که هر کسی نمی‌توانست با آن رانندگی کند.

- شاید مسعود ده نمکی ویژگی‌های شخصیتی من را می‌شناخت و این را می‌دانست که باید بازیگری را برای این نقش انتخاب کند که بلد باشد با آن موتور براند. اما در همان زمان هم بیشتر از هر چیز شباهت چهره و نوع بازیم برای ده نمکی مهم بود.

** چقدر در حضور مهمان‌هایی که به «دست فرمون» دعوت می‌شوند، دخیل هستید؟

-در اصل دعوت از مهمان، تعاملی است بین من، کارگردان و تهیه کننده. به هر حال برنامه ما قرار نیست در همین ۵۰ قسمت تمام شود و نگاه بلند تری داریم و این نگاه از سمت مدیران شبکه تا برنامه‌ساز است. تمام عزیزانی که در حوزه ورزش، هنر و خوانندگی هستند یک روزی مهمان دست فرمون می‌شوند، اما با اولویت بندی. مثل احسان روزبهانی که برای مردم کشف نشده بود و بازخوردهای خوبی داشت.

** این امکان وجود نداشت که برای ضبط این مسابقه به پیست ورزشگاه آزادی بروید؟

- ما پیست را ساختیم، اما در ورزشگاه آزادی یک پارکینگ را پیست کردند و این پیست با پیست ورزشگاه آزادی قابل مقایسه نیست، حتی برای این پیست زمین را آسفالت کردند.

** قرار است از این پیست در آینده استفاده دیگری شود؟

- فعلا برای دست فرمون است و نمی‌دانم بعدا قرار است برای جای دیگری استفاده شود یا نه.

** شما مدتی است که در سریالی برای شبکه نمایش خانگی نیز به ایفای نقش پرداختید. در «آقازاده»  به کارگردانی بهرنگ توفیقی نقشتان چیست؟

- قطعا نقش خود آقا زاده را در این سریال ندارم و نقشی که ایفا می‌کنم بسیار متفاوت از همه نقش‌هایی است که تا به حال بازی کردم، متفاوت و گول زنک و بعد از حدود ۱۵ سال در قالب نقش منفی ظاهر شدم. آقازاده ویژگی‌های منحصر به فردی دارد و عنقا در این سریال به واسطه حضور در شبکه نمایش خانگی توانسته از خط قرمزها عبور کند.

** قطعا پیشنهادهایتان در قاب تصویر و بالاخص تلویزیون کم نیستند. اما سوالی وجود دارد و آنهم اینکه چه اتفاقی شما را به سمت بازی در شبکه نمایش خانگی سوق داد؟

- اساسا اینطور نیست که بخواهم تصمیم بگیرم از چه بازه زمانی تا چه بازه زمانی در شبکه خانگی باشم و بعد از آن به تلویزیون بروم. زمان‌هایی که پیشنهاد تلویزیون و شبکه خانگی دارم حرف اول و آخر را فیلم‌نامه‌ای می‌زند که پیشنهاد می‌شود. ممکن است چهار سال پشت سر هم در تلویزیون پیشنهادهای جذاب داشته باشم مثل میکائیل، ‌پشت بام تهران و زیر پای مادر و دقیقا در چهار سال متوالی در تلویزیون سریال بازی کردم و در هر کدام از اینها نقش اصلی بودم. هر سه این کاراکترها برایم بسیار جذاب بودند و موازی شدند با مقطعی که اغلب فیلم‌نامه‌ها کاراکتر محور نبودند. یادم است تمام فیلم‌نامه‌های آن زمان، چهار پنج نقش اصلی داشتند و تا پایان هم متوجه نمی‌شدید کدام نقش اصلی است؟ و خیلی هم برای مخاطبان جذاب بود. مثل ابد و یکروز که همه شخصیت‌ها قصه را با خود پیش می‌بردند و در پایان مخاطب متوجه نمی‌شد قصه، قصه کدامیک از این آدم‌ها است؟ اما خب سلیقه من این شکل بود که در این سالها به دنبال فیلم‌نامه‌های قهرمان محور بودم. مثل میکائیل که آنقدر قهرمان است و آنقدر قصه اصلی برای او است که اسم سریال، اسم شخصیت میکائیل است و قصه، قصه او است. یا زیر پای مادر که اگر اسمش را برمی‌داشتید شاید خلیل کبابی را برایش انتخاب می‌کردید، کما اینکه در زمان پخش این سریال خیلی‌ها می‌گفتند پای تلویزیون بنشینیم و خلیل کبابی ببینیم و همه اینها از محوری بودن این کاراکتر می‌گوید. همان زمان اصلا به این فکر نمی‌کردم که چهار سال است در تلویزیون بازی می‌کنم و این برایم مهم بود که کاراکتر مورد علاقه‌ام را بازی می‌کنم.

** در سینما چطور؟ کاراکتر محوری نداشتید؟

- اگر هم در آن چهار سال پیشنهاد سینمایی داشتم، کاراکتر پیشنهادی به اندازه مجموعه‌های تلویزیونی‌ام محوری نبوده است. نزدیک 7 ماه مشغول بازی در سریال زیر پای مادر بودم و در این مدت هم اغلب همکاران و دوستان می‌دانستند که کار دیگری انجام می‌دهم، اما در فواصل بین کارها اگر پیشنهادی بود پیشنهاد خیلی خوبی نبود.

** یعنی در این چند سال برای قبول نقشی که بازی می‌کردید، صرفا نقش اصلی برایتان مهم بود؟

- ایده‌آلم نقش اصلی بود. البته باید این را هم بپذیریم که سریال‌های مدرن از این ماجرا فاصله گرفتند برای مثال همین سریال آقازاده جزو سریال‌های مدرنی است که در خارج از کشور هم مخاطب فراوانی خواهد داشت.

** سریال‌های خارجی را دنبال می‌کنید؟

- بیشتر از اینکه فیلم‌های خارجی ببینم، سریال‌هایشان را می‌بینم و در آنجا هم روال به اینصورت است که قصه اصلی روی یک قهرمان نمی‌چرخد. برای مثال قلب یخی حامد عنقا هم به این شکل بود که قصه از دوش یک کاراتر به دوش یک کاراکتر دیگر  منتقل می‌شد. در آقا زاده هم به همین شکل است و قصه، قصه یک نفر نیست و مخاطب مدام شاهد رخ دادن اتفاق‌های جدید است. حتی انتخاب بازیگران هم تکلیف مخاطب با قصه را روشن می‌کند و معتقدم قصه‌ای که به خوبی در هم تنیده می‌شود و هر فردی وظیفه خودش را در آن انجام می‌دهد، قصه جذابی خواهد شد. بنابراین اصلا اینطور نیستم که بگویم یا کاراکتر قهرمان محور بازی می‌کنم یا اصلا بازی نمی‌کنم.

** شما تا به حال با بهرنگ توفیقی دو تجربه سریال داشتید. بخشی از قبول این پیشنهاد هم به خاطر همکاری‌های سابق بوده است؟

- سالها است که با بهرنگ توفیقی دوست و همکار هستم و در دو سریال او بازی کردم و همچنین قلم حامد عنقا را خیلی قبول دارم و به همین خاطر باعث شد تا در این سریال از ایده آل خودم که بازی در نقش محوری بود فاصله گرفتم و گفتم که یکبار هم که شده سریال مدرن را تجربه می‌کنم. حتی سریال نهنگ آبی به کارگردانی فریدون جیرانی هم در این سبک ساخته شد و خیلی از سریال‌های دیگر که دارند به این روش تولید می‌شوند.

** اما مدتی است که سطح کیفی سریال‌هایی که در شبکه نمایش خانگی تولید می‌شوند، پایین آمده است؟

-بله، اما اینکه موفق هستند یا نه بحث دیگری است. اما تا جایی که می‌دانم بسیاری از این سریال‌ها دیگر کاراکتر محور نیستند، حالا می‌توانند سریال‌های موفقی باشند یا نه.