دیپلماسی پنهان غربی‌ها

«دیپلماسی رسمی»، «دیپلماسی پنهان» و «دیپلماسی عمومی» هر سه، بدون استثنا، از ظرافت‌ها و پیچیدگی‌های خاص خود برخوردارند. یکی از دغدغه‌های بازیگران حوزه دیپلماسی، سنجش نسبت این سه حوزه با یکدیگر و «تحقق منافع ملی» یک کشور از دل این نسبت‌سنجی است. یکی از موضوعاتی که در این باره از اصالت برخوردار است، به «آنالیز داده‌های بازی طرف مقابل» بازمی‌گردد؛ اینکه طرف مقابل برای مخابره یک پیام خاص دیپلماتیک یا حتی غیردوستانه، کدام شکل از دیپلماسی را انتخاب می‌کند. در صورتی که مجرای «هدایت بازی طرف کنشگر» بخوبی مشخص نشود یا در محاسبه مختصات بازی آن خطایی شکل گیرد، شاهد «خلط نامتوازن حوزه‌های دیپلماسی» با یکدیگر خواهیم بود. این قاعده درباره «برجام» و تحولات مربوط به آن نیز صادق است.

1- شواهد و مستندات موجود نشان می‌دهد غرب (آمریکا و تروئیکای اروپایی) در حال هدایت هدفمند و سازمان‌یافته پرونده «برجام» در مجرای «دیپلماسی پنهان» است. آمریکا و 3 کشور آلمان، انگلیس و فرانسه مذاکرات فشرده‌ای را طی 3 هفته اخیر[پس از خروج ترامپ از برجام] با یکدیگر آغاز کرده‌اند. «مایک پمپئو» وزیر خارجه ایالات متحده در این راستا مذاکرات فشرده‌ای را با همتایان خود در اروپا انجام داده و «تصویر مطلوب کاخ سفید» از «توافق هسته‌ای» را بار دیگر برای آنها ترسیم کرده است. با این حال مقامات آمریکایی و اروپایی اصرار دارند مذاکرات فی‌مابین خود درباره برجام را در قالب «دیپلماسی پنهان» و با برگزاری مذاکرات غیرآشکار و در چارچوب روابط نامریی و ناملموس شکل دهند. سکوت معنادار وزرای خارجه تروئیکای اروپایی درباره «مذاکره با آمریکا» طی 3 هفته اخیر مؤید همین مسأله است. سوال اصلی اینجاست: با وجود خروج رسمی و غیرقابل بازگشت ایالات متحده از برجام، این  مذاکرات فشرده و پنهان با چه هدفی انجام می‌شود و نسبت آن با «مذاکرات آشکار » ایران و کشورهای اروپایی  چیست؟ چرا 3 کشور اروپایی در یک سوی میدان، بازی را در حوزه «دیپلماسی پنهان» و در سوی دیگر میدان، بازی را در حوزه «دیپلماسی رسمی» دنبال می‌کنند؟ میان این 2 بازی مخفیانه و آشکار، چه ارتباطی وجود دارد؟

2- ساده‌سازی صورت مسأله برجام و عادی جلوه دادن خروج ایالات متحده از توافق هسته‌ای با ایران و تعبیر این پدیده به تبدیل «1+5» به «1+4»، نه‌تنها محاسبات ما در قبال واقعیات جاری در نظام بین‌الملل[بر سر موضوع برجام] را بر هم می‌زند، بلکه زمینه را برای سوءاستفاده رفتاری طرف مقابل فراهم می‌کند. واقعیت امر این است که در ماورای «صحنه‌سازی آرامی» که دولت محترم در قبال «برجام بدون آمریکا» انجام داده، منظومه‌ای از مناسبات پنهان و البته خطرناک کشورهای اروپایی و آمریکا شکل گرفته یا در حال شکل‌گیری است! واشنگتن با استناد به  استیلای موقعیت آتلانتیکی خود در مقابل اروپا، در حال امتیازگیری از قاره سبز بوده و تروئیکای اروپایی نیز در ظاهر به صورت «نسبی» و در عمل به صورت «مطلق» به این بازی تن داده است.

3ـ بدیهی است قواعد بازی اروپا در 2 حوزه دیپلماسی پنهان و رسمی کاملا متفاوت است؛

- در حوزه دیپلماسی پنهان، اتحادیه اروپایی از «برجام» به مثابه یک «ابزار معامله» یاد می‌کند؛ حال آنکه در حوزه دیپلماسی رسمی، از آن به عنوان یک «توافق جامع» و «هدف راهبردی» نام می‌برد!

- در حوزه دیپلماسی پنهان، تروئیکا جزئی‌ترین دغدغه‌های اقتصادی ـ سیاسی خود را نیز پای میز مذاکره می‌آورد و بر سر آنها، با طرف آمریکایی چانه‌زنی می‌کند اما در حوزه دیپلماسی رسمی، مقامات اروپایی صرفا از «برجام» به عنوان یک «متغیر مستقل» یاد کرده و سخنی از موضوعات، دغدغه‌ها و پرونده‌های دیگر به میان نمی‌آورند.

- در حوزه دیپلماسی پنهان، طرف اروپایی دیگر مانعی به نام «فشار افکار عمومی» و «دغدغه‌های حیثیتی» را در مقابل خود نمی‌بیند، بنابراین، براحتی پرچم سفید را در مقابل دولت ترامپ بالا می‌برد!

حال آنکه در حوزه دیپلماسی رسمی، بخش اعظمی از انرژی و توان دیپلمات‌های اروپایی صرف «حفظ پرستیژ بین‌المللی» آنها می‌شود؛ پرستیژی که متعاقب خروج یکجانبه واشنگتن از برجام، بشدت مخدوش شده است.

4- معمای «برجام بدون آمریکا» زمانی پیچیده‌تر می‌شود که بازی تروئیکای اروپایی در حوزه «دیپلماسی پنهان با آمریکا» ناگهان به حوزه «دیپلماسی رسمی با ایران» تسری پیدا کند! نتیجه این بازی را طی 3 هفته اخیر بارها مشاهده کرده‌ایم؛ جایی که «امانوئل مکرون» رئیس‌جمهور فرانسه در بحبوحه عصبانیت و خشم کشورمان و دیگر کشورهای دنیا از تصمیم یکجانبه آمریکا مبنی بر خروج از توافق هسته‌ای، موضوع «بسط برجام» و تبدیل آن به «توافقی گسترده‌تر» را مطرح می‌کند! بدیهی است این سخن، خروجی مذاکرات آشکار طرف اروپایی با ایران نیست، بلکه برخاسته از مذاکرات پنهان واشنگتن و تروئیکاست.  به نظر می‌رسد جناب آقای دکتر روحانی، رئیس‌جمهور محترم علاقه‌ای نسبت به رصد بازی پشت پرده مشترک آمریکا و اروپا ندارد؛ اصرار دولت به «تفکیک بازی آمریکا و اروپا» و استمرار نگاه خوشبینانه حاکم بر دستگاه دیپلماسی مبنی بر «ادامه برجام با طرف اروپایی» نشان‌دهنده این حقیقت تلخ است. واقعیت امر این است که واشنگتن و تروئیکای اروپایی در آن سوی میدان و با سرعتی مثال‌زدنی(!) مشغول چینش پازل مشترک جدیدی درباره توافق هسته‌ای با ایران هستند. بدیهی است امانوئل مکرون، آنگلا مرکل و ترزا می هیچ‌گاه به صورت علنی سخنی درباره این توافق پنهان به میان نمی‌آورند، زیرا ابراز کامل و بی‌پرده این مسأله روی «بازی موازی» تروئیکای اروپایی در حوزه «دیپلماسی رسمی» با تهران تاثیر می‌گذارد.  در حال حاضر لازم است به جای تمرکز بازدارنده بر «مذاکرات رسمی ایران و اروپا»، با جسارت و شجاعت «بازی مشترک خطرناک آمریکا ـ اروپا» در حوزه دیپلماسی پنهان را هدف قرار داد و اجزای آن را منهدم کرد.  

حسین پورمهدی