خانم کارگردان از «مرضیه» می گوید

به همین دلیل معمولا شخصیت زنان در قصه‌های مختلف به قدر کافی پرداخت درست و کاملی ندارد و همین موضوع منجر به انتقاد‌های مخاطبان می‌شود، اما وقتی پای یک فیلمنامه‌نویس زن به میان می‌آید شاهد زنانی از جنس‌های متفاوت در داستان اثر نمایشی مربوط هستیم؛ زنانی که هر کدام شخصیت‌پردازی‌های مستقل خودشان را دارند.

اخبار چهره ها - این اتفاق در سریال تلویزیونی مرضیه به نویسندگی و کارگردانی فلورا سام و تهیه‌کنندگی مجید اوجی افتاده است.

این سریال که پخش آن در ایام محرم از شبکه دوی سیما آغاز شده است، روایتگر زندگی زنانی مختلف است، حتی محوریت قصه زنی به نام مرضیه است که پزشک است، اما بعد از فوت همسرش علی (امیرحسین صدیق) اتفاقات زیادی در زندگی او می‌افتد و مخاطب شاهد قهر او با خداست که چرا دعا‌های او تاثیرگذار نبود و همسرش زنده نماند.

سام در این قصه سعی نکرده فقط به یک داستان ملودرام کفایت کند تا ما شاهد یک قصه ملودرام، معمایی، مذهبی، تعقیب و گریز و ... باشیم.

همین تعدد ماجرا‌ها منجر به شکل گیری سؤالات بی‌شماری برای مخاطبان این سریال تلویزیونی شده است که ما این سؤالات را با فلورا سام در میان گذاشتیم که می‌توانید پاسخ‌های او را اینجا بخوانید.

عشق مرضیه و علی (ماه‌چهره خلیلی و امیرحسین صدیق) در قصه به نوعی برای مخاطبان این سؤال را شکل داده که بیش از اندازه است، آن هم در روزگاری که روابط میان زوجین حتی کپسولی شده و شاهد چنین عشق‌هایی که هر روز زوجین به قول معروف قربان و صدقه همدیگر بروند، نیستیم. حتی برخی معتقدند در نشان‌دادن عشق میان زوج قصه افراط شده است. شما چه نظری دارید؟

من اعتقاد دارم باید رفتار‌های خوب و صحیح را در تلویزیون نشان بدهیم. از سوی دیگر، عشق چیز بدی نیست، چرا ما ایرانی‌ها پرهیز داریم از این‌که وقتی همسرمان را دوست داریم به او بگوییم که دوستش داریم؟ برایم جالب است کلمات انگلیسی عاشقانه را خیلی خوب می‌گوییم، اما برای گفتن واژه‌های عاشقانه به زبان فارسی مشکل داریم و برایمان سخت است. به عنوان مثال در روابط میان زوجین من بار‌ها شنیده‌ام که به هم می‌گویند آی لاو یو، اما نمی‌توانند بگویند دوستت دارم. علاوه بر آن ما روابط عاشقانه در تلویزیون کم می‌بینیم.

حرف من این نیست که چرا از کلمات عاشقانه استفاده می‌شود، بلکه منظور این است که در نشان دادن احساسات میان مرضیه و علی کمی زیاده‌روی شده است؟

نظر شما محترم است، اما به نظرم زیاد نیست. ما‌به‌ازای افرادی مثل علی و مرضیه در جامعه هستند که عاشقانه همدیگر را دوست دارند و همان‌طور که تاکید کردم عشق چیز بدی نیست. پس نگران نباشیم که آن را نشان دهیم.

یعنی معتقدید ما‌به‌ازای علی و مرضیه زیاد هست؟ در حالی که زندگی‌های روزمره اطرافیان چنین چیزی را نشان نمی‌دهد؟

من به کم یا زیاد بودن چنین افرادی کار ندارم، بلکه بحث من این است که باید رفتار‌های خوب و صحیح را ترویج بدهیم. به‌ویژه این‌که گوش‌ها باید چنین مواردی را بشنوند و زن و شوهر‌ها از این‌که به هم کلمات عاشقانه بگویند، خجالت نکشند. چرا کلمه «هانی» را به هم می‌گوییم، اما به هم نمی‌گوییم که قربونت برم. یا این‌که عزیزم دوستت دارم. از زمانی که سریال‌های ترکیه‌ای باب شده، کلمه عشقم از چنین سریال‌هایی وارد ادبیات ما شده است. به جای این‌که مخاطبان از سریال‌های ترکیه‌ای کلمه عشقم را یاد بگیرند، می‌توانند از سریال‌های ایرانی عشق را یاد بگیرند. بعد هم چه اشکالی دارد که روابط زن و شوهر در سریال‌ها خیلی خوب نشان داده شود که به مخاطب الگو بدهیم، همیشه باید زن و شوهر‌ها را در حال داد و بیداد و بی‌احترامی به هم نشان بدهیم. به همین دلیل باید گوشمان را به چنین واژه‌هایی عادت بدهیم. ضمن این‌که ما در این سریال به مباحث متفاوتی پرداخت کرده‌ایم. از جمله این‌که وقتی مرضیه همسرش را از دست می‌دهد با خدا قهر می‌کند، عزاداری‌ها را نشان دادیم یا در بخش‌های مختلف قصه به مفاسد اقتصادی اشاره کردیم.

در بخشی از این سریال، ایمان مرضیه در معرض امتحان قرار می‌گیرد. وقتی او بعد از مرگ همسرش خطاب به برادر همسرش (حسن زارعی) می‌گوید تاثیر دعا چیست؟ و اگر دعا تاثیر دارد پس چرا سیاهپوش هستیم؟ گذاشتن چنین دیالوگ‌هایی در قصه مرضیه مثل راه رفتن روی لبه پرتگاه بود. چطور تن به چنین ماجرایی دادید؟

وقتی طرح قصه را هر کس می‌خواند، این حرف را به من می‌گفت که قصه خطرناک است و ریسک دارد، حتی با این خطر هم رو‌به‌رو بودیم که به سمت شعار برویم، اما من نمی‌خواستم مخاطب اثری شعارزده ببیند. می‌خواستیم تقابل زندگی با ایمان را به درستی تجزیه و تحلیل کنیم. همین کار را سخت می‌کرد، اما ترجیح دادم این سختی را به جان بخرم. اتفاقی که در قصه برای مرضیه پیش می‌آید و عزیزش را از دست می‌دهد، برای خیلی‌های دیگر هم پیش آمده است. همیشه هم در این مواقع به این موضوع فکر کرده‌ایم، چون ما آدم‌های خوبی هستیم، پس باید دعایمان پذیرفته شود و وقتی که این اتفاق نمی‌افتد، حتما یک علامت سؤال در ذهن‌مان شکل می‌گیرد که چرا صدای دعای ما شنیده نشده است. ما در قصه مرضیه به این موضوع می‌پردازیم که نباید بعد از دعا توقع اجابت آن را داشته، بلکه باید به حکمت خدا ایمان داشته باشیم. اما برای نشان دادن تجزیه و تحلیل درست باید نشان می‌دادیم که قهر مرضیه با خدا جدی است و پای قهرش می‌ایستد.

در قصه مرضیه شاهد مرگ قهرمان اصلی هستیم. چرا خیلی زود شاهد این اتفاق در قصه هستیم؟

به دلیل این‌که مرگ بخشی از زندگی ماست و مهم این است که ما بعد از مرگ عزیزان‌مان یاد بگیریم که چطور خودمان را تسلی بدهیم. ما در این سریال، بهشت زهرا و مراسم خاکسپاری را نشان دادیم که نه فقط کام مخاطب را بیش از اندازه تلخ کنیم، بلکه به این موضوع می‌پردازیم که اطرافیان بعد از مرگ بازماندگان باید خودشان را به حکمت خدا بسپارند و صبور باشند.

ما در این سریال شاهد صحنه‌های غافلگیرکننده‌ای هم هستیم، مثلا وقتی مرضیه با خدا قهر می‌کند، پرچم‌های مشکی خانه را پایین می‌آورد. فکر نمی‌کردید این صحنه با ممیزی رو‌به‌رو شود؟

خیلی نگران بودم و این اضطراب تا زمان پخش قسمت پنجم ادامه داشت و بعد از آن نفس راحت کشیدم. خوشبختانه مدیران شبکه دو و کارشناس سریال حجت‌الاسلام حسنی همکاری بسیار زیادی با ما داشتند. اگر ما چنین صحنه‌ای را نشان دادیم، بعد از آن تحلیل هم به تصویر کشیدیم. مگر ممکن است تلویزیون چنین توهینی کند، آن هم در ماه محرم؟ ما می‌خواستیم تقابل زمانی که ایمان در معرض امتحان قرار می‌گیرد را نشان بدهیم، به همین دلیل قهر مرضیه باید جدی می‌بود نه در حد پشت چشم نازک‌کردن! باید این قهر برای مخاطب باورپذیر می‌بود. دلیل این‌که این صحنه برایتان جالب می‌بود، به این خاطر بود که در تلویزیون عادت به نمایش دادن چنین چیز‌هایی ندارید و به دور از کار‌های همیشگی است، اما ما می‌خواستیم قصه محرم را به شکلی متفاوت روایت کنیم. خوشبختانه مدیران شبکه دو این همکاری را با ما کردند، حتی مسؤول پخش قبل از نشان دادن این صحنه از من توضیح خواست و به او گفتم که باید چنین صحنه‌ای در کار باشد و نیاز داریم تا بعد تحلیل آن را هم ارائه کنیم. توقع داشتم در تکرار این صحنه‌ها در بیاید، اما در پخش مجدد هم خوشبختانه این صحنه نشان داده شد.

یعنی معتقدید درگیر شعار نشدید و کار شعارزده نیست؟

بله. ما نمی‌خواستیم حرف‌هایی در این سریال مطرح شود که شعاری باشد. می‌خواستیم حس‌های مرضیه برای همه مخاطبان قابل لمس باشد. در سریال مرضیه به حس‌های درونی آدم‌ها می‌پردازیم. به هیچ وجه در قالب شخصیت‌های دیگر قصه، مرضیه را نصیحت نمی‌کنیم، بلکه اجازه می‌دهیم خودش وارد قصه شود.

قهرمان قصه خیلی سریع می‌میرد، در حالی که مخاطب انتظار آن را نداشت. با این‌که نقش کوتاه هست چطور امیرحسین صدیق قبول کرد؟ چون معمولا بازیگرانی که سال‌ها سابقه کار دارند نمی‌پذیرند نقش کوتاه به عهده داشته باشند.

با این‌که نقش علی کوتاه بود، اما بازی آن سخت و پیچیده بود. آقای صدیق واقعا منت گذاشتند و تعارف هم ندارم. همان‌طور که خودتان گفتید معمولا بازیگران حرفه‌ای نمی‌پذیرند، اما آقای صدیق به گروه ما ملحق شد. وقتی مخاطبان آقای صدیق را برای نقش علی دید، اصلاً باور نمی‌کرد خیلی زود می‌میرد و فکر می‌کرد دعای همسر، بچه و اطرافیان جواب می‌دهد و زنده می‌ماند. پس حضور آقای صدیق، مخاطب را به لحاظ قصه غافلگیر کرد.

علی اوجی در این سریال نقش سردبیر نشریه را بازی می‌کند. اما اصلا نتوانسته این نقش را دربیاورد و مخاطبان نسبت به بازی آن نقد دارند. حتی این نقد‌ها مربوط به خبرنگاران هم می‌شود که معتقدند تصویر خبرنگاران در این سریال خیلی واقعی نیست.

این سریال با تحقیق ساخته شد و ما برای صنف‌های مختلف سریال تحقیقات کرده بودیم. از سوی دیگر درباره بازی آقای اوجی باید بگویم خودم از او خواسته بودم به گونه‌ای بازی کند که دستش برای تماشاگر رو نشود که او موذی و دستش با خلافکاران در یک کاسه است و به نظرم این اتفاق هم افتاده است.

اما بر عکس شما معتقدم علی اوجی بازی‌اش به گونه‌ای بود که از ابتدا هم مخاطب متوجه شده بود دستش با خلافکاران در یک کاسه است.

این نظر شخصی شماست، اما می‌خواستم علی اوجی با دیگر نقش‌هایی که بازی کرده بود، فاصله بگیرد. طبیعی است چنین ریسکی هم برای بازیگر شیرین است که از قالب همیشگی‌اش خارج شود و بینندگان هم از چنین چیزی استقبال می‌کنند و دوست دارند. البته شخصا برخلاف شما اعتقاد دارم بازی خیلی خوبی ارائه کرده است.