رئیسی که می‌خواهد خودش باشد!

یکی از راهکارهای یک برند، نشان دادن رفتاری «برخلاف آمدِ عادت و انتظار از خود» است. حجت‌الاسلام محسنی‌اژه‌ای ، برخلافِ انتظارات و بازنمایی‌هایی منفی‌ای که از طریق رسانه‌های منتقد و مخالف اشاعه می‌شد، رویکردی معتدل، کم‌حاشیه و عقلانیت‌محور را اتخاذ کرد.

«تمرکز» وی تماماً بر قوه قضائیه معطوف بوده و به سایر حوزه‌های مدیریتِ کلان کشور ورودی نداشته است. به علتِ «شناخت کافی» از دستگاه قضائی، وی توانسته تا «حد قابل توجهی» دستگاه قضا را از حاشیه‌هایی که همیشه درگیر و دامن‌گیر آن بود، خارج کند. ویژگی دیگر مثبت آقای محسنی‌اژه‌ای، توجه و تأکیدِ هر چه بیشتر بر «مردم» و حقوق آنهاست. تا جایی که صفحه اجتماعی وی برای توصیف اقداماتش، از هشتگِ «تحول به نفع مردم» استفاده کرد.

قانونِ اصالتِ برند بحثِ خیلی مهمی است. بدین معنا که در آن برند «هیچگونه گفتار و رفتار تقلیدی» دیده نمی‌شود؛ یا اینکه در بینِ مخاطبین این حس ایجاد نمی‌شود که در حالِ «موج‌سواری بر احساسات و هیجاناتِ عمومی» است. اصطلاحاً باید «خودش باشد».

رئیسی که می‌خواهد خودش باشد!

مخاطبین احساس نمی‌کنند که محسنی‌اژه‌ای رویکردی صرفاً تبلیغاتی داشته و در حالِ فریبِ آنها بوده است. مخاطبین همواره در حالِ «پایش و ارزیابی» میان گفته‌ها و وعده‌ها از طرفی و عملکردها از طرفی دیگر، هستند. محسنی‌اژه‌ای کوشیده تا عملکردی مردمی، عقلانیت‌محور و تخصص‌گرایانه را در دستور کارِ خود و مجموعه‌اش حاکم سازد؛ اما نتوانسته تمامی برنامه‌ها و فعالیت‌هایش را در قالبِ «یک مفهوم کلان» مفصل‌بندی کند. در حالی که هاشمی‌شاهرودی با طرح مفهوم جامع و هدفمندِ «توسعه قضائی» به برنامه‌ها و اقداماتش چارچوب‌مندی و سامان داد.

نکته بعدی هر چند حضور رسانه‌ای محسنی‌اژه‌ای، پس از تصدی ریاست قوه قضائیه چشمگیر بوده، ولی نیاز به یک «استراتژی رسانه‌ای و ارتباطی دقیق و منسجم» دارد.

به‌نظر می‌رسد که آقای اژه‌ای تا حد مناسبی در عمل به وعده‌هایش جدیت و پایبندی نشان داده است.