خانم‌ها در ازدواج به دنبال چه چیزهایی هستند؟

درباره ازدواج پسر با خانمی‌که قبلاً ازدواج کرده و جدا شده و گاه دارای فرزند است و حتی بزرگ‌تر از وی است، توجه به چند نکته بسیار مهم است که در ادامه به آنها اشاره می‌کنیم.

۱- نخستین هدف، یافتن فردی قابل اتکاست؛ کسی که بتوان در مواقع ضروری و بحران، از او کمک گرفت. اصولاً شخصیت خانم‌ها بیشتر پیرو است تا پیشرو(البته تفاوت‌های فردی هم وجود دارد)؛ یعنی برای مثال حتی اگر خانمی‌ درآمد بسیار زیادی داشته باشد باز هم دوست دارد از شوهرش پول توجیبی بگیرد. این پول گرفتن به دلیل نیاز مالی نیست بلکه خانم‌ها به این وسیله مطمئن می‌شوند که کسی هست که در مواقع بحران بتوان روی او حساب باز کرد. به همین دلیل مرد باید از لحاظ سنی، جایگاه اجتماعی و درآمدی، بالاتر از زن باشد وگرنه منبع مطمئنی برای اتکا به شمار نمی‌آید. خانم‌ها خیلی دوست ندارند نگران آینده و وضعیت مالی و کاری باشند به همین دلیل معمولاً دوست دارند بیشتر مردها مسئولیت مالی را به عهده بگیرند. اگر مرد به لحاظ سنی کوچک‌تر باشد یا هنوز بیکار و بی‌درآمد باشد و خانم از نظر شغلی جایگاه تثبیت شده‌تری داشته باشد و بزرگ‌تر از او هم باشد، ناخودآگاه نوعی نگرانی برای آینده در خانم به وجود می‌آید که در ابتدا این نگرانی خود را به صورت اعتراض به بیکاری و تصمیمات شوهر بروز می‌دهد و در مراحل بعدی به مشاجره‌های لفظی و کنار کشیدن از چرخه زندگی تبدیل می‌شود.

۲- هدف بعدی خانم‌ها در ازدواج ارضای نیازهای عاطفی است. در ناخودآگاه تمام خانم‌ها این مسئله وجود دارد که یک شریک عاطفی باثبات پیدا کنند. خانم‌ها برای اطمینان به یک مرد ابتدا او را از نظر عاطفی ارزیابی می‌کنند، این که عاطفه لازم را از این مرد دریافت خواهند کرد یا خیر. اگر مطمئن شوند که مردی به لحاظ عاطفی قابل سرمایه‌گذاری است و می‌تواند نیازهای عاطفی آنها را تامین کند، آن وقت با خیال راحت برای ادامه زندگی مشترک روی او سرمایه‌گذاری روانی و عاطفی می‌کنند. وقتی خانمی ‌یک بار ازدواج می‌کند و جدا می‌شود، قاعده ذهنی او به هم می‌خورد. او می‌فهمد که هر مردی نمی‌تواند از نظر عاطفی او را درک کند و بنابراین برای بار دوم به راحتی به کسی اعتماد نمی‌کند؛ برای مثال اگر کسی در کاری سرمایه‌گذاری کند و ورشکسته شود، احتمال خیلی کمی ‌دارد که دوباره در همان کار سرمایه‌گذاری کند ولی اگر بخواهد دوباره همان کار را در پیش بگیرد، این بار با بدبینی زیاد و کلافه کننده‌ای به سراغ آن خواهد رفت.

خانمی ‌هم که یک بار ازدواج ناموفق داشته همین طور است. او یک بار روی کسی سرمایه گذاری کرده و حالا ورشکسته عاطفی است و چنین فردی معمولاً در ازدواج دوم نهایت احتیاط و خساست را در خرج کردن احساس و عاطفه خواهد داشت. مسئله مهم دیگر مقایسه کردن های ناخودآگاه یا آگاهانه دو همسر با یکدیگر است. یک همسر هر چقدر هم که بد باشد، باز هم یک سری ویژگی‌های مثبت دارد که چنانچه این ویژگی‌ها در همسر دوم نباشد، اطمینان عاطفی خانم را به تعویق می‌اندازد.