توبه چه تاثیری بر روح و روان انسان دارد؟

 همه انسان ها، در انسان درونی خودشان نسبت به کارهایی که می کنند تا مدت ها تحلیل و ارزیابی شخصی انجام می دهند. فردی که خیانت، ظلم، ستم، نافرمانی، دزدی، فساد و... کرده یا دروغ گفته است در درون اش آشوب و احساس بد نسبت شخصیت خودش پیدا می کند. هر چقدر فرد در ارتکاب هر کدام از این موارد قوی و مصمم باشد بالاخره از نفس خود بابت انجام چنین کارهای شرمنده می شود.

احساس گناه از نظر روان شناسان از مظاهر منفی تقدیر ذاتی به حساب می آید و احساسی بیمارگونه از ارتکاب گناه و خطاست که حتی ممکن است عمداً و یا باآگاهی مرتکب نشده باشد و یا اگر با اختیار آن را انجام داده باشد، می بایست فکر جبران و حل آن باشد، نه آن که احساس آن باعث رنج و درد او گردد.

به عبارت دیگر کاری است که برخلاف آداب، رسوم و شئون انجام گرفته است، ولی مورد نهی شارع نبوده است.مثلا کسی که نسبت به دوست خود یا همکارش توهین کرده است یا گاهی سهوا این بدرفتاری صورت گرفته باشد. برای این کار به خود می پیچد و به جهت چنین کوتاهی و تقصیری به مواخذه خود می پردازد و در ملامت و سرزنش خود زیاده روی می کند.

یعنی فرد از عملی که سهوا یا عمدا انجام داده است آزرده خاطر شده و گاهی در صدد حل و جبران آن بر می آید. این وجه روان شناسی همان چیزی است که در دین اسلام با نام توبه و بازگشت از خطا از آن یاد می شود.

نیروی ماورایی وجود دارد
در بین مکاتب روان شناسی، مکتب رفتارگراها که حدود یک قرن بر فضای علمی آن حکومت می کردند به علت باورهای ماده گرایانه و اندازه گیری و تجربه کردن هر آنچه که در ظاهر می دیدند موجب شده بود که به وجود نیروهای که در زندگی انسان اثرگذارهستند توجهی نکنند و به انکار ن بپردازند.

اما با سبقت علمی مکتب شناخت گرایان در روان شناسی، دریافتند چیزی فراتر از آنچه که قابل رویت است، وجود دارد که در زندگی ما موثر است، بنابراین جرات یافتند و بسیاری باورشان را اصلاح کردند و پذیرفتند که در دنیای ما نیروهایی وجود دارد که قابل رؤیت و حتی قابل اثبات علمی نیست ولی بر رفتار، ارتباطات و سرنوشت انسان ها تاثیر دارد. . باوجود این افکار باز هم تاثیر دعا تایید شده یعنی تاثیر دعا در زندگی، رفتار و روابط بین انسان ها به اثبات رسیده است.

حتی همان روان شناسانی که تکیه بر ماده گرا بودن جهان و عدم پذیرش خدا و نیروهای ماورایی دارند نیز برای اثبات ماده بوده دنیا از یک نیروی بالاتر که ما آن را دعا می نامیم نیز کمک می گیرند. دنیای جدید پذیرفته است که پیوستن انسان ها به یک رشته دنباله دار که قدرتی فراتر از قدرت انسانی دارد در آرامش و تسکین روانی زندگی انسان ها اثرگذار است.

کارل گوستاو یونگ روان کاو سوئیسی می گوید: «درطول سی سال گذشته افراد زیادی از ملیت های مختلف جهان متمدن با من مشورت کردند و من صدها تن از بیماران را معالجه و درمان کرده ام اما از میان بیمارانی که در نیمه دوم عمر خود به سرمی برند یعنی از( سی و پنج سالگی به بعد) حتی یک بیمار را نیز ندیدم که اساساً مشکلش نیاز به گرایش دینی در زندگی نباشد. به جرأت می توانم بگویم که تک تک آنان به این دلیل قربانی بیماری روانی شده اند که آن چیزی را که ادیان موجود در هر زمان به پیروان خود می دهند نداشتند و تک تک آنان فقط وقتی به دین و دیدگاههای دینی بازگشته بودند به طور کامل درمان شدند.»

شیخ عباس تبریزیان در کتاب خود می نویسد: «دانشمند ژاپنی در آزمایش های خود، تأثیر کلمات را به آب ثابت کرد، این دانشمند وقتی کلمات منفی بر روی آب خواند و سپس آب را منجمد کرد و از مولکول هایش عکس گرفت، متوجه شد که مولکول های آب زشت شده اند و زمانی که کلمات مثبت بر روی آب خواند و سپس آن را منجمد کرد و از مولکول هایش عکس گرفت، متوجه شد که مولکول های آب زیبا شده اند.[1]

استاد تبریزیان در کتاب خود ادامه می دهد: «یک مؤسسه انرژی سنجی از آمریکا با من تماس گرفت و گفت که ما با اسامی خداوند درمان می کنیم. او می گفت ما به بیمار می گوییم که به مدت 10الی 20 دقیقه اسامی خداوند: مثلاً؛ کریم، رحیم، رحمن را تکرار کند و در همان زمان، به بیمار دستگاه انرژی سنجی وصل می کنیم.

به این ترتیب متوجه می شویم که هر اسمی روی چه نقطه ای از بدن تأثیر می گذارد، مثلاً یک اسم روی قلب اثر می کند، یک اسم روی کلیه اثر می کند، یک اسم روی کبد اثر می کند، یک اسم روی پا اثر می کند و حتی جالب بود که می گفت: برخی اسامی خداوند در درمان کچلی موثر بودند». [2]

تغییر مسیر زندگی انسانی
بر اساس تعریف گناه از نگاه روان شناسی باید سه حالت که در اثر ارتکاب خطا بیشتر برای فرد رخ می دهد را مطرح کرد:

- فرد خاطی به علت خطایش، خودش را یک فرد ضعیف و حقیر می شمارد. از بین رفتن اعتماد به نفس و تبدیل شدن شخصیت او از یک فرد خوب به بد به سبب انجام عملی نادرست، ریشه افسردگی را در او قوی تر می کند. فرد را به سمتی می برد که دیگر هدف معنا داری برای زندگی اش ندارد و پوچی سرلوحه مسیرش می شود.

- کسی که مرتکب اعمال نادرستی می شود، از متوجه شدن مردم و نگاه و رفتاری که آنها با او خواهند داشت می ترسد و رفته رفته خجالت و دور شدن از مردم و منزوی بودن را تجربه می کند. از دست دادن آبرویی که در بین مردم کسب کرده بود، تعریف و تمجیدهای دیگران و... تبدیل به سرزنش و عدم ارتباط گرفتن با فرد می شود.

- فکر اینکه ممکن است به علت خطایش مورد تنبیه و توبیخ قرار بگیرد. اضطراب و استرس همیشگی را برای او همراه دارد و به طور مداوم کارهایی که موجب پوشاندن عملش می شود را امتحان می کند تا کمتر مورد سرزنش و تنبیه قرار بگیرد.

ازاین رو احساس گناه در فرد هم می تواند مثبت و هم می تواند منفی باشد. زمانی که فرد از عمل بد پیشین خود احساس پشیمانی می کند و این امر او را از ارتکاب مجدد باز می دارد و سعی می کند که در اصلاح آن رفتار تلاش کند به منزله پذیرش مثبت گناه می باشد. ااین همان توبه است که پشیمانی که به سبب آن بسیاری از بیمارهای روانی از جمله افسردگی و استرس و خجالت ناشی از عمل ناشایست از انسان دور می کند.

اما در حالتی که فرد احساس خطای اشتباهی که انجام داده است او را به سوی اصلاح و انتخاب مسیر درست نکند نه تنها به کمال انسانی نمی رسد که افسردگی و استرس و اضطراب ناشی از آن وجودش را تحلیل می برد.

شهید مطهری در این خصوص معتقد است که جمادات چون سنگ زمانی که مانعی را بر سر راه خود ببینند، مسیرشان را تغییر می دهند و این تغییر به سبب عامل های بیرونی بوده است. گیاهان و نبات نیز اگر با مانعی رو برو شوند امکان این تغییر در درون شان وجود دارد. اگرریشه درختی در یک مسیر با مانعی روبرو شود از درون مسیرش را عوض می کند و تنها انسان است که نه تنها از درون مسیر خودش را می تواند تغییر دهد بلکه یک انقلاب و قیام نیز برای او صورت می گیرد که این انقلاب و تحول درونی همانا توبه کردن است.

« توبه یک حالت روانی و روحی و بلکه یک انقلاب روحی در انسان است توبه برای انسان تغییر مسیردادن است اما نه تغییر مسیر دادن ساده از قبیل تغییر مسیری که گیاه می‌دهد و یا تغییر مسیری که حیوان می‌دهد، بلکه یک نوع تغییر مسیری که مخصوص خود انسان است. نوعی قیام، نوعی انقلاب از ناحیه خود انسان علیه خود انسان. این جهت از مختصات انسان است. گیاه تغییر مسیر می‌دهد ولی علیه خودش قیام نمی‌کند، نمی‌تواند قیام کند، این استعداد را ندارد. همان طوری که میان گیاه و جماد این تفاوت هست که جماد از درون خود برای بقای خویش تغییر مسیر نمی‌دهد و این استعداد شگفت در نبات هست (در حیوان هم هست)، در انسان استعداد شگفت انگیزتری هست و آن اینکه از درون خودش علیه خودش قیام کند.» [3]

برگشت از یک عمل خطا نه فقط رخوت و افسردگی را از زندگی فرد می گیرد و جای آن امید و جلوگیری از رکود را می دهد بلکه در زندگی اجتماعی نیز مقدمه دستیابی انسان به مواهب دنیایی و ساختن جامعه ای آباد و سعادتمند است. چرا که هر کس می داند دروغ و تقلب، و دزدی و فساد شیرازۀ زندگی اجتماعی را به هم می ریزد و می داند که ظلم و تبعیض و ... زندگی را تیره و تار می کند. پس پاکسازی دنیای وجود از آلودگیهای گناه و فساد و آراستگی به ارزشهای انسانی، جامعه را به سوی تکامل پیش می برد و محیطی امن و آکنده از صلح و صفا به وجود می آورد .


پی نوشت ها:
[1]و[2]: دراسه، فی طب الرسول المصطفی، عباس تبریزیان ،ج2.
[3]: مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج۲۳، ص: ۵۳۸.