حصارهای بی‌حساب

امروز بیش از هر وقت دیگر، البته نه از جایگاه سال ۵۸ که مهم‌ترین خواسته ما صرفا حفظ انقلاب بود بلکه از جایگاه یک قدرت بزرگ و تثبیت‌شده، نیازمند پیشرفت‌ها و پیروزی‌های بزرگتری هستیم، ولی رمز این پیروزی‌ها کماکان چیزی جز وحدت کلمه نیست. در این راستا مرور سخنان اخیر مقام معظم رهبری شایان توجه است: «به اختلافات کمک نکنیم؛ اختلافات قومی، اختلافات مذهبی، تحریک احساسات یک گروهی علیه یک گروه دیگر. هر کس در زمینه خدشه به اتحاد ملت، حرکتی انجام بدهد برای دشمن کار کرده، در نقشه دشمن کار کرده، در زمین دشمن بازی کرده؛ این را همه توجه داشته باشند! آن روزی که شما آن قدر قوی بشوید که دشمن مأیوس بشود، آن روز می‌توانید یک آسودگی و آسایش خاطری پیدا کنید.»

خلف صالح امام (ره) امری را یادآوری فرمودند که معمار کبیر انقلاب در سال ۵۸ آن را به‌عنوان رمز پیروزی به یادگار گذاشتند. «ما باید از همه طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزی تا اینجا به‌واسطه وحدت کلمه‌‎ ‎‌بوده است. وحدت کلمه اقلیت‌های مذهبی با مسلمین،‌‎ ‎‌وحدت دانشگاه و مدرسه علمی، وحدت طبقه روحانی و جناح سیاسی. باید همه این‌‎ ‎‌رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزی است؛ و این رمز پیروزی را از دست ندهیم و‌‎ ‎‌(خدای‌نخواسته) شیاطین بین صفوف شما تفرقه نیندازند.»

این حفظ آرمان‌ها و اصول پس از چهل و اندی سال، فوق‌العاده و تطابق سیره سید روح‌الله و سیدعلی، حیرت‌انگیز است. اما فلسفه این نوشته، توجه دادن به لزوم بازنگری در برخی روش‌های حکمرانی است تا به فضل خدا ایران قوی را سریع‌تر و بهتر درک کنیم.

برای اتحاد ملی باید باب جدایی‌های قابل مدیریت را ببندیم. به‌عنوان مثال به فلسفه ارتش بیست‌میلیونی بسیج رجوع کنیم. امام برای کشور ۳۶ میلیونی قائل به بسیج ۲۰ میلیونی بودند؛ یعنی ترجمان همان عبارت شیرین «همه با هم» امام. کشور ۸۶ میلیون نفری امروز چه بسیجی می‌خواهد؟ نه تعداد کارت عضویت و آمارهای کم‌اهمیت؛ بلکه رسیدن به همان یکپارچگی و وحدت. 

پیچیده کردن ماجراها ما را بیهوده از هم دور کرده است.

سؤال و جواب‌ها و گزینش‌های آن‌چنانی و فرم‌های پرطمطراق، کسی را که پسرخاله پدرش در خارج از کشور سکنی گزیده را نگران می‌کند که آیا باید او را در فهرست اقوام خارج‌نشین بنویسم یا نه؛ ولی همان گزینش‌ها و احراز صلاحیت‌ها برادر یا پدر اعضای گروهک منافقین را به نامزدی ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس و ریاست سازمان صداوسیما و شهرداری تهران و امثالهم می‌رساند و اتفاقی هم نمی‌افتد.

حصارهای بی‌حساب

بچه‌های مذهبی‌تر را به مدارس، دانشگاه‌ها و مشاغل خاص روانه کردیم و سایر آن اماکن و مشاغل را از حضور آن‌ها خالی کردیم و تصویر ناصحیحی که دشمن با هجمه تبلیغات از خالص‌ترین و فداکارترین جوانان ساخته را نمی‌توانیم در ذهن برخی افراد اصلاح کنیم. علتش این است که بعضا مدرسه را جدا کردیم؛ دانشگاه و محل کار را سوا کردیم؛ حتی تفرجگاه و کافه و سینما را تفکیک کردیم و با هم زیست مشترکی نداشتیم تا حسی از یکدیگر غیر از بازنمایی‌های جهت‌دار و هدفمند رسانه‌ها کسب کنیم. 

کسی که تحریم می‌کند می‌ترسد؛ آن‌کسی که لیست بلاک ارائه می‌کند در نقطه ضعف است؛ رسانه‌ای که صدای مخالف را بایکوت می‌کند، هراس دارد و ما نباید جزو این‌ها باشیم. ما حرف داریم؛ منطق داریم؛ ما اگر «گوش شنوا» پیدا کنیم، بعد از کوتاه‌ترین مدت، از آن «قلب همراه» خواهیم ساخت. ما در اقدامی عجیب، خودمان را از حضور در پلتفرم‌ها و شبکه‌های اجتماعی فراگیر محروم کردیم و راه را برای یکه‌تازی دشمن و همان دیکتاتورها و ظالمانی که تحمل نام حاج قاسم عزیز ما را هم ندارند کاملا باز کردیم تا بر جان و دیده حاضران در آن محافل اثرگذاری کنند و ما در این اوضاع و احوال، دل‌خوش به تکرار و تأیید حرف‌های خود در جمع‌های خودمان شده‌ایم. عدم حضور در میادین مشترک، عمومی و فراگیر، ظلم است به وحدت و دورکننده ما از پیروزی خواهد بود.

مسعود پیرهادی