دولت دوازدهم و مسأله منتقدان منسجم

 محمد زعیم زاده در یادداشت روزنامه وطن امروز نوشت:

می‌توان برای پیروزی خفیف حسن روحانی - که رکورد پایین‌تر رای دولت مستقر در دوره بعد را هم از آن خود کرده است- دلایل فراوانی آورد، می‌توان از پول‌پاشی‌های اخیر گفت و ۳برابر کردن ماه آخری یارانه فقرا، می‌توان از سامانه خلق‌الساعه کارورزی گفت، می‌توان از رادیکال شدن یک‌شبه حسن روحانی گفت و البته موارد دیگری از این دست، حتی می‌توان از برخی اشتباهات تاکتیکی رقبا هم گفت اما به نظر می‌رسد ۲ نکته مهم‌تر از چگونگی رأی آوردن روحانی هم وجود دارد.

نکته اول اینکه، آخرین‌باری که جبهه انقلاب از موضع منتقد وضع موجود با دولت مستقر در انتخاباتی رقابت کرد به سال ۸۰ بازمی‌گردد که رئیس‌جمهور وقت نزدیک ۲۲ میلیون رای آورد و نماینده تغییر وضع موجود بیش از ۴ میلیون و حالا بعد از گذشت ۱۶ سال رئیس دولت مستقر همان حدود رای آورده است و نماینده تغییر و گزینه جبهه انقلاب  نزدیک به ۱۶ میلیون؛ ۱۶ میلیون رای منسجم و متراکم که صاحبان آن رویکردی انتقادی نسبت به وضع موجود دارند و گفتمان آنها مبتنی بر ۲ مولفه توجه به محرومان و مبارزه با فساد یعنی ۲ پاشنه آشیل اصلی این دولت است و  تجمیع آنها می‌تواند به عنوان آلترناتیوی جدی در دوره دوم ریاست‌جمهوری در جهت‌گیری‌های دولت موثر باشد و تبدیل به دولت سایه دولت دوازدهم شود.

نکته دوم هم  به رفتار دولت در مسیر انتخابات بازمی‌گردد، غیر از پیگیری رادیکالیسم سیاسی از سوی روحانی که پس از مناظره اول و عدم توفیق دولت در آن مناظره آغاز شد که طبعا می‌تواند چالشی جدی برای ادامه کار دولت در مناسبات حاکمیتی پدید آورد، پیامد‌های روش «قول‌درمانی» حسن روحانی در مسیر تبلیغات هم نکته دیگری است که کار را برای او و دولتش سخت‌تر می‌کند. دولت یازدهم که قاعدتا باید با کارنامه ۴ ساله‌اش به انتخابات می‌آمد از اواسط کار تبلیغات روش دیگری را برگزید و پا به پای رقبا قول و وعده داد، حتی برخی وعده‌های رقبا را هم که پیش‌تر عقل‌ستیز و نشدنی می‌دانست شدنی و مر قانون و اساسا از برنامه‌های دولت خواند؛ وعده تحقق سالانه ۹۵۵ هزار شغل داد و یک‌شبه از سامانه کارورزی رونمایی کرد- بگذریم از اینکه یک روز بعد از انتخابات از این سامانه خبری نبود- و از ریشه‌کن شدن کارتن‌خوابی در دولت آینده گفت و... و همه اینها در حالی صورت گرفت که حسن روحانی و یار ضربه‌گیرش همزمان وعده‌های انتخابات قبلی را از بیخ و بن تکذیب می‌کردند.

با این حساب دولت دوازدهم در شروع خود با ۲ مساله اصلی روبه‌رو است؛ اول «منتقدان متکثر و منسجمی که پایگاه اجتماعی قابل قبولی هم دارند» و دوم «وعده‌های فراوانی که داده شده». دولت در مقابل مساله اول ۲ راه پیش‌رو دارد؛ اول اینکه به سیاق عقلا منتقدان را به گفت‌وگو، تفاهم، همگرایی و هم‌افزایی بر سر منافع ملی بخواند یا همچون دولت یازدهم با ادبیات ناسزا با منتقدان برخورد کند و به جهنم حواله کند. به نظر می‌رسد به‌رغم اینکه در برخی مشاوره‌ها روش اول به جناب روحانی پیشنهاد شده ولی در نخستین نطق پساانتخاباتی روش دیگری در پیش گرفته شده و جناب روحانی پیروزی خفیف خود را پیروزی بر خشونت‌طلبان دانسته‌اند!

در مورد وعده‌ها هم راهکار نزدیک‌تر این است که صادقانه به مردم اعلام شود برخی از این وعده‌ها انتخاباتی بوده و برای رای جمع کردن گفته‌ایم و برای تحقق سایر آنها تلاش شود، تلاشی که حتما با کابینه‌ای شبیه کابینه یازدهم ممکن نیست و باید تغییرات جدی در دولت صورت گیرد اما روش دوم هم این است که به سیاق دولت یازدهم  با طرح مسائل حاشیه‌ای و درجه چندم این وعده‌ها را به حاشیه برد، تا ۴ سال بعد هم که خدا بزرگ است!