هر جامعه ای با فرهیختگان و بزرگان خود شناخته می شود؛ فرهیختگانی که می توانند بقا و یا افول یک تمدن را رقم زنند و جامعه ی خود را به رستگاری رسانده و یا در فلاکت مطلق فروبرند؛ بزرگانی که قطعا در هر جامعه و با مسلک ها و گرایشات مختلف فکری و روحی و عقیدتی حضور داشته و در ادبیات غربی از ایشان به عنوان اِلیت (Elite) یاد می شود و منشا پیدایش نظریه ی نُخبه گرایی (Elitism) در جامعهشناسی و فلسفه سیاسی غرب گردیده است.
بر این اساس نُخبه کسی است که ذاتا دارای امتیازات هوشی، جسمی و روحی ویژه ای است که او را بر دیگران برتری می بخشد؛ امتیازات مادی و معنوی شاخصی که کم و کیف آن در فرهنگ های گوناگون و جوامع مختلف تعریف می شود و بعضا حتی می تواند به وضعیت جسمی و جنسی و ریخت و قیافه ی ظاهری افراد و یا به موضوعاتی نظیر ژِن خوب و یا آیکیو بالای خانوادگی و ... نیز خلاصه گردد.
|
بر این اساس فِتنه و پدیده های اجتماعی ویژه ای که جامعه را دچار موج های تلاطم می نماید و در عین حال، حالت حق به جانب و فریب کارانه دارد را می بایست در گروه تغییرات اجتماعی مورد بررسی قرار داد، پس اگر چه فتنه ها در عرضه های مختلف اجتماعی، اعم از فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و ... ظهور می یابند؛ اما بروز تاثیرات آن عموما تمامی خواص و نُخبگان یک جامعه را در عرصه های مختلف اجتماعی در برگرفته و موجب می شود تا عموم ایشان دچار شَک شوند و در چنین شرایطی، مسائل برای مردم و توده های اجتماعی مُشتبه میشود.
عموم اصحاب فرهنگ و هنر و بالاخص فعالان سینما، خواص و نُخبگانی می باشند که در ذات خود به عنوان یکی از اصلی ترین تولید کنندگان قدرت نَرم (Soft power) در جامعه محسوب می شوند و گرفتاری ایشان در شَک و تردید های نشات گرفته از هر گونه فتنه ای (اعم از نرم، سخت و نیمه سخت) می تواند تغییرات و تحولات اجتماعی گوناگونی را برای جامعه رقم زند و تاثیر پذیری ایشان در هر فتنه ای می تواند پایهی حرکت شتابان و سرعت جامعه پیرامونی ایشان را همچون موریانه ای از قدرت نرم تُهی سازد.
این گونه بود که در فتنه ی نظامی هشت ساله ای که توسط رژیم بعث صدام آغاز گردید و طی آن تمامی قدرت های شرق و غرب عالم، سعی نمودن تا به صورت جنگ سَخت (Hard War)، تغییرات و تحولات اجتماعی مد نظر خود را در ایران اجرا نمایند، عموم خواص و نُخبگان در عرصه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و ... درگیر و دار قرار گرفته و در این میان نُخبگان فرهنگی و هنری بسیاری همچون سید مرتضی آوینی با حضور موثر خود توانستند با ایجاد قدرت نرم نقش سازنده و موثر خویش را در حفاظت از تمدن اسلامی و ایرانی خود ایفا نمایند و در مقابل بودند معدود از هنرمندان و اصحاب فرهنگ و هنری که یا از شرایط فتنه گریختند و به غرب پناه بردند و لُس آنجـِلِس نشین شدن و یا آنکه حیران از تشخیص حق و باطل سعی نمودن تا توهم اجاره نشین و بی ثبات بودن انقلاب مردم ایران را در آثار خود منعکس سازند و یا آنکه آنقدر محجوب بودند که با حفظ شَک و تردید بسیار به دنبال خانه دوست بروند و ...
البته در فِتنه ۸۸ و مُشتبهسازی حق و باطل در عرصه ی سیاسی کشور، موضوع به نحو ویژه ای تفاوت پیدا کرد؛ زیرا فتنه از ماهیتی نَرم برخوردار بود و در قالب و به صورت جنگ نَرم (Soft War) در مدت هشت ماه، عرصه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و ... را درگیر و دار خود ساخت و خواص و نُخبگان بسیاری را گرفتار شک و تردید نمود و به صورت ویژه ای عرصه ی فرهنگ و هنر کشور را به عنوان منبع تولید قدرت نرم، مورد مواجهه ی مستقیم خود قرار دهد.
جنگ نرم یک عرصهی بسیار وسیعی است و روزبهروز هم با گسترش این فضای مجازی دارد گستردهتر می شود و خیلی هم خطرناکتر از جنگ سخت است؛ یعنی در جنگ سخت، جسم ها به خاک و خون کشیده می شوند، ولی روح ها پرواز می کنند و میروند به بهشت؛ امّا در جنگ نرم، اگر خدای نکرده دشمن غلبه بکند، جسم ها پروار می شوند و سالم می مانند، ولی روح ها می روند به قعر جهنم؛ فرقش این است؛ لذا این خیلی خطرناکتر است. رهبر معظم انقلاب در دیدار بسیجیان (۱۳۹۵/۰۹/۰۳) |
سوای نظر از بررسی کم و کیف فِتنه ۸۸ و بررسی ابعاد و ماهیت شکل گیری و چگونگی ایجاد زمینه های چنین جنگ نرم گُسترده ای در بستر تاریخی ایران اسلامی و بازبینی نقش زمینه ساز تهاجم فرهنگی (۱۳۶۸)؛ شبیخون فرهنگی (۱۳۷۱)؛ غارت فرهنگی (۱۳۷۱)؛ قتل عام فرهنگی (۱۳۷۱)؛ ناتوی فرهنگی (۱۳۸۵) و ... در مقاطع مختلف زمانی؛ آنچه که قابل اهمیت است، اصل فتنه و کارکرد آن ایجاد گرفتاری شَک و تردید خواص و نُخبگان کشور در عرصه های مختلف و بالاخص در عرصه ی فرهنگ و هنر و به طور شاخص در سینما بود که طی آن دشمن با ایجاد فضای غبارآلود، اقدام به مشتبهسازی حق و باطل در جهت کاستن از قدرت نرم ایران اسلامی نمود و اگر چه برخی نُخبگان فرهنگی و هنری کشور با حضور موثر خود در تولید آثاری همچون قلاده های طلا توانستند بر این فضا غلبه نموده و با ایجاد قدرت نرم نقش سازنده در آن مقطع حساس ایفا نمایند و در این میان نیز برخی هم بودند که همچنان در توهم فِتنه ۸۸ بر عصبانی نیستم خود به سر بُرده و بر نگاهداری و پاسداشت از آشغال های دوست داشتنی برجای مانده از فضای غبارآلود آن دوران، تاکید می کردند.
هشت سال است که از فِتنه ۸۸ می گذرد؛ فتنه ای که افشای کامل ماهیت و مواجهه ی با آن هشت ماه به طول انجامید و امروز ۹ دی ۱۳۹۶، دقیقا سالگرد قیام عمومی مردم ایران در برابر فتنه گرانی است که در راستای مطامع دشمنان این مرز و بوم گام برداشتند؛ مردمی که نگذاشتند تا خواص بی بصیرت و نُخبگان بی ذکاوت و البته با ژِن خوب و یا آیکیو بالای خانوادگی و ... که به شَک و تردید های دُشمن گرفتار آمده بودند و بعضا قلب و ذهن شان به تسخیر قدرت نرم دشمن درآمده بود، آرمان های تمدنی را ضایع سازند و ماهیت انقلاب اسلامی را از درون استحاله نمایند.
|
امروزه پس از گذشت بیش از هشت سال از حوادث فتنه ی ۸۸ و در آستانه ی سالروز حماسه ی ۹ دی، باید جستجو نمود که به راستی چرا حتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی به عنوان رسانه ی ملت مسلمان ایران؛ که وظیفه ی اصلی ماندگارنمودن نقاط عطف ملت ایران و مواجهه ی ایشان با فتنه ها را عهده دار است؛ به واسطه ی غفلت و یا شاید به سبب برخی مسایل دیگر، اولویت فیلم و سریال های ۳۰۰ قسمتی خود را به موضوعاتی برآمده از میل معاونت های مختلف خود در شمال کشور و سواحل دریای خزر و زندان زنان و ... تقلیل منزلت بخشیده و هیچ برنامه ای برای ثبت هنرمندانه ی این نقطه ی عطف تاریخی با ساخت فیلم و سریال ندارد و در عین حال پیگیر هوای بارانی آسمان برخی از هنرمندان معلوم الحال سینمای کشور است.
امروز هشت سال است که پایان جنگ نَرم هشت ماهه دشمن در فِتنه ۸۸ می گذرد و البته همچنان فتنه های دشمن ادامه دارد؛ فتنه هایی با کارکردهای مختلف نرم (Soft)، سخت (Hard) و نیمه سخت (Semi hard) که بر بستر جنگ فرهنگی، جنگ نظامی، جنگ اقتصادی و ... قابل مشاهده می باشد و خب دشمن الان در حال جنگ است؛ البته ماهیت جنگ امروز دشمنان، جنگ نظامی نیست؛ البتّه جنگ نظامی نمی کنند، غلط هم می کنند اگر بخواهند بکنند.
جنس جنگ امروزی دشمن نیمه سخت (Semi hard) است و از این جهت می توان تمرکز اصلی دشمن را بر روی جنگ اقتصادی (Economic warfare) تصور کرد؛ جنگی که از ابتدای پیروی انقلاب اسلامی و با وضع تحریم اقتصادی و محاصرهی اقتصادی و به شکل های مختلف در کشور ما جریان داشته است؛ اما با این وجود چند سالی است اسباب و لوازم ویژه ای در داخل کشور برای تضعیف قدرت نیمه سخت و آغاز گسترده ی جنگ اقتصادی فراهم گردیده که بالاخص با عدم توجه مسئولان به فرموده های امام جامعه در پیگیری مطلوب اقتصاد مقاومتی به واسطه ی جهاد اقتصادی (۱۳۹۰) و حمایت از کار و سرمایه ایرانی (۱۳۹۱) و ایجاد شرایط توسط مسئولان برای حماسه اقتصادی (۱۳۹۲) و عدم توانمندی و یا غرض و مرض ایشان برای پیگیری مدیریت جهادی (۱۳۹۳) و اقدام و عمل (۱۳۹۵) مناسب و تمرکز ویژه و واقعی بر تولید و اشتغال (۱۳۹۶) و ...، همه و همه می رود تا فتنه ی نیمه سختی را برای عموم دغدغه مندان به ایران و اسلام متصور سازد.
فتنه ی نیمه سخت واقعیتی است که آغاز ناشناخته و پوشیده ی آن را می توان در دوران پس و پیش از برجام ملاحضه نمود؛ جنگ اقتصادی ویژه ای که فضای آسیب زننده آن به آگاهان جامعه و خواص و نُخبگان در عرصه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و... مدتی است آغاز شده است و در این میان اهالی فرهنگ و هنر و بالاخص سینماگران را در هم پوشانی با شرایط جنگ نرم و بالاخص اقدام دشمن در مرحله ی نفوذ در عرصه های مختلف و بویژه نفوذ فرهنگی که چند سالی است نتیجه آن به ولنگاری فرهنگی در جامعه بدل شده و ... به نحو قابل توجهی درگیر خود ساخته است. امروز هشت سال است که پایان جنگ نَرم هشت ماهه دشمن در فِتنه ۸۸ می گذرد و در سالگرد حماسه ی ۹ دی، شاهد آغاز فتنه ای جدید هستیم که بر بستر جنگ اقتصادی شکل گرفته و ناامیدکردن مردم را سرلوحه ی وظایف خود دارد؛ وظیفه ای ویژه که چند سالی است در سینمای ایران با تولید برخی آثار و فیلم های سیاه، زمینه سازی گسترش اجتماعی آن صورت پذیرفته و در عین حال امروز به حمله ی برخی سلبریتی های معلوم الحال، با هشتکی خاص به صورتی شفاف و واضح بیان می شود.
جنگ اقتصادی دارای زوایای پنهان و آشکار بسیاری است که در عرصه ی فرهنگ و هنر و بالاخص سینما به دلیل همپوشانی ویژه و کارکرد اصلی آن به عنوان یکی از مهمترین منابع تولید قدرت نرم، قابل بررسی و تحلیل ویژه است؛ باید توجه داشت که وضعیت بیکاری طیف گسترده ای از سینماگران متعهد و دغدغه مند و بروز مشکلات معیشتی برای طیف گسترده ای از اهالی سینما و تئاتر و ... تنها یکی از عوامل زمینه ساز برای حیرانی گسترده ی ایشان در تشخیص حق و باطل و تشکیک پیرامون بسیاری از مسایل در فتنه ی نیمه سخت پیش رو خواهد بود و در این شرایط است که خروجی سینمای کشور، به نحو اسفباری در حال حرکت شتابان به سمت و سوی پرتگاه آثار مُبتذل و حضور دوباره ی فیلم فارسی است که اتفاقا بسیاری از آنها برای جلوگیری از موج احتمالی واکنش های دغدغه مند اجتماعی، به صورت خودخواسته از حضور در جشنواره فیلم فجر انصراف می دهند و سعی می کنند تا قبل از اکران عمومی، هیچ کس متوجه مضامین لمپنی و سخیف این آثار نشود و ...
مرور اتفاقات چند ماه اخیر به وضوح نشان می دهد که فتنه ی نیمه سخت، امروزه چونان پُرهجمه ظاهر شده است که حتی برخی از بظاهر خواص و نُخبگان را پیش از موعد، درگیر و دار خود ساخته است و حتی در داخل نیز گروهی از مسئولان گذشته و حال را بر آن داشته تا درست همان کار دشمن را انجام دهند و اقدام به ناامیدکردن مردم و متّهم کردن این و آن نمایند.
جوانب و ابعاد فتنه ی نیمه سخت پیش رو روز به روز واضح تر می شود و این در حالی است که نقش خواص و نُخبگان فرهنگی و هنری و بالاخص سینماگران متعهد کشور، بیش از پیش اهمیت پیدا می کند؛ زیرا در دنیایی که اساس کار دشمنان حقیقت بر فتنهسازی است، اساس کار طرفداران حقیقت بایست بر این باشد که بصیرت را، راهنمایی را، هرچه می توانند، برجستهتر کنند و این شاخص ها را، این تمایزها را، این معالمالطریق را بیشتر، واضحتر، روشنتر در مقابل چشم مردم قرار بدهند، که مردم بفهمند، تشخیص بدهند و گمراه نشوند...امروز قهرا افکار عمومی وقتیکه در یک مسئلهای فعّال شد و صاحبنظر شد، به طور طبیعی جسم ها را به حرکت درمیآورَد، ذهن ها را به حرکت درمیآورَد، ابتکارها را وارد میدان می کند. به طور طبیعی در تبلیغ اسلامی، فرصت ها و تهدیدها برای مردم بیان می شود؛ دشمن ها و دوست ها برای مردم معیّن می شوند، شناسانده می شوند؛ اعتماد به نفس به مردم داده می شود؛ اینها در تبلیغ وجود دارد و در این میان سینمای ایران می تواند بزرگترین مُبلغ از برای انقلاب اسلامی و مهمترین منابع تولید قدرت نرم برای ایران عزیز در مواجهه با فتنه ی نیمه سخت پیش رو محسوب گردد. انشاالله.
امروز کار عمدهی دشمن در جنگ نرم، غبارپراکنی در فضای سیاسی کشور است؛ این را توجه داشته باشید. امروز مهمترین کار دشمن این است. افرادی که در کار سیاسی و مسئلهی سیاسی واردند و مطلع اند، می دانند امروز قدرت ابرقدرت ها بیش از آنچه که در بمب هستهایشان باشد، در ثروت های انباشتهی در بانک هاشان باشد، در قدرت تبلیغاتی آنهاست، در صدای بلند آنهاست که به همه جا می رسد. شیوههای تبلیغاتی را هم خوب بلدند. در کار تبلیغات انصافاً پیشرفت هم کردهاند. امروز غربیها - چه در اروپا، چه در آمریکا - در کار تبلیغات، شیوههای مدرن و بسیار پیشرفتهای را یاد گرفتهاند و بلد شدهاند؛ ما در این جهت عقبیم. یکی از اساسیترین کارهای آنها این است که تبلیغ کردن را بلدند. با این شیوههای تبلیغی، با جنجال، با فرستادن انبوه حرفهای خلاف واقع، سعی می کنند فضای جوامع را دگرگون کنند و تأثیر بگذارند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان و جوانان استان قم (۱۳۸۹/۰۸/۰۴)