داریوش ارجمند: این ترامپ چرا اینقدر پارس می‌کند؟!

روز گذشته به بهانه نمایش فیلم متفاوت «ماهورا» داریوش ارجمند و مارال فرجاد بازیگران این فیلم به همراه خانواده بوغدار که فیلم ماهورا از زندگی واقعی آنان ساخته شده بود دراین برنامه حضور پیدا کردند. در ابتدای این برنامه علی‌ضیا درباره حال و احوال کنونی سینما سئوالاتی را از مهمانان پرسید و داریوش ارجمند درپاسخ به این سئوال گفت:

هزارپا هزار تا پا دارد و افراد دیگری که فیلم می‌سازنند دوتا پا دارند. من از ابتدا آدم کیفیتی بودم نه کمیتی؛ البته دنیای ما دنیای کمیت است. هر کسی که ماشینش گرانتر است محترم‌تر است، هر کسی که ویلایش بزرگتر است محترم‌تر است. هر کسی که پول در جیبش بیشتر است محترم‌تر است. هرکی زمین بیشتر دارد محترم‌تر است، هر کسی حساب بانکی‌اش چاق‌تر است محترم‌تر است. این مسئله مربوط به ایران نیست همه جهان چنین است.

این آقای ترامپ چرا اینقدر پارس می‌کند؟ واسه اینکه در جیبش پول است و پولدار است. دنیای ما دنیای کمیت‌هاست دنیای کیفیت نیست. سرزمین من دارای یک فرهنگ کیفیتی است، یکی مرد جنگی به از صد هزار. الان گردن کلفت‌های عربده کش جهان فقط کمیت‌هایشان می‌نازند به کیفیتشان نمی‌نازند. به کیفیتشان نمی‌توانند بنازند. مبارزه‌اشان هم فقط با کمیت‌های دیگران است. یعنی ما در کمیت قدرت نظامی برزگ شدیم با ما شروع به مبارزه کردند.

اما نمی‌دانند این قدرت نظامی در رابطه با یک کیفیت است، ما نگفتیم به کسی می‌خواهیم حمله کنیم، کیفیت موشک‌های ما کیفیت دفاعی است. منتها این فرهنگ یک جوری جا افتاده است.

من در سینما با فروش فرهنگ مخالف هستم. با فروش شرف مخالف هستم. با فروش وجدان مخالف هستم. با فروش اخلاق مخالف هستم. شما با فروش چیزهایی که من گفتم مخالفی؟ (خطاب به مجری برنامه علی ضیاء)

وقتی شما صحنه‌هایی در فیلمت بگذاری که مردم را بکشانی به سینما اخلاق‌گرا نیستی. بهره‌مندی از نقطه ضعف تماشاچی ها و چیزی که امکان حضور در جامعه نیست شما روی پرده عظیم نشانش می‌دهی، خب مردم هجوم می‌آورند ولی من کسانی را دیدم که پس از تماشای چنین فیلم‌هایی با خجالت از سینما همراه زن و فرزندشان از سینما بیرون آمدند. شما این چیزها را نشنیده‌ای یا نیستی در جامعه که بشنوی؟(خطاب به علی ضیاء)

طنز را معنی کنید. طنز معنی‌اش این نیست که دستم را بکنم در جیب شلوار یک نفر دیگر و بگویم کلید را برای من دربیاور. اینها طنز نیست.در ادامه این گفت‌وگو علی ضیا اشاره می‌کند شما دارید به فیلم هزار پا تیکه می‌اندازید. در ادامه ارجمند اشاره کرد:" هر فیلمی که بخواهد با اخلاق جامعه من بازی کند، کیفیت فرهنگی جامعه من را پایین بیاورد من با آن مبارزه خواهم کرد." من با چهل میلیارد فروش چه کار می‌توانم بکنم؟ من کاری نمی‌توانم بکنم. من حقوقم یک میلیون و خرده‌ای است. من که نمی‌توانم با آنها بجنگم.در ادامه علی ضیا از ارجمند می‌پرسد که اگر به شما پیشنهاد حضور در چنین آثاری شوید بازی نمی‌کنید؟

ارجمند با استفاده از عبارت "ابدا" اشاره کرد: من فیلم طنز بازی کردم. من ازدواج به سبک ایرانی بازی کردم. من آدم بری بازی کرد. من فیلم‌ آقای بیضایی را بازی کردم که در آن طنز داشت، اما اخلاق نمی‌فروختیم آقای ضیا. شما مسئولی وقتی این تریبون را داری. هر کسی این تریبون را دارد مسئول است. شما بیایی هر کاری که دلت می‌خواهد بکنی و هر چی دلت می‌خواهد بگویی برای اینکه پول دربیاوری؟ این درست است؟ من احمقم، من عقب‌افتادم، من فناتیکم، من امروزی نیستم، من شعور ندارم. من اینها را می‌گویم که بعدا برخی اتهامات را به من نزنند. چون مکن یک روزی در برنامه تو راجع فوتبال حرف زدم. گفتند:" به تو چه مربوطه که راجع به فوتبال حرف می‌زنی؟" گفتم همه چیز جهان به من مربوط است ، من انسانم و همه چیز این دنیا به من مربوط است. اگر به مربوط نبود من چهار پا هستم. من دلم پر نیست خیلی هم ریلکسم و از سر فیلم آمدم که خودم برایش می‌میرم پر از نصیحت، پر از صحنه‌هایی که هیچ وقت دیده نشده، برای اینکه نویسنده درست و حسابی آنرا نوشته است و مردم را جذب کرده است. من اصلا اخلاق فروشی نکردم.

بازیگر آدم برفی در ادامه اشاره کرد:"از طرف سینما جز حقیقت نباید چیزی به سوی مردم سرازیر شود. اگر ما اینجا حقیقت را نگوییم. شما خانواده بداغی را از خوزستان دعوت کردی که راجع به چی حرف بزنیم راجع به برادر شهیدش که شب عروسی توی جنگ ایران و عراق عرب‌های هم زبانش او را کشتند اما الان مهمان تلویزیون ایران است. ببین اینا این زیبایی این زندگی ماست، زیبایی سرزمین من است. یه تهیه کننده می‌آید پولش را می‌گذارد برای اینکه دفاع کند از شرافت شیخ خوزستانی که یک خلبان ایرانی را تحویل عرب‌ها نداده است، این کارها کم ارزش است. وقتی من می‌گویم کیفیتی باشیم به همین موضوع دارم اشاره می‌کنم. مخاطبان به خنده و تفریح هم نیاز دارند. الان در سینما داریم "یه‌وری" می‌رویم. چرا؟ به دلیل اینکه ما مردم اهل افراط و تفریط هستیم. پول هم برایمان مهمتر شده است. شما به بازار ارز و سکه در هفته‌های گذشته نگاه کن. چیکار کردند مردم؟ معلمی را می‌شناسم که رفته صد و خرده‌ای میلیون تومان خانه‌اش را فروخته و ارز خریده حالا توی سر دلار خورده است، نشسته گریه می‌کند. این زیاده‌خواهی برای چیست؟ چه خبر است؟ گیرم که شماها ده شیلیگ بیشتر خوردی یک نصف کیسه برنج بیشتر خوردی. یا آنهایی که بیشتر دارند ده دفعه دیگه رفتند پاریس را گشتند و آمدند و از حوریای بهشتی آنجا متمتع شدند آخرش چی ؟حقیقت در وجود من چیزی است که اگر نگویم به من شاخ می‌زند و من مریض خواهم شد.