اینها از آل‌سعود بدترند!

آل‌سعود نه قد رعنایی دارد، نه کدخداست، نه چشم آبی و موبور است! دموکراسی را هم اگر به زور در حلقش بریزی، عنقریب بالا می‌آورد. طبق قول معروف و ثابت شده این روزها، سعودی‌ها تنها نقش «گاو شیرده»ی را بازی می‌کنند که به ستون حاشیه اصطبل کدخدا بسته شده است. همین! آنها البته از این تقدیر میمون و مبارک! به غایت خوشحالند و آن را تنها ذخیره خود برای روز مبادا تصور می‌کنند. به باور آنها، بستن با کدخدا چیزی بالاتر از چک سفید امضاست. ولو آن بستن، بسته شدن به ستون حاشیه اصطبلش باشد! بگذارید البته خیلی بی‌انصافی نکنم! آنها بر خلاف «روزنامه شرق» و دوستانش، خوب می‌دانند «امضای کری تضمین نیست»  ولی چاره‌ای جز شیر دادن ندارند. چرا؟! چون می‌دانند در صورت شیر ندادن، ایستگاه آخر گاوهای شیری هم همان کشتارگاه گاوهای پرواری است! لذا با کمال میل، شیردهی به شرط ادامه حیات را برگزیده‌اند.
چنین زیستنی حتماً شایسته یک انسان نیست. توزیع‌کنندگان سهام آزادی، حقوق بشر و دموکراسی در کاخ سفید، الیزه و باکینگهام اما از ابتدای تسلط آل‌سعود بر ریاض و مکه چنین صلاح دانسته‌اند! خب! حالا که صاحب جنس راضی است، واقعاً چه اشکالی دارد؟! مهم این است که اولاً سعودی‌ها ادامه حیات دهند و ثانیاً آنها هم از دیگ آزادی سهمی داشته باشند؛ ولو به اندازه شیر دادن! شیرهای سعودی‌ها این روزها اما دیگر چربی سابق را ندارد. نشان به آن نشان که 82 درصد کاربران العربیه در یک نظرسنجی گفته‌‌اند اهداف حمله اخیر «صاحبان دیگ» به سوریه محقق نشده است. این در حالی است که یک برآورد دم‌دستی از تعداد و قیمت موشک‌‌های پرتاب‌شده به سمت سوریه نشان می‌دهد سعودی‌ها چیزی بیش از 100 میلیون دلار تنها خرج موشک‌‌های تجاوز اخیر کرده‌‌‌اند. دستمزد خلبان، خدمه ناو و... بماند!
همزمان شاه سلمان اما در نشست اتحادیه عرب گفته است: «اقدامات ایران در منطقه، تروریستی است!» روزنامه عربستانی الریاض هم طی گزارشی در شماره اخیر خود نوشته است: «کشورهای عربی باید بدانند خطر ایران برای آنها از اسرائیل بیشتر است و تنها راه مقابله با آن، آسوده‌خاطر شدن از جانب اسرائیل با صلح با آن است. این تصمیم به عنوان تصمیمی تاریخی باید در نشست این هفته اتحادیه عرب نهایی و اتخاذ شود». اینها البته خبرهای بدی نیست. برداشته شدن نقاب‌ها حتما باعث خواهد شد امت اسلامی ضربه‌‌های کمتری را از سوی سعودی‌ها متحمل شود. مسأله در ایران ما اما به همین سادگی‌ها هم نیست، چرا که آل‌سعود اینجا طرفداران خاص خود را دارد. ابتدای این یادداشت گفتم که «زیستنی چون سعودی‌ها حتماً شایسته یک انسان نیست». چنین زیستنی در ایران اما ظاهراً شایسته شهروندان جامعه مدنی تعریف شده در منطق برخی اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان ایرانی هست.
تعبیر دقیق‌‌‌‌‌‌تر در این زمینه شاید این باشد که برخی اصلاح‌طلبان، چنان زیستنی را آرمان و آرزوی خود می‌دانند. نگاهی به تیترهای پرزرق ‌و برق رسانه‌‌های شاخص اصلاح‌طلب درباره اصلاحات فرهنگی  بن‌سلمان در یک سال اخیر، بخوبی این مدعا را اثبات می‌کند. خاصه آنکه پوشش اخبار مربوط به اصلاحات مترقی(!) شاه سلمان در رسانه‌‌های اصلاح‌طلب، همزمان با اوج‌‌‌گیری غائله دختران خیابان انقلاب پررنگ‌‌‌‌‌‌تر شده بود. پیش‌‌‌‌‌‌تر و مهرماه 96 اما یکی از رسانه‌‌های اصلاح‌طلب طی یادداشتی در همین زمینه نوشته بود: «موضوعاتی همچون «ممنوعیت رانندگی برای زنان» در عربستان کمک می‌کرد تا ما بتوانیم همچنان امیدوار و‌ ای بسا مسرور باشیم که «از ما بدتر هم هست».... حالا اما شیپورهایی نواخته شده که این خواب نوشین را آشفته می‌کند».
فردی که چنین از زیستن در ایران شرمگین است و فیلش هوای عربستان کرده، در ادامه، صفیر شیپورها را چنین روایت می‌کند: «چند خبر سریع و غافلگیرکننده، به فاصله‌ای اندک، یکی پس از دیگری منتشر شد؛ ابتدا لغو ممنوعیت رانندگی زنان عربستان، سپس مجوز صدور فتوا برای زنان مفتی و در نهایت، پخش موسیقی خواننده شهیر عرب، «ام‌کلثوم» از تلویزیون عربستان».
وی در ادامه با اطمینان خاصی تاکید می‌کند: «بی‌شک و همان‌طور که در همین مدت کوتاه شاهدش بودیم، گروهی دوباره بسیج می‌شوند تا خاک به سیمای واقعیت بپاشند. اینان به هر دری می‌زنند که حقیقت را پنهان کرده یا مخدوش کنند. روند اصلاحات در یکی از بزرگ‌ترین کشورهای منطقه و حتی جهان را صرفا محصول یک اراده شخصی و دستوری جلوه دهند، یا آن را توطئه‌ای فریبنده بخوانند! آسمان به ریسمان ببافند و اگر شده حقوق زنان را به جنگ یمن پیوند بزنند تا همچنان آرامش گورستانی این برکه راکد را حفظ کنند».
برکه راکد مدنظر نویسنده محترم، همین جمهوری اسلامی است که او و همفکرانش چنین در آن آزادانه در مدح آل‌سعود قلم می‌زنند. مدار تحولات منطقه‌ای و جهانی اما متاسفانه بر خلاف پندار مداحان آل‌سعود و کدخداپرستان می‌چرخد. نتایج تجاوز اخیر آمریکا و نوچه‌هایش به روشنی نشان داد سعودی‌ها به چه ستون سستی بسته شده‌‌‌اند. سرخوردگی کاربران العربیه نشان می‌دهد مردم عادی نیز چنین واقعیتی را بخوبی درک کرده‌‌‌اند. آمریکا توان اعمال اراده یکسویه خود بر منطقه را ندارد، چرا که پیروزی در جنگ و تسلط بر سرزمین، با پرتاب موشک و بمباران هوایی مقدور نیست و غرب و آل‌سعود روی زمین حرفی برای گفتن ندارند. جنگ‌‌های عراق، افغانستان، یمن، غزه و لبنان بخوبی چنین واقعیتی را گوشزد می‌کند.
اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان اما باز هم آماده‌‌اند تا همزمان با ترویج زیست سعودی و سر دادن نوای «ما چقدر بدبختیم!» از همین آمریکای دست‌بسته هم غول بسازند و بگویند اگر برد موشک‌های‌مان را با «صاحبان دیگ» هماهنگ نکنیم، غول از شیشه بیرون می‌آید! انگار نه انگار که مثلاً «برجام» قرار بوده سایه جنگ را از ایران دور کند! راستی به نظر شما آمریکا و آل‌سعود خطرناک‌ترند یا سعودی‌‌های وطنی؟! من که می‌گویم البته گزینه 2!

 حسن رضایی