5 ضرر غیرقابل جبرانی که حسادت به شما می زند

یکی از آثار منفی در رفتار که جزو رذائل اخلاقی محسوب می شود و باعث بیماری روحی یا حتی جسمی می شود، «حسد» یا «حسادت» است. رفتاری که باعث برهم ریختگی ذاتی و زندگی می شود. حسادت لایه های پنهان فراوانی دارد که گاهی فرد حسود از آن غافل است. حسد در قالبهای مختلفی همچون: گفتار، کردار، رفتار، فعل و انفعالات روحی، و گاهی در اشکالی که تشخیص آن مشکل است، بروز می کند و به دلیل دارا بودن آثار سوء فردی و اجتماعی، رفع و دفع آن بر شخص حسود واجب است. البته این حسادت در طول تاریخ بسیار حادثه آفرین بوده و جنایات و انحرافات زیادی را در پی داشته است.

**حجت الاسلام علی سعیدیان سخنران و کارشناس علوم دینی - قرآنی، دراین‌باره گفت: بهترین تعریف برای بیان حسادت عدم نگاه مثبت به پیشرفت و تلاش دیگران است که پیامدی جز آزرده خاطر کردن ذهن و روح خودمان ندارد و سودی برای فرد حسود بدست نمی آید، مگر اینکه آن شخص بخواهد مانعی را برای دیگران ایجاد کند و به اصطلاح «زیرآب» دیگری را بزند.

وی در ادامه با بیان اینکه فرد حسود  مسیری برای پیشرفت خود پیدا نمی کند، بیان کرد: تا زمانی که ما به دیگران حسد می ورزیم هیچ خللی برای آنها ایجاد نمی شود، جز اینکه صرفا به خودم آسیب زده‌ام یا به تعبیر قرآن «فی قلوبهم مرض» هستم و مسیر پیشرفت دیگران را با بی آبرو کردن، زیرآب زدن و ... سد کنم. البته در این راه انسان زرنگ کسی است که به جای حسادت عوامل پیشرفت دیگران بررسی کند و آنها را سرلوحه زندگی خودش قرار بدهد.

این سخنران و کارشناس علوم دینی - قرآنی با اشاره به روایات بسیاری که از ائمه اطهار (ع) نقل شده است، اظهار داشت: در همه روایاتی که در قرآن کریم وجود دارد و  از امامان معصوم (ع) نقل شده است، حسد جزو صفات بد شمرده شده است و باعث حبس اعمال و خوبی های ما می شود و در روز قیامت هیچ کدام از عبادت های ما نزد پروردگار قابل قبول نیست.

حجت الاسلام سعیدیان با تاکید بر اینکه اثر حسادت در وهله اول پیشرفت خودمان را مسدود می کند، افزود: به عقیده من ریشه حسادت در عدم مشاهده توانایی و استعداد دیگران است، با این ذهنیت که آنها شایستگی مقام و جایگاه بالا را ندارند. باید توجه داشته باشیم که حسد با غطبه تفاوت دارد، در روایات از امامان ما آمده است که غطبه بخورید اما به یکدیگر حسادت نکنید. ما از غبطه خوردن درس می گیریم و پیشرفت می کنیم، اما با حسادت سقوط می کنیم.

وی با بیان اینکه ریشه حسادت در همه صنوف و جود دارد، گفت: مهمترین صنفی که در آن حسادت به وفور دیده می شود، دانشمندان و عالمان هستند، ما امروز می بینیم که فلان دکتر دیگری را قبول ندارد، یا فلان منبری دیگری را قبول نمی کند و کار یکدیگر را نقض می کنند و برهم خرده می گیرند.

حجت الاسلام سعیدیان تاکید کرد: درحوزه دین، حسادت همه گذشته انسان را از بین می برد و جدای از آنکه بر فرد حسود لطمه می زند باعث بداخلاقی های اجتماعی و سقوط جامعه می شود.

**تعریف حسد

امام سجاد علیه السلام در ضمن دعا، از غلبه و چیرگی حسد به خدا پناه برده اند و شاید تعبیر غلبۀ حسد اشاره به این باشد که طبع و نفس هر کسی با دیدن وضعیت و موقعیت برتر در دیگران، به ویژه افراد هم سطح و هم تراز، احساس حسادت می‌کند؛ اما آنچه ناپسند است، حکومت این صفت بر دل و بروز در عمل است.۱

**حسد در لغت و اصطلاح

حسد؛ آروزی زوال نعمت از کسی است که سزاوار داشتن آن است. شخص حسود علاوه بر آرزوی قلبی، چه بسا در زوال و نابودی آن نعمت، اقدام می‌کند.۲

شهید ثانی رحمه الله می‌گوید: حسد عبارت است از تحریک و برانگیخته شدن قوۀ شهوانی و خواهش نفس برای زوال مال و حال نیکوی شخص و آرزوی آن برای خود.۳

**مراتب حسد

حسد دارای چهار مرتبه است و شخص حسود یکی از این چهار حالت را دارد:

۱. انسان آرزوی زوال نعمت و حالت نیکوی دیگری را کند، گرچه این نعمت و حالت نیکو نصیب او (فرد حسود) نشود و این نهایت پلیدی نفس است و از خبیث‌ترین مراتب حسد می‌باشد.۴،

۲. انسان آرزوی زوال نعمت از دیگران را کند تا این نعمت و به او برسد. مثل اینکه شخصی خانۀ زیبایی دارد و انسان (فرد حسود) آرزو کند آن خانه از دست صاحبش خارج شود تا به دست او برسد و شکی نیست که این مرتبه نیز حرام است و خداوند متعال در قرآن کریم به صراحت از آن نهی فرموده ۵؛ زیرا آرزو می‌کند چیزی را که خدا به سبب آن، بعضی را به بعضی تفضیل داده است.۶.

۳. انسان آرزو کند نعمتی را که دیگری دارد؛ ولی، چون از رسیدن به آن عاجز است، پس آرزو کند که دیگری نیز این نعمت را از دست بدهد تا با هم مساوی باشند و هر دو فاقد این نعمت شوند.

۴. انسان با آنکه قدرت دارد نعمت را از دیگری زائل کند؛ از این عمل خودداری کند و از کار خود پشیمان باشد؛ در این مرتبه، برای فرد حسود راه نجاتی وجود دارد.۷

**حسد در آیات و روایات

الف. حسد در آیات

خداوند متعال در آیات متعددی از قرآن کریم به موضوع «حسد» اشاره می‌فرماید؛ در اینجا به برخی از این آیات اشاره می‌شود:

۱. «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنَآ آلَ إِبْرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَآتَیْنَاهُم مُّلْکًا عَظِیمًا»؛ ۸ «آیا [یهود] نسبت به مردم [پیامبر و خاندانش] و بر آنچه خداوند از فضل خویش به آنان بخشیده، حسد می‌ورزند؟ به تحقیق ما به آل ابراهیم [که یهود از خاندان او هستند]کتاب و حکمت دادیم و به آن‌ها حکومت و سلطنت عظیمی عطا کردیم.»

۲. «وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُم مِنْ بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ»؛ ۹ «بسیاری از اهل کتاب از روی حسد [که در وجود آن‌ها ریشه دوانده]آرزو می‌کردند شما را بعد از اسلام و ایمان به حال کفر بازگردانند، پس از آنکه حق کاملاً برای آن‌ها روشن شده است.»

۳. «وَلاَ تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً»؛ ۱۰ «مزیّتهایی را که در پرتو آن خداوند بعضی از شما را بر بعضی دیگر برتری داده است، آرزو مکنید؛ از برای مردان بهره‌ای است از آنچه کسب کرده اند و از برای زنان بهره‌ای است از آنچه کسب کرده اند. از فضل خدا بخواهید که خداوند بر هر چیز دانا است.»

گرچه این آیات در مقام نکوهش حاسدان است؛ اما ضمناً می‌فهماند که حسد آرزوی زوال نعمت و فضل الهی است که به برخی از بندگانش ارزانی داشته و در برابر «غبطه» است که آرزوی داشتن آن نعمت‌ها است، نه زوال آن از دیگران. به همین خاطر هر اندازه که حسد ناپسند است، غبطه، پسندیده و مطلوب است.

در نکوهش حسد از نظر قرآن همین بس که خدای متعال رسولش را از شرّ حسود بر حذر می‌دارد و می‌فرماید: «وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ»؛ ۱۱ «و از شرّ حسود هنگام حسادت (به خدا پناه می‌برم).»

ب. حسد در روایات

در احادیث معصومین علیهم السلام برای حسد، آثار و راه‌های علاج آن نمونه‌های زیادی بیان شده است که به تدریج در ادامۀ این مباحث به آن‌ها اشاره خواهد شد.

علل و اسباب حسد

حسادت از چند حالت و رذیلۀ روحی ریشه می‌گیرد، به طوری که هر یک می‌تواند به تنهایی نهال حسد را در دل بنشاند و آن را آبیاری کند تا رشد و نمو نموده و تنومند شود؛ در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.

۱. عداوت و دشمنی

به این صورت که وقتی انسان با کسی دشمن شود، هیچ خیری را برای او نمی‌خواهد، پس متنعم بودنش را دوست ندارد.۱۲،

۲. تفاخر محسود

محسود به خاطر نعمتی که دارد، بر حاسد تکبر کند و او طاقت کبر و فخر محسود را نداشته باشد و آرزوی زوال نعمت از دست محسود کند.۱۳،

۳. کبر

شخص حسود می‌خواهد بر دیگران تکبر کند، حال اگر فاقد آن نعمت‌هایی باشد که دیگران دارند، زمینه و انگیزه‌ای برای کبر باقی نمی‌ماند.۱۴،

۴. تعجب

این سبب زمانی رخ می‌دهد که نعمت شخص محسود به قدری بزرگ باشد که شخص از وجود چنین نعمتی در محسود تعجب کند و به عبارتی دیگر محسود را لایق داشتن این نعمت نداند.

۵. ترس از نرسیدن به مقصد

به این معنی که حاسد بترسد محسود با نعمتی که به دست آورده مانع منافع او شود و او را از رسیدن به هدف و مقصودش باز دارد، مثل تاجری که از پیشرفت همکارش و رسیدن او به سرمایۀ زیاد بترسد.

۶. خباثت درونی و بخل ذاتی

افرادی هستند که متنعم شدن دیگران هیچ یک از ضرر‌هایی که ذکر شد، برای آن‌ها ندارد؛ ولی به علت خباثت ذاتی و بخلی که دارند، از گرفتاری دیگران شاد و از متنعم بودن آن‌ها در عذابند، به همین خاطر از شنیدن پیشرفت دیگران ناراحت می‌شوند و از گرفتاری آن‌ها خوشحال.۱۵

البته ناگفته نماند متأسفانه گاهی تمام این اسباب و علل یا حتی بیش‌تر از آن در یک نفر جمع می‌شود و او را دچار حسدی جانکاه می‌کند.

**آثار فردی و اجتماعی حسد

زیان‌هایی که در اثر حسد پیدا می‌شود بر دو گونه است: زیان‌هایی که به فرد حسود می‌رسد و زیان‌هایی که بر اجتماع وارد می‌شود. در اینجا به ذکر زیان‌هایی که در درجۀ اهمیت قرار دارند، اکتفا می‌کنیم:

الف. آثار فردی

شخص حسود قبل از اینکه به جامعه و دیگران آسیب برساند، در درجۀ اول به خودش ضرر می‌زند و خود را دچار اختلالات روحی و جسمی می‌کند. از جمله آن بیماری‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱. اندوه و غم

امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «مَن کَثُرَ حَسَدُه طَاَلَ کَمَدُهُ؛ ۱۶ کسی که حسدش زیاد باشد، اندوهش طولانی است.»

حسود به جای آنکه انرژی و توان خود را در راه رشد و تعالی به کار گیرد، آن را در حسرت، تأسف و خودآزاری به کار می‌برد و از آنجا که هیچ گاه خود و داشته هایش را نمی‌بیند، همیشه به آنچه دیگران دارند، فکر می‌کند و هیچ گاه احساس شادی ندارد، دائم با خود درگیر است، دردی همیشگی در درون خود دارد و همیشه می‌سوزد و روح و روان خود را سوهان می‌زند. قرآن کریم نیز به این نکته اشاره دارد که منافقان از پیروزی و موفقیت مسلمانان اندوهگین می‌شوند؛ آنجا که می‌فرماید: «إِن تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُواْ بِهَا»؛ ۱۷ «اگر برای شما رویداد خوشی باشد، بدحال می‌شوند و اگر رویداد بدی به شما برسد، شاد می‌گردند.».

چون حسود از وضعیت خود ناراضی است و همیشه خود را محروم می‌داند، هرگز احساس خوشی و آرامش نمی‌کند.۱۸ امام صادق علیه السلام در سفارشی به سفیان ثوری می‌فرماید: «.. لَا رَاحَۀَ لِحَسُودٍ؛ ۱۹ ... نیست راحتی برای حسود.»

۲. منفور شدن

حسد باعث می‌شود حسود در نزد مردم منفور شود؛ چرا که شخص حسود حسادت خود را بروز می‌دهد و این امر موجب بیزاری مردم از او می‌شود. شخص حسود برای اینکه مسحودان خود را ضایع و بدچهره کند، شروع به غیبت، تهمت و بدگویی می‌کند و یا اینکه به آن‌ها زخم زبان و طعنه می‌زند و باعث تنفر دیگران از خود می‌شود.۲۰،

۳. خشم و عصبانیت

از دیگر آثار فردی حسادت، خشم و عصبانیت فرد حسود است؛ امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «اَلْحَسُودُ غَضْبَانُ عَلَی القَدَرِ؛ ۲۱ حسود بر تقدیر الهی خشمگین می‌شود.»

حسود به خاطر اینکه نمی‌تواند امتیازات دیگران را ببیند، حتی بر طبیعت و تقدیر الهی خشمگین می‌شود و به خدا معترض است، همه را بدهکار می‌داند و با اطرافیان با عصبانیت و خشم برخورد می‌کند.۲۲.

۴. عدم تندرستی

ناراحتی، پریشانی و اضطراب درونی کم کم حسود را به ناتوانی و ضعف می‌کشاند و مزاجش را برای پذیرش امراض آماده می‌سازد. صفت رذیلۀ حسد، خواب و خوراک را از حسود می‌گیرد و به جای آن غم و غصه می‌دهد و نداشتن نشاط بر ناتوانی اش می‌افزاید، پس بیماری روحی و جسمی را به وجود می‌آورد؛ چرا که عقل و روح بیمار، بدن را نیز بیمار می‌کند.

۵. کوتاهی عمر

حسود از دو نظر عمرش کوتاه می‌شود: یکی ابتلا به بیماری، ناتوانش می‌کند و او را برای پذیرش هیولای مرگ آماده می‌سازد؛ چرا که افسردگی درونی باعث می‌شود جسمش ضعیف شود و قابلیت پذیرش هر نوع بیماری را داشته باشد. دوم اینکه اثر وضعی کردار حسود است که با اعمال زشت و پلیدی که دارد، باعث آزار دیگران و حق الناس‌ها می‌شود و این خود منجر به کوتاهی عمر می‌شود.۲۳

ب. آثار اجتماعی حسد

از زیان‌های اجتماعی که حسد به دنبال دارد:

۱. جلوگیری از ترقّی

اگر حسادت در هر جامعه‌ای رواج یابد، جلوی ترقّی آن جامعه را می‌گیرد. جامعه‌ای مترقّی است که صاحبان مقام و مسئولان آن، افراد شایسته‌ای باشند. اگر زمامداران به یکدیگر حسد بورزند و خیر خود و جامعه را نخواهند، در زمین زدن و نابود کردن همدیگر می‌کوشند و زیان این زد و خورد‌ها اول به خود زمامداران و بعد به جامعه می‌رسد و آن جامعه به جای ترقّی، به انحطاط و تنزّل سوق پیدا می‌کند.

۲. اختلال امنیت

حسد امنیت اجتماعی را به هم می‌زند، و نظام جامعه را مختل می‌کند، ترور و آدم کشی را رواج می‌دهد، غارت و دزدی را رواج می‌دهد و خلاصه قوانین جنگ بر جامعه حکومت می‌کند. هیچ کس احساس آرامش نمی‌کند و همگان سعی می‌کنند تا هر کسی صاحب نعمتی باشد، او را از آن نعمت بی بهره سازند.

**راه درمان و علاج حسد

برای علاج حسد دو راه وجود دارد: ۱. علمی؛ ۲. عملی.

۱. مطالعۀ علمی حسد

در این روش حسود بداند که حسد خسران دنیا و آخرت را برایش به ارمغان آورده است؛ چرا که حسد در واقع عبارت است از خشم بر قضای الهی و ناخوش داشتن نعمت خدا که خداوند آن نعمت را بین بندگانش تقسیم کرده است. در واقع از عدل الهی بیزار است و این جنایتی بزرگ است که در حق خداوند عادل و حکمت او معترّض شده است.

از طرف دیگر بداند که با حسد از که به مؤمنین و بندگان خدا حسد می‌ورزند. علاوه بر این، بداند که علاوه بر آسیب‌های دینی و دنیایی حسد، دچار آسیب‌های جسمانی و روحی از جمله ناراحتی جسمی، افسردگی، بی خوابی، غم و غصۀ دائمی و کوتاهی عمر شده و تمام اطرافیان نسبت به او احساس تنفّر می‌کنند؛ و بداند که این رذیله، فایده‌ای برای او ندارد؛ بلکه فایده اش نصیب محسود است؛ چرا که تهمت و بدگویی از او، باعث از بین رفتن حسنات خود حاسد و افزوده شدن بر حسنات محسود است.۲۴ پس حسود باید بداند که حسادت برای او ثمره‌ای جز تعب و زحمت ندارد و هرگز او را به خواسته هایش نمی‌رساند.

امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «لِلَّهِ دَرُّ الْحَسَدِ مَا أَعْدَلَهُ بَدَأ بِصَاحِبِهِ فَقَتلَهُ؛ ۲۵ سوگند به خدا خیر زیاد بر حسد باد که چقدر عادل است! ابتدا از صاحبش آغاز می‌کند، و او را می‌کشد.»

بهترین راه علاج این بیماری آن است که حسود به عاقبت حسادت و آثار آن فکر کند. بداند که حسادت نابودی فرسایشی است، که ایمان و اعتقاد او را ذوب، حسنات را نابود و انسان را بردۀ شیطان می‌کند، مانع رشد و ترقّی می‌شود. امنیت جامعه را به خطر می‌اندازد، هیچ کس را ثروتمندتر و زیباتر و توانمندتر نمی‌سازد، ریشۀ کینه و عداوت است و دوستی و محبّت را زایل می‌کند.

حسود نباید به محرومیت‌ها فکر کند؛ بلکه به موفّقیّتها توجه نماید. امام علی علیه السلام می‌فرماید: «کسی که به وضعیت خود راضی باشد، حسد بر او چیره نمی‌شود.» ۲۶.

۲. راه عملی

روش دیگر برای علاج بیماری حسد، بهره گیری روش عملی است؛ آن روش عبارت است از اینکه حسد و تمام اقوال و افعالی را که حسد اقتضا می‌کند، محکوم کند و خود را به انجام نقیض آن اعمال مکلّف سازد، مثلاً اگر حسد اقتضا می‌کند که متعرّض آبروی محسود شود، زبانش را به مدح و ثنای او مکلّف کند، و اگر موجب قطع بخشش و احسان و یا خوشرویی به او می‌شود، خود را به بخشش و محبّت به او وادار نماید و همیشه سعی کند ثنای محسود را بگوید، به جای اینکه بد او را بگوید ۲۷ و به او زیان برساند. همچنین سعی کند به او کمک و یاری کند. امام سجاد علیه السلام چنین دعا می‌کند: «خدایا! مرا موفق بدار تا به کسی که مرا ترک کرده، نیکی کنم و به کسی که محرومم نموده، بذل کرده، به کسی که با من قطع رابطه کرده، پیوند نمایم.» ۲۸

اگر به معارف بلند قرآنی و روایی خود مراجعه کنیم، راحت‌ترین راه درمان تمام رذایل از جمله حسد را می‌توانیم بیابیم. ما آیات فراوانی داریم که ما را به خیرخواهی برای مردم و رعایت گفتار محکم و با پشتوانه دعوت می‌کند.

پی نوشت:

۱) محجۀ البیضاء، ص. ۵.

۲) مفردات راغب اصفهانی، واژه حسد.

۳) کشف الریبۀ عن احکام الغیبۀ، شهید ثانی، ص. ۶.

۴) گفتار رفیع، ناصر رفیعی، ص. ۷۵.

۵) نساء/ ۳۲.

۶) معراج السعادۀ، احمد نراقی رحمه الله، ص. ۴۴۸ – ۴۴۷.

۷) گفتار رفیع، ناصر رفیعی، ص. ۷۵.

۸) نساء/ ۵۴.

۹) بقره/ ۱۰۹.

۱۰) نساء/ ۳۲.

۱۱) فلق/ ۵.

۱۲) اخلاق، سید عبالله شبر، ص. ۲۵۶.

۱۳) چهل حدیث، امام خمینی رحمه الله، حدیث ۵، ص. ۱۰۶.

۱۴) اخلاق، سید عبد الله شبر، ص. ۲۵۶.

۱۵) اخلاق، عبد الله شبر، ص. ۲۵۷.

۱۶) غرر الحکم، تمیم آمدی، شماره ۱۷۷۴.

۱۷) آل عمران/ ۱۲۰.

۱۸) گفتار رفیع، ناصر رفیعی، ص. ۷۸.

۱۹) تحریر المواعظ العدیدۀ، علی مشکینی، ص. ۳۵۹.

۲۰) حسد، سید رضا صدر، ص. ۲۳۵.

۲۱) غرر الحکم، تمیم آمدی، ش. ۱۲۷۰.

۲۲) گفتار رفیع، ناصر رفیعی، ص. ۸۰.

۲۳) حسد، سید رضا صدر، ص. ۲۴۴.

۲۴) ر. ک: اخلاق، عبدالله شبر.

۲۵) نهج البلاغه، حکمت ۲۲۵.

۲۶) گفتار رفیع، ناصر رفیعی، ص. ۸۷.

۲۷) سه رساله، ملا محسن فیض کاشانی، ص. ۴۳.

۲۸) صحیفه سجادیه، دعای مکارم الاخلاق.