شهرداری خانه «نیما یوشیج» را خرید

سید حمید موسوی شهردار منطقه یک شهرداری تهران اظهار کرد: صبح امروز خانه «نیما یوشیج» به مبلغ ۱۳ و نیم میلیارد تومان از مالک آن خریداری شد.

شهرداری منطقه یک با بیان اینکه پول هنوز به مالک پرداخت نشده است، گفت: صبح امروز قرارداد معامله این خانه بین شهرداری و مالک امضا شد و در حال حاضر هم قرارداد به سازمان املاک ارسال شده است.

وی با اشاره به اینکه پرداخت پول تا یک ماه آینده انجام می‌شود، خاطرنشان کرد: زمان بهره برداری از این خانه به عنوان موزه، بستگی به مطالعات کارشناس برای بازسازی این خانه دارد.

بیوگرافی نیما

نیما در سال ۱۲۷۴ هجری شمسی در روستای یوش، از توابع بخش بلده شهرستان نور مازندران به دنیا آمد.

پدرش، ابراهیم‌خان اِعظام‌السلطنه، متعلق به خانواده‌ای قدیمی مازندران بود و به کشاورزی و گله‌داری مشغول بود. پدر نیما زندگی روستایی، تیراندازی و اسب‌سواری را به وی آموخت.

نیما تا دوازده‌سالگی در زادگاهش، روستای یوش و در دل طبیعت زندگی کرد.

۱۲ ساله بود که به‌همراه خانواده اش به تهران رفت و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد و زبان فرانسه و عربی را فرا گرفت. پس از مدتی با تشویق یکی از معلم‌هایش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و شعر گفتن به سبک خراسانی را شروع کرد.

نیما، شعر بلند افسانه را به نظام وفا، معلم قدیمی اش تقدیم کرده است. پس از پایان تحصیلات در مدرسه سن‌لویی، نیما در وزارت دارایی مشغول کار شد، اما پس از مدتی این کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد.

رویداد‌های اجتماعی سال‌‌های ۱۳۰۰ و ۱۳۰۱ شمسی، نیما را به کناره‌‌گیری از مردم و زندگی در میان جنگل‌‌ها دامان طبیعت و هوای آزاد کشاند و آنجا بود که منظومه افسانه را سرود.

این منظومه، به عنوان مهم‌‌ترین اثر نیما، حد فاصلی است بین دنیای شعر قدیم و دنیایی که نیما بعد‌ها در شعر به وجود آورد و می‌‌توان آن را نقطه عطف و مقدمه و آغازی برای شعر فارسی معاصر دانست.

در شعر نیما وزن و قافیه در همه جا به تناسب به کار گرفته شده است. شعر آزاد نیمایی، تفاوت‌‌های آشکاری با شعر سنّتی داشت، از لحاظ عاطفی، بیشتر جنبه اجتماعی و انسانی دارد. او از لحاظ زبان، هر کلمه‌‌ای را در شعر نو به کار می‌‌بُرد، با این شرط که با کلمات مجاور، مهجور، بیگانه و ناسازگار نباشد.

از نیما یوشیج به غیر از مجموعه اشعار، آثار دیگری نیز به چاپ رسیده که داستان‌‌ها، اشعار و قصه برای کودکان، یادداشت‌‌ها و نامه‌‌ها و آثار تحقیقی از آن جمله‌‌اند، اما مهم‌‌ترین اثر این شاعر نوپرداز ایرانی، افسانه نام دارد.

علی اسفندیاری در سال ۱۳۰۰ خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان تبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. او با همین نام شعر‌های خود را امضاء می‌کرد. در نخستین سال‌های صدور شناسنامه نام وی نیماخان یوشیج ثبت شده‌ است.

ازدواج

نیما در ۶ اردیبهشت ۱۳۰۵ خورشیدی ازدواج کرد. همسر وی، عالیه جهانگیر، فرزند میرزا اسماعیل شیرازی و خواهرزاده نویسنده نامدار میرزا جهانگیر صوراسرافیل بود. حاصل این ازدواج، که تا پایان عمر دوام یافت، فرزند پسری بود به نام شراگیم که اکنون در آمریکا زندگی می‌کند. شراگیم در سال ۱۳۲۱ خورشیدی به‌دنیا آمد. وی ازدواج کرد تا به گفته خودش از افکار پریشان رهایی یابد، اما درست یک ماه پس از ازدواج، پدرش ابراهیم نوری درگذشت. در همین زمان، چند شعر از او در کتابی با عنوان خانواده سرباز چاپ شد. وی که در این زمان به‌دلیل بیکاری خانه‌نشین شده بود در تنهایی به سرودن شعر مشغول بود و به تحول در شعر فارسی می‌اندیشید، اما چیزی منتشر نمی‌کرد.

در سال ۱۳۰۷ خورشیدی، محل کار عالیه جهانگیر، همسر نیما، به بارفروش (بابل کنونی؛ مدرسه بدر) انتقال یافت. نیما نیز با او به این شهر رفت. یک سال بعد آنان به رشت رفتند. عالیه در این‌جا مدیر مدرسه بود و نیما را سرزنش می‌کرد که چرا درآمدی ندارد. او مدتی نیز در دبیرستان حکیم نظامی شهرستان آستارا به امر تدریس مشغول بود.

آغاز شاعری

نیما در سال ۱۳۰۰ منظومه قصه رنگ پریده را که یک سال پیش سروده بود در هفته‌نامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند. این منظومه مخالفت بسیاری از شاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند ملک الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت.

نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسه‌های مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همکاری با روزنامه‌هایی، چون مجله موسیقی و مجله کویر پرداخت. انقلاب نیما با دو شعر «ققنوس» (بهمن ۱۳۱۶ش) و «غراب» (مهر ۱۳۱۷ش) آغاز می‌شود و او این دو شعر را در مجلهٔ «موسیقی» که یک مجلهٔ دولتی بود، منتشر کرد. او در ۶۲ سال زندگی خود توانست معیار‌های هزارساله شعر فارسی را که تغییرناپذیر و مقدس و ابدی می‌نمود، با شعرهایش تحول بخشد.

آثار نیما

منظومه قصه رنگ پریده در حقیقت نخستین اثر منظوم نیمایی است که در قالب مثنوی (بحر هزج مسدس) سروده شده‌است. شاعر در این اثر زندگی خود را روایت کرده‌ است و از خلال آن به مفاسد اجتماعی پرداخته‌ است. بخش نخست این کار در قرن بیستم چاپ شده بود. سپس افسانه را سرود که در آن روحی رمانتیک حاکم است و به عشق نیز نیما نگاهی دیگر گونه دارد.

درگذشت نیما

این شاعر بزرگ، در حالی‌ که به علت سرمای شدید یوش، به ذات‌الریه مبتلا شده بود، برای معالجه به تهران آمد؛ معالجات تأثیری نداشت و در ۱۳ دی ۱۳۳۸ درگذشت و در امامزاده عبدالله (ع) تهران به خاک سپرده شد. سپس در سال ۱۳۷۲ خورشیدی بنا به وصیت وی پیکر او را به خانه‌اش در یوش منتقل کردند. مزار او در کنار مزار خواهرش، بهجت‌الزمان اسفندیاری (درگذشته به تاریخ ۸ خرداد ۱۳۸۶) و مزار سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفته‌است.

نمونه شعر:

می‌تراود مهتاب می‌درخشد شب تاب

نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک

غم این خفته‌ی چند خواب در چشم ترم می‌شکند

نگران با من استاده سحر صبح می‌خواهد از من

کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر در جگر لیکن خاری

از ره این سفرم می‌شکند نازک آرای تن ساق گلی که به جانش کشتم

و به جان دادمش آب‌ای دریغا به برم می‌شکند دست‌ها می‌سایم

تا دری بگشایم بر عبث می‌پایم که به در کس آید

در و دیوار به هم ریخته شان بر سرم می‌شکند

می‌تراود مهتاب می‌درخشد شب تاب مانده پای آبله از راه دراز

بر دم دهکده مردی تنها کوله بارش بر دوش دست او بر در، می‌گوید با خود:

غم این خفته‌ی چند خواب در چشم ترم می‌شکند.