مریض‌‌‌‌‌‌تر از شهردار!

 ناکارایی محدود کردن نخبگان مجاز(!) به یک دایره تنگ در اکثر زمینه‌‌های اداره کشور این روزها بیش از پیش نمایان شده است. بویژه در دایره تنگ نخبگان سیاسی الیگارشیک موسوم به اصلاح‌طلب! بعد از مدتی بسیار کوتاه و هنگامی که شهردار تهران به علت بیماری می‌خواهد از سمت خود استعفا کند، شورای شهر تهران که در قبضه نخبگان سیاسی یاد‌شده است، بشدت با این امر مخالفت می‌کند. کار به جایی رسیده است که شورای شهر تهران موضوع بیمار بودن جناب نجفی را از اساس منکر می‌شود و معتقد است بیماری بهانه ایشان برای استعفاست و این امر در واقع واکنشی است به فشارهایی که دست‌های پشت‌پرده یا به عبارت دیگر آنگونه که اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان مدعی هستند، دولت موازی به مجموعه شهرداری تهران وارد می‌کند. حجت اصلی در این میان هم احضار شهردار تهران توسط قوه‌قضائیه برای توضیح در رابطه با ماجرای رقص جنجالی برج میلاد است. اعضای شورای شهر تهران می‌گویند این فشارها باعث شده نجفی جا بزند و عطای شهرداری تهران را به لقایش ببخشد و با بهانه کردن بیماری بخواهد خود را از مخمصه شهرداری تهران بیرون بکشد. گذشته از اینکه این گزاره و این ادعا تا چه حد به واقعیت نزدیک است، این یک سوال بسیار مهم است که چرا جناب نجفی خود چنین دلایلی را برای استعفایش مطرح نمی‌کند و اصرار دارد بیماری و بستری قریب‌الوقوعش در بیمارستان علت اصلی این امر باشد؟ آیا نجفی با کسی رودربایستی دارد یا ملاحظه مصالحی را می‌کند؟! به نظر نمی‌رسد با توجه به خاستگاهی که او از آنجا آمده است و بویژه عملکردش در جریان سال 88 که هیچ نشانی از ملاحظه‌گری و مصلحت‌سنجی در آن دیده نمی‌شد، نجفی چنین کسی باشد. تازه با وجود این واقعیت که در آن زمان هیچ پایگاه ممیزی در قدرت سیاسی کشور در اختیار همفکران ایشان نبود. با این اوصاف آیا امروز که «ریاست‌جمهوری» و «شورای شهر تهران» و «یک اقلیت قابل توجه در مجلس» از همراهان و همفکران ایشان تشکیل شده است، نجفی و امثال نجفی توجیهی برای این به‌اصطلاح جا زدن خود خواهند داشت؟! یا اساسا اعضای شورای شهر وقتی در ابتدای اردیبهشت‌ماه خبر بستری شدن چند ماهه نجفی به جهت مداوا را روی تلکس خبرگزاری‌ها مشاهده کردند، چگونه با شهروندان تهرانی مواجه می‌شوند؟! این بسیار طنزآمیز خواهد بود که این ادعای اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان را بپذیریم. حالا که همه چیز در دستان آنهاست، چه شخص یا گروه‌‌‌هایی می‌توانند به قدری فشار موثر وارد کنند که شهردار اصلاح‌طلب تهران بدون ذکر دلایل واقعی خود(!) مریضی‌‌‌‌اش را برای استعفا بهانه کند؟! هر تحلیلی که نسبت به این ماجرا داشته باشیم باز هم این جماعت اکنون در وضعیتی نیست که این حد از انفعال را بپذیرد. به هر حال حتی برای بازی سیاست و قرض دادن نان به جناب روحانی در این وانفسای در گل نشستن تدبیر و امید، نجفی می‌توانست با جار و جنجال و ادعای وارد آمدن فشار و ایجاد مانع و کارشکنی گسترده توسط دست‌هایی از پس پرده ابهام، استعفا کند. اما نجفی این کار را نکرد، چرا که اینقدر هوش سیاسی دارد که متوجه وضعیت این روزهای رسانه‌ها و رو شدن این شامورتی‌بازی‌ها به سادگی و بدون هیچ تردیدی در فضای مجازی و رسانه‌‌های نوین باشد؛ به هرحال چند هفته دیگر او بستری می‌شود و نمی‌شود این را از چشم رسانه‌ها و مردم پنهان کرد اما دوستان ایشان بسیار تمایل دارند این روغن ریخته را خرج امامزاده کنند و با وجود اینکه تقریبا نیمی از شورای شهر تهران بی‌میل به رفتن نجفی نیستند اما باز نمی‌توانند از فرصت مغتنمی که این امر می‌تواند برای سیاسی کردن بیش از حد فضای اداره شهر تهران به دست بدهد، بگذرند. نجفی اما نمی‌خواهد در این میان قربانی با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن دوستان خود باشد. سفت و محکم و با تاکید بیان می‌کند «به علت بیماری و نیازی که به بستری شدن طولانی‌مدت دارد نمی‌تواند شهردار شهر پر پیچ و خم و پر مساله تهران باقی بماند». به نوعی از اول هم انتخاب نجفی خارج از توان و خواست او به نظر می‌رسید. جنگ قدرت و وزن‌کشی اعضای شورای شهر تهران او را به این وادی کشید و حالا هم که می‌خواهد استعفا کند، همان جنگ قدرت و حواشی سیاسی- که سرجهیزیه اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان است- به انکار ادعای بیماری او و گذاشتن نان فشار و کارشکنی دیگرانی از پشت پرده را- که این هم یک تکه دیگر از سرجهیزیه اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان است- در سفره جناب نجفی گذشته است. تاریخ دوباره دارد تکرار می‌شود و گویی این شورای پنجم شهر نیست بلکه شورای اولی است که آنقدر درگیر حواشی و قهر و آشتی و استعفا شد که خود دولت اصلاح‌طلب دوم خرداد از بیخ منحلش کرد و صلاح ندانست نمایش مضحک نخبگان اصلاح‌طلب و دموکرات بیش از آنچه ملت را به خنده انداخته بود ادامه پیدا کند. اما پرده دوم آن طنز تلخ دوباره در حال تکرار شدن است و این‌بار از بیمار اصرار و از شورای شهر انکار!
شورای شهری که می‌خواهد هر طور هست شورای شهر اول را تکرار نکند و دست خالی خود و کم‌توانی‌اش را رو نکند. یحتمل کار به جایی برسد که جناب نجفی را مجبور کنند مدارک پزشکی خود را برای بررسی صحت و سقم ادعایش در اختیار سازمان پزشکان بدون مرز و صدالبته نه پزشکی قانونی! قرار دهد تا ناظران بی‌طرف بین‌المللی حجت را بر بزرگواران شورای شهر تهران تمام و جناب نجفی را از این مخمصه خلاص کنند. پزشکی قانونی هم مرجع مناسبی نیست، چرا که یکی از زیرمجموعه‌‌های قوه‌ای است که ادعا می‌شود در حال وارد کردن فشار به جناب نجفی و مجموعه شورای شهر و دولت است! وضعیت شورای پنجم باز گواه این مسأله است که این بافت الیگارشیک هر لحظه در قدرت بوده‌‌اند با شدت بیشتری تبر به بن خود کوبیده‌‌اند و جنبه قدرت‌داری را نداشته‌اند! در این میان اما این مردم کلانشهر بسیار پرمساله تهرانند که گروگان سیاست‌بازی عزیزان اصلاح‌طلب شده‌‌‌اند؛ کسانی که در مقام ادعا رستم دستانند و در مقام عمل شاه سلطان‌حسین‌‌های بیمار. کسانی که مدعی بودند چو بیایند همه جا را بهشت خواهند کرد و چون آمدند تازه مدعی شده‌اند ویرانه‌ای تحویل گرفته‌‌اند با کرور کرور بدهی که خود 3-2 دوره 4ساله وقت می‌خواهد که فقط بشود از لوث فساد پاکش کرد. آب پاکی همان موقع روی دستان مردم تهران ریخته شد و متوجه شدند این‌بار هم با طناب پوسیده تَکرارکننده‌ها به چاه ویل هر لحظه یک بحران و هر ساعت یک بامبول اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان افتاده‌‌‌اند. دوباره دعوای تکراری مشارکتی/کارگزارانی به راه افتاده است با کمی تفاوت در بازیگران و نام‌ها ولی با همان مختصات و همان دست فرمان سابق. الیت بعدی که تهران را باید نجات دهد به احتمال فراوان جناب محسن هاشمی خواهد بود. این جار و جنجال شورای شهر تهران درد زایمان شورای شهر است برای آمدن شهردار جدید. گویا تا الان حاملگی رخ داده برای مجموعه شورای شهر ناخواسته بوده است و این همه حاشیه حکم همان زائویی را دارد که بچه نمی‌خواسته و از این رو در پی انکار حاملگی خود است!

امیر استکی