روایت‌هایی از زندگی ساده امام خمینی در نوفل‌لوشاتو
 هجرت تاریخی امام خمینی از نجف به پاریس، فصل تازه‌ای در رهبری نهضت اسلامی را رقم زد؛ اما علاوه بر نکات سیاسی، نحوه زندگی امام خمینی در پاریس حاوی مسائل اخلاقی و اجتماعی فراوانی بود، به طوری که ساکنان نوفل‌لوشاتو را نیز تحت تاثیر قرار داد. در این میان، اخلاق و رفتار امام خمینی و زندگی ساده ایشان در پاریس نمود بسیاری داشت.
 

منزل امام در نوفل‌لوشاتو

محل استقرار امام خمینی در پاریس یک منزل کوچک و کاملا ساده بود و ایشان بدون تشریفات خاصی از آنجا نهضت را رهبری می‌کردند. این سادگی آنچنان بود که حیرت خبرنگاران خارجی را نیز به همراه داشت. به طوری که: «گاهی مصاحبه‌گران می‌گفتند اینگونه ندیده‌اند در اتاقی 2 در 3 و بدون تشریفات و برو و بیا و بدون میز و صندلی، یک روحانی سخن می‌گوید و به دنبال آن ایرانی به حرکت در می‌آید.»[1]

حجت‌الاسلام سید احمد خمینی محل استقرار امام در دهکده نوفل‌لوشاتو را اینگونه توصیف می‌کند: «منزل ما سه اتاق دارد: یکی برای آقا و یک اتاق 1و نیم در 1و نیم برای من که درش توی اتاق آقا باز می‌شود و اگر احتیاجی شود، [چون] درها صدادار [است] من (برای رعایت حال آقا) از پنجره به حیاط می‌روم.... در اتاق دیگر 10 نفر می‌خوابند که در اتاق آقا توی آن اتاق باز می‌شود. یعنی من اگر بخواهم بیرون بروم باید از اتاقم بروم توی اتاق آقا و از آنجا باید بروم توی اتاق 10 نفری...»[2]

حجت‌الاسلام حسن روحانی نیز ضمن نقل خاطره‌ای از توجه امام خمینی به رعایت حال ساکنین منطقه، درباره محل استقرار ایشان در دهکده‌ای در 40 کیلومتری پاریس می‌گوید: «روز یکشنبه (16 مهر) با یکی از دوستان عازم پاریس شدیم. از لندن با قطار به بندر دوور (Dover) رفتیم و از آن جا با کشتی به بندر کاله (Calais) فرانسه و از آن جا با قطار عازم پاریس شدیم. در پاریس هم با مترو به محله کشان رفتیم.

تقریبا حدود ساعت پنج بعدازظهر بود که به آن جا رسیدیم. می‌دانستیم امام منزل آقای غضنفرپور است. آپارتمان آقای غضنفرپور طبقه چهارم یک ساختمان در این محله بود. به محل آپارتمان رفتیم. تعدادی از دانشجویان هم برای دیدن امام آمده بودند. به ما گفتند: امام ساعتی پیش از این محل به محل جدیدی به نام نوفل‌لوشاتو که بیرون پاریس است رفته‌اند. گفتند: به دلیل تردد زیاد افراد برای دیدن امام که تقریبا در این چند روز مسیر راه پله‌ها تا طبقه چهارم و حتی در کوچه برای زیارت امام صف بسته بودند همسایه‌ها مستأصل شده بودند و ظاهرا یکی از آنها به پلیس شکایت کرده بود. گفتند: چون امام احساس کرده بود که همسایگان در زحمت هستند، فرموده بودند: باید از این محل برویم. لذا به چهل کیلومتری پاریس در محلی به نام نوفل لوشاتو و به ساختمانی که متعلق به یکی از ایرانی‌ها بود، رفته بودند.»

روحانی ادامه می‌دهد: «در نوفل لوشاتو، امام در خانه‌ای که متعلق به یک ایرانی به نام آقای عسگری بود مستقر شده بودند. خانه آقای عسگری در واقع، فضایی شبیه باغ داشت که در وسط آن ساختمان کوچکی قرار داشت. این ساختمان زیرزمینی داشت که یک طبقه ساختمان روی آن ساخته شده بود که با چند پله به آن دسترسی بود. بنای مزبور سه باب اتاق داشت که یکی از آن‌ها محل رفت و آمد مراجعین بود و دیگری برای فعالیت دفتر اختصاص داشت و اتاق سوم نیز برای استراحت امام در نظر گرفته شده بود.»[3]

 

 

پذیرایی از مهمانان با غذای ساده

آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، درباره زندگی عاری از تشریفات امام خمینی در ایام حضور در پاریس می‌گوید:‌ حضرت امام در زمان اقامت در نوفل لوشاتو زندگی بسیار معمولی و ساده‌ای داشتند و با غذاهای بسیار ساده از مهمانان پذیرایی می‌کردند. کسانی که به خدمت امام می‌رفتند، دست کم یک شام و یک ناهار را در آنجا می‌ماندند. از آنان با آب گوشت یا تخم مرغ یا غذاهای ساده دیگر پذیرایی می‌شد.»

آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی درباره اثرات رفتار امام خمینی می‌گوید: «این رفتار امام، اثرات مثبت فراوانی داشت، هم در روحیه کسانی که در آنجا بودند و این رفتار امام را به افراد دیگر چه در داخل ایران و چه در جاهای دیگر منتقل می‌کردند و هم در روحیه خارجی‌هایی که نزد امام می‌رفتند؛ مقایسه زندگی ساده امام که رهبر مبارزات بود، با زندگی سران کشورهای دیگر برای آنان بسیار جالب بود. مردمی بودن و در بین مردم بودن و با غذاهای ساده از آنان پذیرایی کردن و همراه با آنان نماز خواندن، برای آن افراد بسیار جالب بود و تازگی داشت.»[4]

حجت‌الاسلام محمد افشاری هم درباره غذای ساده منزل امام در دهکده نوفل‌لوشاتو می‌گوید: «در نوفل لوشاتو ناهار هر روز آبگوشت بود که از طرف حاج عبدالله کفاش‌زاده تهیه می‌شد. ایشان مورد اعتماد حاج احمد آقا بود و ما هم اکنون با هم دوست هستیم. ایشان نان باگت سفید می‌خرید. روزهایی که شلوغ می‌شد، مانند روزهای یکشنبه که از سراسر اروپا نزد امام می‌آمدند از او می‌پرسیدند چه کار می‌کنی که غذا کم نیاید؟ می‌گفت: «برکت در شیلنگ آب است؛ هرچه جمعیت زیاد شود ما هم آب را اضافه می‌کنیم.» ولی چون ناهار ساعت دو بعد از ظهر بود و میان وعده غذایی در کار نبود ناهار همیشه خوشمزه به نظر می‌رسید.»[5]

بنا بر خاطرات حجت‌الاسلام حسن روحانی: «گوشه باغ گاز و دیگ و وسایل آشپزخانه برپا شده بود. ناهار معمولا آبگوشت بود برای هز نفر یک قطعه نان فرانسوی و یک کاسه کوچک آبگوشت. شبها هم معمولا شام سیب زمینی و تخم مرغ است. برای هر نفر یک تخم مرغ و دو عدد سیب زمینی و یک قطعه نان. چقدر هم خوشمزه بود. بی تکلف و برای همه یکسان...»[6]

 

 

واکنش امام به اعتراض برخی از همراهان به سادگی غذای منزل ایشان

آیت‌الله مسعودی خمینی ضمن روایت خاطراتی از زندگی بدون تجمل امام خمینی در نوفل‌لوشاتو، به اعتراض برخی همراهان به سادگی غذای منزل امام اشاره کرده و می‌گوید: «یک روز آقای امینی و آقای منتظری به حضرت امام گفته بودند: «چرا اینجا [در منزل امام در نوفل‌لوشاتو] وضعیت غذایی این­گونه است؟ نان هم به میزان کافی وجود ندارد تا انسان سد جوع کند.» امام سرشان را بلند کرده و فرموده بودند: «به همین زندگی بسازید که خوب زندگی‌ای است.» یک بار هم آقای اشراقی به امام گفته بود: «ما از بس در اینجا نان و سیب زمینی خوردیم، پوسیدیم!» امام در جواب گفته بودند: «اگر می‌خواهی غذای حسابی بخوری، برو ایران و چلوکباب بخور تا حالت جا بیاید.»

آیت‌الله مسعودی ادامه می‌دهد: «زهد و دنیاگریزی حضرت امام صرفا برای این نبود که توده مردم را متوجه خود کند. امام واقعا باور داشت که راه صحیح در این گونه زندگی خالی از تشریفات و تجملات است. تمام حرکات و سکنات امام توأم با زیبایی و ظرافت بود.

به یاد دارم که چگونه خودشان را به درخت سیب معروفی که زیر سایه آن می‌نشستند، می‌رساندند. فرشی آن­جا پهن بود که رویش می‌نشستند و در وقت نماز در همان­جا اقامه جماعت می­‌کردند. برخی از اهالی منطقه به تماشای نماز امام می‌آمدند. این امر باعث شد که عده زیادی به ایشان گرویدند. حتی دولت فرانسه پی برد که امام تنها یک سیاستمدار ساده و با اندیشه‌های خشک سیاسی نیست؛ بلکه به یک مکتب الهی وابسته است و از آرمان­‌های آن دفاع می‌کند.

حتی وقتی خبرگزاری‌ها برای تهیه نوار و گزارش به نزد امام می‌آمدند، ایشان غیر از اسلام و انقلاب و مردم چیزی نمی‌گفتند و برای یک بار هم از خودشان دم نزدند.»[7]

 

 

علاقه مردم پاریس به امام خمینی

به استناد خاطرات و روایت‌ها، در روزهایی که امام خمینی در دهکده نوفل‌لوشاتو مستقر بودند، بسیاری از ساکنین منطقه شیفته رفتار و منش ایشان شده بودند. حجت‌الاسلام محمد افشاری در این رابطه خاطره‌ای نقل کرده و می‌گوید: «یک روز یکی از ایرانی‌های مقیم پاریس که از پزشکان بدون مرز بود به من گفت که آن خانمی که آنجا ایستاده همسر من است. دیدم یک خانم جوان با روسری داخل جمعیت و روبه روی ما ایستاده است. پرسیدم: «ایرانی است؟» گفت: «خیر، فرانسوی است». پرسیدم: «این جا چه کار می کند؟» گفت: «این کار هر روز این خانم است. به محض این که کار اداری‌اش تمام می‌شود به این مکان می‌آید و آن قدر می‌ایستد تا امام از منزل بیرون بیاید و به نماز برود و ایشان حضرت امام را ببیند. وقتی امام از نماز برمی‌گردد ایشان هم به منزل می‌رود. این کار هر روز این خانم است». این خانم مسیحی بود.»[8]

به گفته آیت‌الله مسعودی خمینی: «اقامت امام در پاریس بیش از سه ماه به طول انجامید. در این مدت امام حتی در میان خارجی­‌ها جا باز کردند. وقتی امام از خیابان‌های نوفل لوشاتو عبور می‌کردند، مردم آن ناحیه می‌ایستادند و به حضرت امام و چهره نورانی ایشان خیره می‌شدند.»[9]

 


پی‌نوشت‌ها

1- مشاور امین، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 129.

 -2پیشین، صص 135 و 136.

-3خاطرات دکتر حسن روحانی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 462

-4 خاطرات آیت‌الله طاهری خرم آبادی،جلد دوم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی،ص241

-5 خاطرات حجت‌الاسلام محمد افشاری، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی،ص140

-6 خاطرات دکتر حسن روحانی، ص 470

-8 خاطرات آیت‌الله مسعودی خمینی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص387

-9 خاطرات حجت‌الاسلام محمد افشاری،ص138

-10 خاطرات آیت‌الله مسعودی خمینی، ص388