چرا آمریکا کدخدا نیست؟!

گذر زمان، بزرگ‌ترین قاضی درباره همه چیز است. زمان، معماهای آینده را می‌شکافد و حقایق پنهان را پیش چشم همگان قرار می‌دهد. اینکه اما قدرت آمریکا رو به افول است، برای هر کسی که اندک‌ شناختی از مناسبات بین‌المللی در چند دهه اخیر داشته باشد، روشن است و برای فهم آن، نیازمند گذر زمان تازه‌ای نیستیم! کسانی اما در اینجا به بت‌سازی از آمریکا و «حی لایموت» بودن این قدرت شیطانی به سختی ایمان دارند. تا آنجا که در بیانیه اخیر وزارت امور خارجه درباره بازگشت تحریم‌های آمریکا، با برکنار دانستن این بت اعظم و مقدس از چنین اقداماتی، مکرر از واژه «رژیم ترامپ» یاد شده است! پس‌زمینه چنین واژه‌سازی‌هایی درباره دولت کنونی آمریکا در وزارت امور خارجه، یعنی اینکه ما هم در برابر پوستر کپی‌شده ترامپ از سریال تاج و تخت، پوستری در ذهن داریم با این عنوان که بالاخره ترامپ می‌رود و «آمریکای بزرگ بازمی‌گردد!»

واقعیت اما این است که آمریکای بزرگی در کار نیست و کدخدا نامیدن آمریکا در سال 92، فاحش‌ترین اشتباه رخ داده در عرصه سیاست خارجی کشور بوده است؛ امری که مرتکبان آن هنوز هم خیال تصحیح و عذرخواهی بابت آن را ندارند. اینکه حالا پس از گذشت 6 سال دوباره منتظر اتمام دولت ترامپ و بر سر کار آمدن اربابان و کدخدایان اصلی بمانیم، حتما مصداق گره زدن بر باد و خانه ساختن روی آب است. دنیای جدید با مختصات چندقطبی به‌سرعت در حال شکل‌گیری است؛ دنیایی که محوریت آن به دلایل متعدد، دیگر با آمریکا نخواهد بود. چین به طرز روشنی در حال تغییر قاعده قدرت جهانی در زمینه اقتصاد است و حتی کشورهای اروپایی، به‌رغم مخالفت دولت قبلی آمریکا (و نه رژیم ترامپ که مودب و باهوش نیست!) به شراکت اقتصادی گسترده با چین روی آورده‌اند.

شرکت‌های بزرگ فنی- مهندسی چین اکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی برنده مناقصه‌ها هستند و مدل خاصی از توسعه را با عنوان مدل توسعه چینی به غرب صادر می‌کنند. چین سال 2014 با تاسیس «بانک سرمایه‌گذاری زیربنایی آسیا»، عملا استقلال خود از مدل‌های اقتصادی توصیه شده به وسیله بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول را اعلام کرد. روند کنونی تضعیف روزافزون اقتصاد آمریکا و معضلات اقتصادی ناحیه یورو، کارشناسان اقتصادی را به این نتیجه رسانده است که این نهاد مالی چینی در طول دهه‌های آینده، مرجعیت اقتصادی جهان را از موسسات آمریکاساز مانند بانک جهانی بازخواهد ستاند. آمریکا از ابتدای تاسیس این نهاد یکی از مخالفان سرسخت آن بود، ولی حتی نتوانست مانع عضویت کشورهای متعدد اروپایی در این نهاد چینی شود. اکنون استرالیا، آلمان، فرانسه، سوئیس، انگلستان، اتریش، فنلاند، ایتالیا، هلند، نروژ، اسپانیا، پرتغال، سوئد و چند کشور کم‌اهمیت‌تر اروپایی، به‌رغم مخالفت شدید و صریح کدخدای موهوم برخی آقایان، به این نهاد مالی پیوسته‌اند.

بلژیک، کانادا، اوکراین و جمهوری چک نیز در حال طی مراحل پیوستن به این سازمان هستند. قریب به اتفاق کشورهای آسیایی نیز طبعا در کنار روسیه و ترکیه به عضویت این پیمان درآمده‌اند. نوعی هوشیاری فراگیر درباره تغییر مختصات رهبری اقتصادی جهان آینده در حال شکل گرفتن است. ما اینجا اما هنوز با توهماتی چون جدا کردن حساب آمریکای مقدس از «رژیم ترامپ» دلخوشیم! کسانی که رسانه‌های محلی آمریکا را به طور مرتب دنبال می‌کنند، بخوبی می‌دانند که یک پای ثابت مباحث آنها، فغان و فریاد از فرسودگی زیرساخت‌های این کشور در بخش‌های مختلف است. پل‌ها، بیمارستان‌ها، بزرگراه‌ها، مدارس، شبکه توزیع برق، شبکه فاضلاب، سیستم لوله‌کشی آب و بسیاری دیگر از اقلام ریز و درشت، نیازمند بازسازی فوری است. رقم کسری بودجه و بدهی نجومی دولت آمریکا اما حل این مسائل را در کوتاه و حتی بلندمدت دور از دسترس کرده است.

نشریه آلمانی فوکوس 9 جولای 2012 طی مقاله‌ای در همین زمینه نوشت: «زیرساخت‌های فرسوده در آمریکا مسائل و مشکلات زیادی را برای رئیس جمهوری این کشور ایجاد کرده است.

قطعی برقی که اخیرا در واشنگتن رخ داد تنها راس یک کوه یخ از مشکلات در آمریکاست». فوکوس در ادامه با تاکید بر اینکه صداهای تق و تق از زیرساخت‌های آمریکا به گوش می‌رسد، می‌نویسد: «جاده‌های پر از دست‌انداز، پل‌های کلنگی، لوله‌های انتقال آب ترکیده و سیم‌های برق فرسوده که عمر بسیار طولانی دارند همه جا در این کشور وجود دارد. به این ترتیب توان و انرژی این ابرقدرت جهانی رو به پایان است».

 

فوکوس در ادامه گزارش خود با اشاره به جدیدترین گزارش اتحادیه مهندسان آمریکایی(ASCE) که زیرساخت‌های آمریکا را مرتبا ارزیابی می‌کنند، می‌نویسد: «ASCE وضعیت زیرساخت‌ها در این کشور را شرم‌آور و یک رسوایی برای ایالات‌متحده ارزیابی کرد».

 

طبق گزارش این نشریه آلمانی، برآورد اتحادیه مهندسان آمریکایی در سال 2012 نشان داده است تنها از طریق لوله‌های آب سوراخ در این کشور روزانه 25 میلیارد لیتر آب هدر می‌رود. بر اساس بررسی ASCE، حدود یک‌سوم راه‌های آمریکا نیازمند تعمیرات فوری هستند. از هر 4 پل یکی و از هر 3 خط ریلی یکی و از هر 2 سد یکی دچار فرسودگی و نیازمند بازسازی فوری است. اتحادیه امنیت سدها (ASDSO) بیش از 10هزار از حدود 85 هزار سدی را که بین اقیانوس اطلس و آرام وجود دارد در لیست قرمز خود قرار داده است که به اعتقاد آنها یک تهدید جدی برای زندگی انسان‌ها محسوب می‌شود. حدود 160 هزار کیلومتر از این سدهای فرسوده در امتداد سواحل، دریاها و رودخانه‌های آمریکا قرار دارند! دونالد ترامپ، بر اساس همین واقعیات تکان‌دهنده و ملموس برای شهروندان آمریکایی،  «اول آمریکا» را شعار اصلی کمپین خود قرار داد؛ با وعده بازسازی زیرساخت‌های در حال فروپاشی کشورش تا رای آمریکایی‌ها را از آن خود کرد.

بر اساس همان مثل قدیمی که «کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی»، دولت‌های اخیر آمریکا هم- و نه رژیم ترامپ!- اگر توانی می‌داشتند، پیش از حل معضل آب خوردن ما و آقای روحانی! سر کچل خود را دوا می‌کردند! برنامه‌های محدود اوباما در زمینه بازسازی کوه زیرساخت‌های فرسوده آمریکا، تقریبا همگی با شکست روبه‌رو شد. این هم که ترامپ به جای استفاده واقعی از نیروی نظامی علیه رقبای ایالات متحده، بیشتر بر پارس کردن متمرکز شده است، ناشی از ضعف درونی این ابرقدرت رو به افول است. استفاده دولت‌های مودب و باهوش قبلی آمریکا از فرمول جنگ‌های نیابتی نیز ناشی از همین احساس ضعف بود. پایگاه‌های نظامی متعدد آمریکا در سراسر جهان به دلیل رشد فناوری موشک‌های نقطه‌زن و رادارگریز اکنون تبدیل به نقطه ضعف آنها شده است. در کنار شکست‌های پی در پی آمریکا و رسوایی‌های اخلاقی مکرر چهره‌های سرشناس هالیوود، هیمنه فرهنگی آمریکا نیز در حال فروریختن است. نشانه‌های متعدد دیگری وجود دارد که شباهت رفتارهای عصبی آمریکا را با شوروی در حال فروپاشی نشان می‌دهد که فرصت طرح آن در اینجا نیست. شیفتگان کدخدا اما بعید است دست از پرستش این بت بردارند و چشم به واقعیات بگشایند!

حسن رضایی