علت عدم رغبت جوانان به ازدواج چیست ؟

 علی رغم همه این تاکیدات، طی سال‌های اخیر شاهد کاهش میل و رغبت جوانان به ازدواج هستیم؛ به طوریکه بسیاری از جوانان به دلایل محتلف از ازدواج سرباز زده و به تجردگرایی روی آورده‌اند. 

این موضوع امروزه به دغدغه‌ای بزرگ برای والدین و خانواده‌هایی تبدیل شده که آرزوی عروسی فرزندان و سروسامان گرفتن زندگی آنها را دارند. 

حال سوال اینجاست که چرا با وجود همه محاسن و آرامش خاطری که در ازدواج نهفته است، جوانان مثل گذشته تمایلی به تشکیل خانواده ندارند و زندگی مجردی را ترجیح می‌دهند.

 
سهیلا محمدی دانشجوی جوان 25 ساله قزوینی در پاسخ به علل کاهش ازدواج جوانان می‌گوید: امروزه جوانان سختگیر شده و توقعات بالایی دارند؛ از سوی دیگر ترس از ازدواج به دلیل مشاهده تجربیات منفی اطرافیان، یک عامل مهم بازدارنده به شمار می‌آید. 

وی در ادامه حساسیت بالای خانواده‌ها را هم یکی از عوامل کاهش ازدواج جوانان ذکر کرده و بیان می‌کند: باتوجه به اینکه تعداد فرزندان کم شده و والدین آنها را در ناز و نعمت بزرگ کرده‌اند؛ لذا توقع دارند دخترانشان پس از ازدواج نیز از موقعیت مالی خوبی برخوردار باشند؛ بنابراین در خصوص ازدواج فرزندانشان بسیار سختگیرانه عمل می‌کنند.

ساناز محبی دختر جوان 27 ساله ایده ال گرا شدن جوانان را مهم‌ترین دلیل کاهش ازدواج عنوان کرده و می‌گوید: به عقیده من مشکل فقط مباحث مالی نیست؛ چراکه بسیاری از دختران و پسران با وجود داشتن موقعیت مالی مناسب، همچنان از ازدواج گریزانند؛ زیرا جوانان امروزی ایده‌ال گرا شده و دوست دارند طرف مقابلشان همه چیز تمام باشد. 

وی ادامه می‌دهد: زیبایی و داشتن چهره مقبول از شاخصه‌های مهم دیگر برخی جوانان در امر ازدواج به شمار می‌آید؛ به همین دلیل ضمن صرف هزینه برای زیباتر شدن خود، خواهان ازدواج با همسری زیبا و خوش چهره هستند. 

محدثه غلامی یکی از دلایل عدم تمایل به ازدواج جوانان را مشکلات اقتصادی عنوان کرده و می‌گوید: همه جوانان فکر می‌کنند با ازدواج کردن، مشکلات اقتصادی فشار زیادی را به آنها تحمیل کرده و همین موضوع عامل بروز مشکلات بزرگتر در زندگی زناشویی و موجب جدایی و طلاقآنها می‌شود.
 
وی می‌افزاید: عدم شناخت کافی نسبت به طرف مقابل هم یکی دیگر از دلایل سختگیری جوانان است، به طوریکه به محض آمدن خواستگار، دچار ترس از ازدواج می‌شوند و با خود می‌گویند که آیا این فرد همانطوری است که خود را نشان می‌دهد یا خیر؟ این در حالی است که تا پیش از آمدن خواستگار، برای مهیا شدن زمینه ازدواج خود دعا کرده و لحظه شماری می‌کنند. 

غلامی خاطرنشان می‌کند: برخی دیگر از جوانان به ازدواج کردن با دید منفی می‌نگرند که آزادیشان را سلب کرده و تفریحات و خوشی‌هایشان را محدود می‌سازد؛ زیرا خوشی و قشنگی زندگی را در گذران ایام با دوستانشان می‌‌بینند؛ از سوی دیگر متاسفانه روابط بین دختران و پسران زیاد شده و به همین دلیل دیگر کسی نیازی به ازدواج کردن ندارد. 

سهیل رستمی جوان 34 ساله که هنوز مجرد است می‌گوید: بیکاری، ترس از طلاق، مشکلات اقتصادی و توقع زیاد از زندگی مشترک به خصوص از سوی دختران از عوامل مهم کاهش رغبت جوانان به ازدواج است. 

وی اضافه می‌کند: الان همه جوانان زندگی مجردی را به متاهل شدن ترجیح می‌دهند و فقط به یک نفر نیاز دارند تا از طریق او نیاز‌هایشان را برطرف کنند؛ کسانی هم که مشتاق زندگی مشترک هستند، شرایط لازمش را ندارند.
 
 
 
رستمی می‌گوید: بسیاری از پسرها توانایی اداره و مدیریت خانواده را ندارند و خیلی از دخترها هم از همان روزهای نخست زندگی می‌خواهند همه چیز حی و حاضر آماده باشد، مثلا در اول زندگی، خانه‌ی آنچنانی و ماشین چند میلیونی و غیره را داشته باشند. 

وی در پایان می‌افزاید: در مجموع دو چیز در جامعه امروزی ما منجر به کاهش ازدواج شده و مشکلات فراوانی را پدید آورده و آن این است که پسرها هوسران و تنوع طلب شدند، دختران نیز پول دوست و پرتوقع که همه این عوامل نیز بستگی به تربیت خانوادگی و محیط آموزشی دارد. 

حجت الاسلام عباسی کارشناس خانواده می‌گوید: یکی از عواملی که در بسیاری از مسائل زندگی تاثیرگذار بوده و در مسائل ریزودرشت آن موثر است، فرهنگ می‌باشد که از جامعه‌ای به جامعه دیگر و از خانواده‌ای تا خانواده دیگر متفاوت است، فرهنگ به حدی مهم است که رهبری می فرماید؛ فرهنگ آن چیزی است که من حاضرم به خاطر آن جانم را بدهم. 

این مشاور خانواده با تاکید براینکه یکی از علل اصلی کاهش ازدواج، فرهنگ است، ادامه می‌دهد: اگر فرهنگ جامعه، فرهنگ صحیحی باشد همه رفتارها و اتفاقات، تربیت فرزند، ازدواج، تعلیم و تعلم و به طور کلی همه مباحث در مسیر درستی قرار می‌گیرد ؛ اما در غیر این صورت همه مباحث را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد. 

وی با اشاره به عوامل موثر در شکل گیری فرهنگ صحیح می‌گوید: آنچه به نظر می‌رسد موجب اشکال در فرهنگ ما شده است، فرهنگ غرب می‌باشد که از آن به عنوان مدرنیته یاد می‌شود و جنگ و مقابله بین سنت و تجدد را مطرح می‌کند و گفته می‌شود که ما در حال گذر هستیم و کشورهای جهان سوم در حال گذر از سنت به مدرنیته هستند.

عباسی خاطرنشان می‌کند: فرهنگ غرب، مدرنیته و تجدد شاید به نظر خیلی از افراد، دارای نکات برجسته و مثبت باشد؛ اما در چشم خیلی‌ها و حتی خودِ غربی‌ها در مسائل مرتبط به انسان بسیار ضعیف، بی مبنا و غلط است به همین دلیل در فضای انسانی به ویژه در بحث خانواده‌ها، ازدواج و ارتباطات دچار به هم ریختگی فراوانی است. 

وی ادامه می‌دهد: با مراجعه به جوامع سنتی و مقایسه آن با جوامع متمدن، مقایسه فرهنگ روستایی با فرهنگ شهرنشینی، مقایسه تهران با شهرستان‌ها بسیاری از مباحث به صورت کاملا ملموس قابل مشاهده است.
 
ین کارشناس خانواده می‌افزاید: به عبارتی با شهری‌تر یا غربی‌تر شدن افراد البته به معنای بدِ آن، افزایش سن ازدواج و کاهش میل به ازدواج مشاهده می‌شود و اینکه در تهران شاهد برگزاری جشن طلاق یا وجود خانه‌های مجردی و امثال آن هستیم. 

به گفته وی آنچه باعث کاهش ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج شده، فرهنگ است و فرهنگِ ما، چون نه فرهنگی کاملا سنتی و یا مدرنتیه است؛ لذا این مسئله یکی از تبعاتش است.

عباسی عنوان می‌کند: معتقدم یکی از ریشه‌های اصلی مشکلات جامعه ما، فرهنگ مدرنتیه و غرب است که به این مسئله دامن می‌زند؛ البته مجموعه بزرگی از عوامل منجر به کاهش میل به ازدواج در جوانان شده که یکی از مهمترین عوامل، فرهنگ است. 

وی در ادامه اضافه می‌کند: با حل شدن مشکلات اقتصادی خانواده نیز، همچنان مشکل ازدواج بر قوت خویش باقی می‌ماند؛ همچنان که مشاهده می کنیم بسیاری از جوانان مرفه هم تمایلی به تشکیل خانواده و شروع زندگی مشترک ندارند؛ چراکه جوان با خود می‌گوید وقتی من می‌توانم به راحتی نیازهای خود را مرتفع کنم و با هرکس رابطه داشته باشم؛ چرا باید تن به ازدواج و محدودیت‌های آن دهم؛ بنابراین مشکل اصلی مسائل اقتصادی نیست؛ بلکه فرهنگ است.
 
 
 
زهرا آقاجانی دکترای جامعه شناسیمی‌گوید: ازدواج، بحث گسترده‌ای است که به مسائل مختلفی بستگی دارد و در هر جامعه‌ای متناسب با فرهنگ عموم متفاوت است. 

وی می‌افزاید: متاسفانه هرچه به سمت مدرنیته و جهانی شدن حرکت می‌کنیم به شیوه انتخاب همسر و بحث ازدواج همچون مباحث کوچه بازاری نگاه می‌شود؛ اکنون در جامعه بسیاری از افرادیکه در خانواده‌های خیلی سنتی و متعصب زندگی می‌کردند دیگر مثل گذشته به مقوله ازدواج نمی‌کنند. 

این دکترای جامعه شناسی بیان می‌کند: یکی از مسائل که باعث این تغییر نگاه شده موضوع کار و تحصیل زنان امروزی است که به دلیل داشتن استقلال مالی و تحصیلات بالا، نیازی به حضور یک مرد در زندگی و متعهد شدن به قوانین زندگی مشترک نمی‌بینند. 

وی عنوان می‌کند: در دنیای ارتباطات و جهانی شدن، متاسفانه نگاه جوانان به دلیل تاثیرات برنامه‌های ماهواره‌ای و شبکه‌های مجازی دستخوش تغییرات فراوانی شده و بعضا ازدواج سفید و همخانگی به جای ازدواج مطرح می‌شود.
 
آقاجانی خاطرنشان می‌کند: موضوع دیگر بحث اعتماد و عدم شناخت از یکدیگر، چشم و هم چشمی و تجملات و کم رنگ شدن اصول اعتقادی است که منجر به کاهش میل به ازدواج شده است؛ ضمن اینکه مسائل اقتصادی و شغل هم حالت دو وجهی دارد؛ چراکه خانم‌ها وقتی شغل پیدا می‌کنند به ازدواج فکر نمی‌کنند و پسران به دنبال یافتن کاری مناسب هستند تا ازدواج کنند. 

وی با اشاره به مضیقه ازدواج می‌گوید: در برخی گروه سنی نیز تعداد پسران و دختران با هم تناسب ندارد و همین موضوع هم مشکلاتی برای جوانان به وجود آورده است همچنین مهاجرت پسران روستایی به شهر و ازدواجشان با دختران شهری نیز مشکلاتی را برای ازدواج دختران روستایی پدید آورده است.