مراقب دوران سرکشی باشید

هر از گاهی اخباری در شبکه‌های اجتماعی مبنی بر بروز بزه، رفتار خشونت آمیز و غیر قابل پیش‌بینی از سوی نوجوانان مشاهده می‌شود. بروز خشونت از فردی که تا چندی پیش واژه کودک به او اطلاق می‌شد دور از ذهن است، اما نوجوانان در مواردی به دلیل تغییرات در شرایط فیزیولوژیکی فرد، سرکش می‌شوند. در برخی مواقع در بین نوجوانان شاهد بروز رفتارهای نابهنجار و خطرآفرین هستیم.

 

شاید بروز این گونه رفتارها برای او و دیگر همسن و سالانش رفتاری معمولی و عادی باشد، اما همان فرد بعد از گذشت چند سال از دوران نوجوانی بی شک رفتارهای خود را زیرسوال می‌برد. برای مثال وقتی دختر نوجوانی به هر دلیل، اقدام به خودزنی و حک نقش و نگار روی بدنش می‌کند یا پسر نوجوانی که با صدای دو رگه و صورت کودکانه اش اقدام به رفتارهایی نابهنجار همچون نزاع‌های بی مورد، استعمال سیگار و... می‌کند هریک پیام‌های فراوانی را برای خانواده، جامعه و دیگر افراد به دنبال دارد، چون هر یک از این اقدامات از سوی نوجوان پیام‌های متعددی را به دنبال دارد. شاید برخی با مشاهده چنین رفتارهایی بگویند این مقوله مختص به دوران نوجوانی است و بعد از گذشت چندی از سر فرد می‌افتد، اما باید به این افراد گفت که برخی از رفتارها نه تنها فراموش شدنی نیست، بلکه با رخنه در وجود افراد به رفتار و شخصیت تبدیل می‌شود.

 

نوجوان با ورود به دوران بلوغ خواسته‌ها و نیازهایش تغییر می‌کند. تغییر در خواسته‌ها، تضادهای جدی بین والدین و آنها ایجاد می‌کند که حتی تبدیل به بحران‌های جدی در روابط خانوادگی می‌شود. با ورود بچه‌ها به سن نوجوانی، پدر و مادر تا حدود قابل توجهی توان کنترل خود را در مورد آنها از دست می‌دهند. در واقع بچه‌‌ها با ورود به دوره نوجوانی قابلیت تغییر چندانی را نداشته و شیوه‌های تربیتی و آموزشی والدین کارساز نیست. پس لازم است زمانی که هنوز شخصیت کودکان کامل نشده است مشکلات تربیتی آنها جدی گرفته شود، زیرا با ورود به دوران بلوغ ۸۵ درصد از شخصیت بچه‌ها شکل می‌گیرد و تربیت نمی‌تواند نقش چندانی در تغییر رفتارها داشته باشد.

 

دوره لباس‌های کوتاه را دریابید

نوجوانی دوره ‌گذاری است که به لحاظ فرایند سریع رشد جسمانی و تحولات همه ‌جانبه روحی، روانی و عاطفی به دوره لباس‌های کوتاه هم معروف است. در این دوره به‌ علت رشد سریع اعضا، تعادل رفتاری فرد برای ایجاد یک عادت مناسب دستخوش مرور زمان می‌‌شود. نوجوانی دوره تکوین شخصیت، هنجارپذیری، ارزش‌گزینی، نافرمانی، عصیانگری و استقلال ‌طلبی به حساب می‌آید. متاسفانه نظام فرزندسالاری در خانواده ایرانی فرآیند رشد نوجوان را با ستیزه ‌جویی با خانواده همراه کرده است. آزادی‌های افراطی که نوجوان در فرایند رشد از آن برخوردار است، امکانات رفاهی و آسایش مطلقی که او از خانواده دریافت می‌کند، نوجوان را سلطه‌ جو و ستیزه جو تربیت می‌کند. علاوه بر آن تفاوت‌‌های نظام تربیتی پدر و مادر فرصتی را فراهم ساخته تا نوجوان با حمایت‌های افراطی یکی از والدین، زیاده طلب شده و برای برآورده شدن نیازهایش دست به هر اقدام بزند، طوری که در صورت تامین نشدن کوچک ترین خواسته‌هایشان چنان آشوبی در خانه به پا می‌‌کند که گاه پدر و مادر آسیمه سر می‌شوند. برای مثال سرقت عابربانک والدین، ناسزاگویی، بددهنی، دزدیدن طلا و... نمونه‌هایی از آزار پدر و مادر توسط نوجوانان ستیزه‌جوست. در واقع وقتی نوجوان شرایط دشوار زندگی را تجربه نکرده با کوچک‌‌ترین اعتراض یا انتقاد، واکنش تند و نامناسب از خود بروز می‌دهد و با تهدید‌های بسیار تند موجب هتک حرمت و بی احترامی نسبت به والدین خویش می‌‌شود.

 

چگونگی مهار نوجوان سرکش

تربیت بچه‌های بیش از حد گیرنده، درخواست‌کننده، تنبیه و سرزنش والدین، آسیب‌های کودکی درمان نشده، بی ‌توجهی به تربیت نوجوان رها شده و اختلالاتی همچون افسردگی و بیش‌فعالی همگی جزو عواملی هستند که باعث می‌شوند نوجوان مشکلات جدی برای خود، خانواده و جامعه ایجاد کند. در اصل نوجوانانی که برای رسیدن به خواسته‌های خود، پدر و مادرشان را تحت فشار قرار می‌‌دهند و در صورت برآورده نشدن نیازهایشان آ‌نها را تهدید به دزدی می‌کنند در طبقه ضد اجتماعی قرار می‌گیرند. اگر چه درصد این گروه از نوجوانان اندک است، ‌اما این گروه که اختلال سلوک و روش دارند بیشتر بزهکاران نوجوان را تشکیل می‌دهند. این اختلال از اوایل نوجوانی و از سن ۱۲ تا ۱۴ سالگی شروع می‌شود و در این شرایط بچه‌ها والدین‌شان را تهدید می‌کنند و حتی دست به دزدی‌های کوچک می‌زنند. این گروه از نوجوانان حتی در مدرسه، دانش‌آموزان دیگر را آزار می‌دهند. این اختلال در پسران غالب‌تر است. دروغ، پنهان‌کاری، تهدید به آزار، اذیت و فریب از دستاوردهای اختلال روش است که در صورت عدم معالجه، این نوجوانان از خانواده طرد شده و افرادی می‌‌شوند که ممکن است دست به انواع بزهکاری در جامعه بزنند. به‌نظر می‌رسد وقتی مساله تهدید، دزدی و تحت فشار قرار دادن والدین مطرح می‌شود نوجوان ضد اجتماعی آسیب شدیدی در جامعه می‌بیند و راهش به‌ طور کلی از نوجوانان دیگر جدا می‌شود. اینجاست که آنها از زندان، قاچاق مواد مخدر و اعتیاد سر در می‌‌آورند. با روش‌های سالم فرزندان در خانواده مناسب، منضبط و متعهد پرورش می‌یابند و هرگز تهدید، آزار و اذیت والدین در این خانواده‌ها مشاهده نمی‌شود. با توجه به وضعیت نوجوانان بزهکار در مراکز کانون اصلاح و تربیت تهران باید گفت که در سال ۱۳۸۹ بیش از ۳۵۰ نفر حضور داشتند که این آمار در پایان سال ۹۴ به ۹۴ نفر تقلیل یافته است.

 

گذران دوران‌طوفانی نوجوانی در گرو تربیت صحیح

رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران دوره نوجوانی را به غول سرکش تشبیه می‌کند و به «آرمان» می‌گوید:‌ دوران نوجوانی مصادف با بروز تغییرات فیزیولوژیک و حتی تغییرات ظاهری در زمینه‌های رشد است. اگر این افراد تحت تاثیر آمادگی‌های لازم برای ورود به این دوره قرار نگیرند بی شک با اختلالات، مشکلات روانشناختی و نابهنجاری‌های متعدد رو به رو می‌شوند. دوره‌های رشد فرزندان به سه دوره تقسیم می‌شود که دوره نخست دوران کودکی است که در این دوره باید شخصیت کودک شکل گیرد. خانواده و به ویژه والدین باید در کنار نوجوان برای گذران این دوره مناسب حضور موثر داشته باشد، چون مرحله دوم رشد در سنین هفت تا ۱۴سالگی به عنوان دوران طلایی در شکل‌گیری شخصیت محسوب می‌شود. این مرحله، دوره مبتنی بر آموزه‌های رشد کودک است.

 

اگر والدین با کودکان خود به شکل مناسب رفتار نکنند به کودک فرصت کسب خلاقیت و استقلال داده نمی‌شود. بی شک این گونه نوجوانان در دوران هویت‌یابی که در سنین ۱۱ تا ۱۳سالگی اتفاق می‌افتد با چالش‌های فراوانی روبه‌رو می‌شوند. کوروش محمدی می‌افزاید: اغلب افراد در دوره نوجوانی دچار سردر گمی می‌شوند. در این شرایط افراد بر این باورند که نمی‌توانند با تعارض‌های اجتماعی بین فضای بیرون از منزل، تربیت خانواده و فضای مدرسه کنار بیایند و با درگیری‌هایی از درون مواجه می‌شوند که خروجی آن را در رفتار، گفتار و برخوردهای نوجوان در قالب نابهنجاری‌های بیرونی می‌توان مشاهده کرد. در این شرایط فرد نقش خود را در محیط پیرامون پیدا نمی‌کند و این سردرگمی به هویت‌یابی ناقص می‌انجامد و در نهایت روند جامعه پذیری نوجوان را با نواقص متعدد مواجه می‌کند. در اصل این‌گونه نارسایی‌ها فرد را از ارزش‌های خانواده، هنجارهای جامعه و... دور می‌کند. در واقع با هویت‌یابی ناقص فرد توانایی کسب استقلال نداشته و از عدم اعتماد به نفس و عزت نفس رنج می‌برد. به گفته او فرد در این مرحله از زندگی پذیرای دوره جدید با رفتارها، انتظارها و مسئولیت‌های جدید است. مقطع تحصیلی او تغییر کرده و باید به برخی از قوانین احترام بگذارد. درضمن در گروه‌های همسن و سال در دوره نوجوانی امکان پذیرش افراد از گروه‌ها و افعال نابهنجار مشاهده می‌شود. بنابراین این امکان وجود دارد که فرد ناسالم با جامعه‌پذیری ناقص از گروه همسالان خود برای رفع خلاهای موجود کمک بگیرد. افراد در این سنین به غیر از مسائل رفتاری، با رویدادهای روانشناسی همچون تغییرات فیزیولوژیک نظیر ظهور علائم جنسی در دختران و پسران روبه‌رو هستند که این امر برای آنها استرس زاست. همچنین در این مرحله ممکن است رفتارهای نابهنجار جنسی، استرس و خشونت در این افراد تقویت شود. افرادی که توانایی مدیریت استرس را نداشته باشند با گذشت زمان تسلیم استرس شده و اضطراب بر آنها چیره می‌شود. افراد برای تخلیه فشارهای اضطراری، استرس‌ها و رهایی از بار هیجان‌ها انزوای کامل از فعالیت‌های اجتماعی را انتخاب می‌کنند یا برای تخلیه هیجان‌های منفی از پرخاشگری و رفتارهای نابهنجار برای جبران نواقص روانشناختی استفاده می‌کنند.

 

محمدی می‌افزاید: ۱۴ تا ۲۱ سالگی که مرحله سوم است، سنین استقلال طلبی محسوب می‌شود. افراد در این سنین باید به کسب مهارت‌های تصمیم‌گیری، جرات‌ورزی و... بپردازند. کسب چنین مهارت‌هایی به روند تربیت و شخصیت‌سازی فرد در دو دوره قبل مربوط می‌شود. از سوی برخی اندیشمندان دوره نوجوانی «دوران طوفانی» قلمداد می‌شود. اگر فرد دوره طلایی را با حفظ سلامت خود با شکل گیری هنجارهای اجتماعی ارتباط موثر بگذراند یعنی خانواده و والدین سبک تربیتی مناسب را برای این فرد اعمال کرده باشد به نسبت روند استقلال طلبی فرد نیز به شکل مناسب انجام می‌شود. به گفته او وقتی روند جامعه پذیری برای نوجوان ناقص انجام شود، چون به هیجان‌ها از جامعه پیرامون پاسخ مناسب داده نمی‌شود به نسبت جامعه با مرزهای هیجانی کودکان ناموفق چندان هماهنگ نیست. در اصل والدین با تربیت نامناسب فرزندان خودشان با رویکردهای فرزندانشان مخالفت می‌کنند. در این مرحله تعارض‌ها بین والدین و فرزندان و در ادامه بین جامعه و نوجوانان شکل برجسته به خود گرفته و نوجوان به دنبال دریافت پاسخ‌های لازم و قانع کننده برای پاسخگویی به مجموعه‌ای از هیجان‌هایش است. برای مثال وقتی یک نوجوان با چاقو روی بدن خود نقش و نگار حک می‌کند، یعنی فرد از روند جامعه پذیری مناسب برخوردار نیست.